لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ

تیرآتش بر گلوی خیمه ها فرو رفت، خون زبانه کشید، گهواره لرزید، سرباز شش ماه آخرین سلاحش را رها کرد، حنجره حسین آتش گرفت.. .

آب ، آب از سرش گذشته بود !
وَآتش ،
با دندانهایی زرد ،،،
می خندید !
زیر بارِ شرم و شعله،
قامتِ سرخ خیمه ها خم شده بود،
از رگِ مظلومیت ،
خون بیرون می جهید ،
و َعدالت را حنجره ای کوچک،
با لهجه ا ی خونین ،
تکلّم می کرد ....
ظلم بی آب و آفتاب جوانه می زد ...
زنی زمان را با زبان نگه می داشت ،
صدایش در کوهِ تاریخ منعکس می شد
وَ« ایثار» ، در پیشگاهِ دستهایی افتاده ،
زانو زده بود ،
دشت ،بسترِ سرهای پر از اندیشه بود ....
وَ زندگی میان سرها،
سرگردان...
دختری گریه هایش را با آب در میان می گذاشت ،
قطره های شرم....
بر پیشانیِ آب می نشست ...
و زندگی دامن کشان ،
از دیدگان مرگ، بی تفاوت،
عبور می کرد ......

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
نویسندگان
تنها مسیر برای زندگی بهتر/ج3

پناهیان:  زندگی سرشار از گرفتاری، نشانۀ ایثار و خداپرستی نیست/ متدینین بیش از دیگران باید به دنبال زندگی بهتر باشند/ می‌خواهیم با «عقل» راه زندگی بهتر را ببیابیم، نه با مباحث «دینی»/«بهره‌مندی فراوان از دنیا» جایزۀ دین‌داری است +صوت

شروع دینداری از «اثبات صانع»، فشار روانی‌اش بر آدم‌ها بالاست؛ بیایید از همین زندگی شروع کنیم. مردم مشغول زندگی هستند و درگیری ذهنی اکثر مردم، زندگی است؛ بیایید به طرز تفکر مردم احترام بگذاریم و از همین زندگی شروع کنیم. بگوییم شما چه می‌خواهی؟ می‌گوید: من زندگی‌ام را می‌خواهم. بعد بگوییم: «آیا می‌خواهی زندگی‌ات بهتر بشود؟ یقیناً می‌گوید: بله. بعد بگوییم: بیا فکر کنیم چگونه می‌توان زندگی را بهتر کرد؟ حالا چه با دین چه بدون دین.

حجت الاسلام علیرضا پناهیان که در رمضان گذشته با موضوع «تنها مسیر-راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی» سخنرانی کرد و مورد استقبال جوانان قرار گرفت، امسال قرار است به مدت 30 شب در مسجد امام صادق(ع) میدان فلسطین به موضوع «تنها مسیر برای زندگی بهتر» بپردازد و به سوال «چگونه یک زندگی بهتر داشته باشیم؟» پاسخ دهد. در ادامه فرازهایی از سومین جلسه این سخنرانی را می‌خوانید:

متدینین بیش از دیگران باید به دنبال زندگی بهتر باشند

  • موضوع بحث ما رابطۀ دین و زندگی نیست، ما نمی‌خواهیم ببینیم که «چگونه هم دین‌داری کنیم و هم زندگی کنیم؟» و ما نمی‌خواهیم ابتدائاً به این بپردازیم که «چگونه از طریق دین، زندگی خودمان را بهبود ببخشیم و بهتر کنیم؟» نمی‌خواهیم ابتدائاً به این بحث بپردازیم که «دین نگاهش نسبت به زندگیِ بهتر چیست و چه راه‌ حل‌هایی را به ما در این زمینه ارائه می‌دهد؟» بلکه موضوع بحث ما این است که «چگونه به زندگی بهتر برسیم؟» حالا چه با دین چه بدون دین، می‌خواهیم ببینیم که اساساً راه رسیدن به زندگی بهتر چیست؟
  • چرا سراغ زندگی بهتر را گرفته‌ایم؟ به دلیل اینکه انسان هستیم؛ به دلیل اینکه انسان موجودی است که نمی‌تواند زندگی خودش را بهبود نبخشد؛ انسان از یک سو، زندگی خودش را دوست دارد و این یک مسئلۀ بسیار طبیعی است. و از سوی دیگر بعد از اینکه حداقل زندگی خودش را به دست آورد، به سراغ حداکثر زندگی می‌رود و زندگی خودش را مدام تغییر می‌دهد، مدام وضع زندگی خودش را بهتر خواهد کرد.
  • دین ما به این خواستۀ انسانی ما برای بهبود زندگی، میدان داده است. دین دربارۀ زندگی بهتر حرف‌هایی دارد که بخشی از این حرف‌ها را در آیات قرآن و در کلمات ائمۀ معصومین(ع) بررسی خواهیم کرد تا ببینید اساساً دینداران، و اهل مرام معنوی اهل‌بیت(ع) بیشتر و بهتر از غیرمتدینین باید دنبال زندگی بهتر باشند. ما دلیل قرآنی می‌آوریم برای اینکه مؤمنین باید به اینجا برسند. آدم‌های غیردیندار در واقع به دنبال یک کیفیت‌هایی در زندگی هستند که لزوماً نمی‌شود اسمش را «زندگی بهتر» گذاشت.

قرآن کریم: اگر مردم کتاب آسمانی خود را اقامه می‌کردند، از زمین و آسمان بر آنها می‌بارید و می‌خوردند

  • خداوند متعال می‌فرماید: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ»( مائده/66) اگر مردمی کتاب‌هایی که از آسمان بر آنها نازل شده را اقامه می‌کردند، از آسمان و زمین برای‌شان می‌بارید و می‌خوردند.
  • دقت کنید که خداوند نمی‌فرماید «اگر اینها کتاب آسمانی خود را اقامه می‌کردند، خیلی نورانی می‌شدند!» یا نمی‌فرماید: «بعداً در بهشت و رضوان الهی جای خوبی به ایشان می‌دادم!» البته این موارد هم در جاهای دیگر قرآن هست، اما چون بعضی‌ها دچار سوءتفاهم هستند که وعده‌های قرآن همه‌اش برای قیامت است، در اینجا می‌خواهیم بگوییم: اگر می‌بینید در قرآن کریم از قیامت زیاد صحبت می‌شود به‌خاطر این است که مهم‌تر است و الا معنایش این نیست که دین‌داری، در دنیا هیچ فایده‌ای ندارد!

«بهره‌مندی فراوان از دنیا» جایزۀ دین‌داری است/دنبال بهبود زندگی بودن، یک راه خدایی است

  • از آیه فوق معلوم می‌شود دارایی-و نه پُرخوری- به این حد که از آسمان و زمین برایت ببارد و ببری و داشته باشی، این جایزۀ دین‌داری است. کجا بشر تا حالا به یک‌چنین جایزه‌ای از طریق دیگری غیر از دین‌داری رسیده است؟! ما دنبال این‌ زندگی هستیم که فرمود: «لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ» یعنی از آسمان و زمین چیزهایی که بشود خورد، دریافت کنیم. البته آیات دیگر قرآن هم در این زمینه هستند، منتها این‌قدر در ارتباط با امور معیشتی و خوردنی صراحت ندارند. مثلاً اینکه می‌فرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»(اعراف/96) یعنی اگر مردم ایمان و تقوی داشته باشند، ما از آسمان‌ها و زمین باب برکات را برای آنها باز می‌کنیم.
  • ما دنبال این هستیم که به زندگی بهتر برسیم، و در این گفتگو هم نمی‌گوییم که می‌خواهیم سراغ دین برویم؛ حتی نمی‌گوییم که «هم می‌خواهیم آخرت را داشته باشیم، هم می‌خواهیم دنیا را داشته باشیم» بحث خودمان را این‌طور پیش می‌بریم که اگر ما فقط زندگی بهتر در این دنیا را بخواهیم، چگونه باید زندگی کنیم؟ البته زندگی بهتر داشتن وعدۀ الهی و مژدۀ الهی برای مؤمنان است و فی‌نفسه چیز بدی نیست. اگر کسی زندگی دنیایی خودش را بهتر قرار بدهد یک راهِ خدایی را رفته است. منتها ما فعلاً از راه خدا هم نمی‌خواهیم برویم، بحث‌مان سر این است که چگونه می‌شود به زندگی دنیایی بهتر رسید؛ از هر راهی که بشود.

آیا عقلاً برای زندگی بهتر، راهی جز دین وجود دارد؟

  • ما وقتی می‌خواهیم به سراغ زندگی بهتر برویم، اولاً باید زندگی را تعریف کنیم و بگوییم که منظور، تعریف و تلقی ما از زندگی چیست؟ ثانیاً باید بگوییم که زندگی بهتر چیست؟ ثالثاً باید راه‌های متعدد برای رسیدن به زندگی بهتر را جستجو کنیم تا ببینیم کدام راه بهتر است؟ و در آخر بحث‌مان می‌خواهیم بگوییم که عقلاً برای زندگی بهتر هیچ راهی جز دین وجود ندارد. یعنی می‌خواهیم ببینیم که آیا به این نقطه می‌رسیم یا نه؟ ما نمی‌خواهیم بگوییم که «دین در زندگی بهتر، مؤثر است» چون این را که الان روان‌شناس‌ها هم دارند می‌گویند!
  • الان خیلی از متکلمین که بحث‌های جدیدی به بازار آورده‌اند این را دارند می‌گویند. اینها می‌گویند: «اصلاً آدم باید یک کسی را پرستش کند، حتی این کسی را که می‌خواهد پرستش کند مهم نیست که وجود هم نداشته باشد! فقط کافیست یک کسی را بپرستی؛ این باعث آرامش تو در زندگی می‌شود.» ما نمی‌خواهیم از این حرف‌ها بزنیم. حتی نمی‌خواهیم حرف برخی از مذهبیون را بزنیم که می‌گویند: «دین‌داری در زندگی هم مؤثر است و تأثیرات مثبتی دارد» ما نمی‌خواهیم این‌قدر حداقلی نگاه کنیم.

شروع دینداری از «اثبات صانع»، فشار روانی‌اش بر آدم‌ها بالاست؛ بیایید از همین زندگی شروع کنیم

  • ما می‌خواهیم ببینیم که آیا واقعاً از راه رسیدن به زندگی بهتر می‌توانیم به ضرورت دین‌داری برسیم یا نه؟ ما معمولاً دین‌داری و دین‌شناسی خودمان را از اثبات صانع و خالق شروع می‌کنیم. از توحید و عدل شروع می‌کنیم و بعد هم به نبوت و امامت و معاد می‌رسیم و می‌گوییم: «حالا بیایید دین‌داری را شروع کنید!» این کار عیبی ندارد، این هم یک راه معقول و منطقی است، ولی فشار روانی‌اش برای آدم‌‌ها بالاست.
  • این آدمی که دارد زندگی‌اش را می‌کند و به زندگی علاقه دارد، ما سر راهش، در مدرسه جلویش را می‌گیریم و می‌گوییم: «صبرکن! صانعت کیست؟ خالقت کیست؟ جهان که نمی‌تواند بی‌خالق باشد!» او هم می‌گوید: «باشد؛ قبول! حالا بگذار بروم! من دارم زندگی‌ام را می‌کنم» می‌گوییم: «نه! صبر کن! این خالق حتماً حقی به گردن تو دارد...» عیبی هم ندارد، شما دارید حرف‌های منطقی می‌زنید، هرکسی هم در مدرسه این حرف‌های منطقی شما را درک کند، می‌ایستد به شما جواب مثبت می‌دهد، حرفی نیست. منتها آن‌طوری که ما می‌بینیم، مردم اکثراً مشغول زندگی‌شان هستند؛ کاری ندارند به اینکه دنیا خالق و صانع دارد، مبداء و معاد دارد یا نه؟ بیاید با این مردم هم دو کلمه حرف بزنیم.
  • مردم مشغول زندگی هستند و از زندگی آغاز می‌کنند، درگیری ذهنی اکثر مردم، زندگی است؛ بیایید به طرز تفکر مردم احترام بگذاریم و از همین زندگی شروع کنیم. بگوییم شما چه می‌خواهی؟ می‌گوید: من زندگی‌ام را می‌خواهم. بعد بگوییم: «آیا می‌خواهی این زندگی‌ات بهتر بشود؟ یقیناً می‌گوید: بله. بعد بگویید: بیا بنشینیم و فکر کنیم که چگونه می‌توان این زندگی را بهتر کرد؟ در این صورت اگر از درونش، خدا هم در آمد، تسلیم آن خدا هم هستیم.
  • ما نمی‌خواهیم قیافۀ فیلسوفانه بگیریم. ما نمی‌خواهیم به پروردگار عالم لطف کنیم و خدا را تأیید کنیم! ما دنبال زندگی‌مان هستیم و می‌خواهیم زندگی‌مان بهتر شود، این دغدغۀ ماست. حالا برویم ببینیم چگونه می‌توانیم زندگی‌مان را بهتر کنیم؟ شما بروید با ‌وجدان، زندگی‌تان را درست کنید، بعد در مسیر اصلاح و بهبود زندگی ببینید آیا به خدا می‌رسید یا نه؟ ما می‌خواهیم با همین نگاه جلو برویم، مطمئن باشید ما به خدا می‌رسیم، ما به خداپرستی می‌رسیم؛ ما به معنویت و دیانت خواهیم رسید؛ البته به شرطی که در این بررسی ملاک‌مان «عقل» باشد.

سوءتفاهم‌های بسیاری در جامعۀ ما و جامعۀ جهانی پدید آمده که باید برطرف کنیم/ رفع سوءتفاهم برای هر یک نفر، کمک به حضرت است

  • حالا چرا ما داریم این بحث را مطرح می‌کنیم؟ همان‌طور که جلسه قبل گفتیم، یکی از اهداف ما در این بحث «رفع سوءتفاهم» است. شما می‌دانید که آخرالزمان دوران بزرگ‌ترین امتحان‌ها و ابتلائات الهی است. در آخرالزمان وقتی غربال صورت می‌گیرد، خیلی از آدم بدها می‌آیند خوب می‌شوند، کما اینکه خیلی از آدم خوب‌ها هم خراب می‌شوند(البته منظورمان از «خیلی از آدم خوب‌ها» اکثر آدم خوب‌ها نیست) معلوم می‌شود تاحالا دکان باز کرده بودند و دین‌دارِ درست حسابی نبوده‌اند.
  • سوءتفاهم‌های بسیاری در جامعۀ ما و در جامعۀ جهانی پدید آمده است و ما در جهت رفع این سوءتفاهم‌ها داریم این بحث را انجام می‌دهیم. یکی از کارهایی که ما به عنوان منتظر، باید انجام دهیم این است که رفع سوءتفاهم کنیم. این بندگان خدا که در روی کرۀ زمین دارند زندگی می‌کنند همه، جزء اهداف حضرت هستند و حضرت برای این‌ها ظهور خواهد کرد. شما هر نفری که سوءتفاهم او را برطرف کنی، به حضرت کمک کرده‌ای؛ هر یک نفری که برای پذیرش پیام حضرت آماده کنی، به حضرت خدمت کرده‌ای.

یکی از اقدامات ما در آخرین مراحل انتظار، رفع سوءتفاهم‌های تاریخی است/ امروز رفع سوءتفاهم‌ها خیلی آسان‌تر شده

  • یکی از اقدامات ما در آخرین مراحل انتظار رفع سوءتفاهم تاریخی است که ابلیس از روز اول سعی کرده ایجاد کند، و موفق هم بوده است؛ و تا الان هم موفق بوده است، ولی دیگر زمینه‌های بسیار خوبی پدید آمده برای اینکه این سوءتفاهم‌ها برطرف بشود.
  • الحمدلله ما در لحظه‌ها و در جهانی زندگی می‌کنیم که سوءتفاهم‌ها را می‌توانیم برطرف کنیم. مثلاً الان اگر کسی بخواهد زیاد غربزده باشد، شما می‌توانید به او بگویید: «منظور شما زندگی مردم فرانسه است؛ زندگی با این سیاست‌مداران وحشی؟ یا منظورتان انگلستان یا آمریکاست؟ برو زندگی مردم‌شان را نگاه کن! آیا واقعاً همۀ آن زندگی، مطلوب و مورد نظر شماست؟» امروز دیگر غربزدگی به آن صورت افراطی‌اش نمی‌تواند شکل داشته باشد.
  • الان خیلی حرف‌ها را می‌شود مطرح کرد؛ حرف‌هایی علیه همۀ فریب‌هایی که اجازه نداده بشر دربارۀ زندگی بهتر درست فکر کند. ما الان برای رفع سوءتفاهم خیلی کارمان آسان‌تر است. بعد یک دلائلی هم داریم از مؤمنینی که از دین استفاده کرده‌‌اند و زندگی خودشان را بهتر کرده‌اند، این دلائل را الان می‌توانیم بهتر بیان کنیم؛ این‌ها جزء امکانات ویژۀ ما هستند.

هرکس در اثر سوءتفاهم غیرمذهبی است، باید بیاید این‌طرف؛ این وظیفۀ تاریخی ماست

  • باید همۀ افراد غیرمذهبی که در اثر سوءتفاهم، غیرمذهبی و غیرمتدین هستند بیایند این‌طرف؛ این وظیفۀ تاریخی ماست. و بین مذهبی‌ها هم هرکسی که دکان باز کرده، و دارد به‌صور قلّابی دین‌داری می‌کند، باید برود آن‌طرف؛ ما باید به این غربال کمک کنیم و إن‌شاءالله خودمان جزء این مذهبی‌ها نباشیم. البته من نمی‌خواهم علیه مذهبی‌ها و متدینین حرف بزنم، ولی شما به همین جریان داعش در منطقه نگاه کنید؛ اینها دارند به نام دین، با هر نوع مظاهر تمدن و  هر نوع عقلانیتی مخالفت می‌کنند. البته معلوم است غربی‌ها که خودشان داعشی‌ها را درست کرده‌اند، دنبال این هستند که توسط اینها چهرۀ اسلام را زشت نشان دهند.

اگر یک مذهبی «زندگی درست» نداشته باشد، در ادعایش صادق نیست

  • من و شما هم اگر واقعاً ادعای‌مان می‌شود که مذهبی هستیم، باید زندگی درستی داشته باشیم و الا ادعای ما درست و صادقانه نیست. مطمئناً در بین مذهبی‌ها، برخی هستند که با طرح بحث «زندگی درست» مخالفت می‌کنند؛ چون شما با این بحث می‌توانید مچ او را بگیرید و بگویید: «تو واقعاً مذهبی نیستی چون این ویژگی‌های زندگیِ درست را نداری!» بعد از اینکه ویژگی‌ها و جزئیات زندگی خوب را گفتیم، شما می‌توانید مچ برخی افراد مذهبی و نمازخوان را که زندگی درست و خوبی ندارند را بگیرید.

کسی که در اثر زندگی غلط دچار گرفتاری شود، حال مناجات هم پیدا نمی‌کند/ چرا در تهران ما این‌قدر مجالس دعا کم است؟

  • شاید بحث ما در ظاهر، با احساس خوش معنوی و حال زیبا و لطیف عرفانی مورد انتظار در ماه رمضان، تناسب نداشته باشد؛ ولی از چند جهت می‌گوییم که اتفاقاً خیلی هم تناسب دارد! آن آدم‌هایی که درست زندگی می‌کنند و دغدغه‌های نابجا ندارند و دچار «مَعیشَةً ضَنْکا» نیستند، بیشتر فرصت مناجات پیدا می‌کنند. و آن کسانی که در اثر زندگی غلط، دغدغه‌های بی‌خود و اضافی برای‌شان ایجاد شده، حال مناجات و فرصت مناجات ندارند. در روایت هست که خداوند می‌فرماید: اگر از یک بنده‌ای بدم بیاید، این‌قدر در زندگی گرفتارش می‌کنم که هرموقع به او گفتند «بیا برویم درِ خانۀ خدا» می‌گوید دوست دارم بیایم اما وقتش را ندارم؛ گرفتارم، نمی‌توانم!
  • چرا در تهران ما این‌قدر مجالس دعا کم است؟ چون مردم گرفتار هستند. اما این گرفتاری برای چه پیش آمده؟ برای بی‌دینی! کسی که خوب و درست زندگی کند، خدا طوری گرفتارش نمی‌کند که فرصت عبادت پیدا نکند. البته شاید برخی هم باشند که در خانه خودشان عبادت می‌کند، ولی به هر حال مجالس و محافل دعا هم جای خود را دارند. چرا معنویت بالاتر نمی‌رود؟ برای اینکه ما درگیر زندگی هستیم؛ اما باید دید که چرا زندگی ما را زیادی درگیر کرده؟! نکند دچار «مَعیشَةً ضَنْکا» شده‌ایم!

می‌خواهیم با «عقل» راه زندگی بهتر را ببیابیم، نه با مباحث «دینی»/ همان عقلی که بناست دنیای ما را تأمین کند، بناست آخرت ما را هم تأمین کند

  • موضوع بحث ما این است که آیا راهی برای زندگی بهتر وجود دارد؟ اصل اینکه باید به زندگی بهتر برسیم یک امر محرز است ولی آیا راهی وجود دارد؟ بله، ما می‌خواهیم به سراغ این راه برویم ولی با کمک عقل. نمی‌خواهیم زیاد دینی سخن بگوییم تا اگر یک کسی هم بود که دین را نپذیرفته بود، برایش قابل استفاده باشد. لذا ملاک ما برای اینکه ببینیم برای زندگی بهتر به چه چیزهایی نیاز داریم یک گفتگوی عاقلانه است.
  • در ابتدا چند روایت در تکریم عقل و در لازم و ملزوم بودن «عقل» و «دیانت» و از آن‌طرف «زندگی خوب» برای شما بخوانم تا ببینید که دین ما چقدر به «عقل» وابسته است. همان عقلی که بناست دنیای ما را تأمین کند، همان عقل بناست آخرت ما را هم تأمین کند.
  • پیامبر گرامی اسلام(ص) در حدیث شریفی می‌فرماید: «تمام خوبی‌ها به واسطۀ عقل قابل درک هستند؛ إِنَّمَا یُدْرَکُ الْخَیْرُ کُلُّهُ بِالْعَقْلِ»(تحف‌العقول/54) و بعد می‌فرماید: «کسی که عقل نداشته باشد دین هم نخواهد داشت؛ وَ لَا دِینَ لِمَنْ لَا عَقْلَ لَه» یعنی باید عقل ما کار کند تا به همۀ خوبی‌ها و خیرات برسیم؛ من‌جمله دین. و بعد هم نقش دین را در بین همۀ خوبی‌ها درک کنیم.

«ارزش‌ها» فرهنگ زبانی غلطی بود که برخی درست کردند/ امیرالمؤمنین(ع): «ملاک دین عقل است»

  • برخی آمدند و به غلط، یک فرهنگ زبانی‌ای درست کردند و دربارۀ متدینین گفتند: «اینها ارزشی حرف می‌زنند» و بعد هم دربارۀ غیرمتدینین گفتند: «اینها عقلانی حرف می‌زنند» یعنی متدینین دنبال مقدسات هستند و غیر متدینین دنبال معقولات هستند. یک چنین تفکیکی ایجاد کردند و برخی از ما متدینین هم از کلمۀ ارزش‌ها و قداست خوش‌مان آمد و گفتیم که «بله، ما داریم از ارزش‌ها دفاع می‌کنیم!» ولی آنها منظورشان این بود که بگویند: این‌ها ارزشی می‌اندیشند؛ نه عقلانی! یعنی می‌خواهند کار دینداران را غیرعقلانی نشان دهند. در حالی که مشکل ما با آنها بر سر همین عقل است که خداوند می‌فرماید: «أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُون»(مائده/103) اگر آنها عقل داشتند، دین‌شان هم درست می‌شد.
  • در روایت دیگری امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «ملاک دین عقل است؛ مِلَاکُ الدِّینِ الْعَقْل‏»(غررالحکم/702) یا در روایت دیگری پیامبر گرامی اسلام(ص) می‌فرماید: «هیچ عقلی مانند دین نیست؛ لَا عَقْلَ کَالدِّین‏»(ارشاد القلوب دیلمی/1/74). یعنی از آن‌طرف هم می‌توان نگاه کرد و گفت که دین بهترین عقل را به انسان هدیه می‌دهد.
  • امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرماید: «دین و ادب نتیجۀ عقل است؛ الدِّینُ وَ الْأَدَبُ نَتِیجَةُ الْعَقْل‏»(غررالحکم/1693) مثلاً کسی که عقل داشته باشد، خود به خود می‌رسد به اینکه باید مؤدبانه زندگی بکند. لذا من هرجا یک آدم مؤدب می‌بینم، می‌گویم: این چقدر به درد دین می‌خورد؛ لابد عقلش به او گفته مؤدب باش، و همین عقل برای دین‌داری کافیست.
  • باز امیرالمؤمنین(ع) در جای دیگر می‌فرماید: «إنَّما العَقلُ التَّجَنُّبُ مِنَ الإثمِ و النَّظَرُ فی العَواقِبِ و الأخذُ بِالحَزمِ»؛(غررالحکم/3887) عقل همان چیزی است که انسان را از کار بد باز می‌دارد، عقل همان چیزی است که به آدم می‌گوید عاقبت و انتهای کار را هم نگاه کن و عقل همان چیزی است که انسان را محتاط می‌کند و یک احتیاط‌های به جایی به انسان می‌دهد.

ماجرای عابد بنی‌اسرائیل/خواب عاقل بهتر از عبادت بی‌عقل است

  • یکی از پیامبران الهی داشت از جایی عبور می‌کرد. یک عابدی را دید که خیلی عبادت قشنگی انجام می‌داد. آن پیغمبر، خیلی دلش رفت که چه بندۀ عابد خوبی است! خداوند متعال فرمود نه عبادت‌های ایشان پیش من ارزش ندارد. پرسید چرا؟ خدا فرمود: چون او عقل درست حسابی ندارد. آن پیامبر برای اینکه میزان عقل آن عابد را بفهمد، رفت با آن عابد نشست و برخاست کرد و پرسید چه خبر؟ او گفت: «این‌ علف‌های بیابان را نگاه کن! واقعاً غصه می‌خورم که در تابستان سرسبز می‌شود و من می‌گویم خدایا گوسفندهایت را بفرست بیایند این علف‌ها را بخورند، ولی خدا نمی‌فرستد و این‌ها در پاییز خشک می‌شود!» خدا فرمود ببین! او عقلش همین‌قدر می‌رسد؛ یعنی تمام دردش خشک شدن چندتا علف در بیابان است و جایگاهش در آخرت به همین میزان است (کَانَ یَرَى مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ ع رَجُلًا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ یَطُولُ سُجُودُهُ وَ یَطُولُ سُکُوتُهُ... مَا الَّذِی أَکْبَرْتَ مِنْ مَقَالَةِ عَبْدِی أَنَا أُؤَاخِذُ عِبَادِی عَلَى قَدْرِ مَا أَعْطَیْتُهُمْ مِنَ الْعَقْلِ؛ محاسن/1/193) و (امام صادق(ع): إِنَّ الثَّوَابَ عَلَى قَدْرِ الْعَقْلِ إِنَّ رَجُلًا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ کَانَ یَعْبُدُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ...فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى الْمَلَکِ إِنَّمَا أُثِیبُهُ عَلَى قَدْرِ عَقْلِهِ؛ کافی/1/12)
  • پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: آدم عاقل عبادت نکند و بخوابد، ثوابش بیشتر است و بهتر است از اینکه یک آدم بی‌عقلی تا صبح نماز بخواند!(فَنَوْمُ الْعَاقِلِ أَفْضَلُ مِنْ سَهَرِ الْجَاهِل‏؛ محاسن/1/193) ببینید خدا با این عقل چه نسبتی برقرار می‌کند، و چرا این‌قدر به عقل احترام می‌گذارد؟

قرآن عقل انسان را پرورش می‌دهد/ می‌خواهیم با یک ملاک عقلانی به سراغ زندگی بهتر برویم

  • باید عقلتان را پرورش دهید. یکی از کارهایی که قرآن می‌کند این است که عقل انسان را پرورش می‌دهد؛ ماه مبارک رمضان، بهار قرآن است و خیلی سفارش شده قرآن زیاد بخوانید و این فرصت خوبی است برای اینکه عقل افزایش پیدا کند. ثمرۀ روزه هم افزایش عقل و حکمت است، اصلاً میراث روزه حکمت است؛ حکمت یکی از لوازم یک عقل خوب و کامل است.
  • مراقب باش که یک وقت با یک موسیقی عرفانی نخواهی ماه رمضان خود را پشت سر بگذاری و بگویی «من با این نوای خوش عرفانی، ماه رمضان باحالی داشتم!» شما باید با پرورش عقل خودت ماه رمضان نورانی و باحالی داشته باشی. البته این منافات ندارد با اینکه نوای خوش عرفانی هم در زندگی‌ات باشد ولی بدان که اصل ماجرا کجاست؟
  • ما می‌خواهیم با یک ملاک عقلانی به سراغ زندگی بهتر برویم و مطمئن باشید که در طول مسیر به ضرورت دین‌داری هم خواهیم رسید. فعلاً نمی‌خواهیم دربارۀ آخرت و قیامت و معاد صحبت کنیم؛ فعلاً می‌‌خواهیم ببینیم که زندگی اگر بخواهد درست شود، چگونه درست می‌شود؟ تا کسی تصور نکند که ما داریم بندگی را به زور به این زندگی تحمیل می‌کنیم! کسی بخواهد زندگی خودش را اصلاح کند باید عقلاً ببیند که واقعاً ضرورت دارد که به سراغ بندگی برود.

امیرالمؤمنین(ع): اگر مردم از من تبعیت می‌کردند، از آسمان و زمین نعمت برای‌شان می‌ریخت

  • وعده داده بودیم که دربارۀ زندگی بهتر احادیثی بخوانیم. أمیرالمؤمنین علی(ع) دربارۀ آیۀ «لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ؛ مائده/66) می‌فرماید: اگر از همان اولی که خدا پیامبر گرامی اسلام(ص) را از میان مردم برد، امت پیامبر از من تبعیت و اطاعت می‌کردند زندگی‌شان طوری می‌شد که از آسمان و زمین همین‌طور نعمت برای‌شان می‌ریخت. و این مردم، سعۀ در عیش و یک زندگی خوش و خرّم پیدا می‌کردند؛ تا روز قیامت، نه اینکه موقتاً؛ وَ لَوْ أَنَّ الْأُمَّةَ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ نَبِیَّهُ اتَّبَعُونِی وَ أَطَاعُونِی لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ رَغَداً إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَة»(کتاب سلیم بن قیس/2/658)
  • حالا یکی از دلائل سینه‌زنی همۀ سینه‌زن‌ها را ببینید! ببینید که بشریت از چه چیزی محروم شده است؟ این کلام امیرالمؤمنین(ع) یک نگاه کلان به این موضوع بود. نگاه خرد‌تر و جزئی‌تری هم در این روایت هست که امام صادق(ع) با ذکر همین آیه می‌فرماید: اگر شیعیان ما استقامت ورزند، مقاومت و پایداری کنند، ملائکه با آنها مصافحه می‌کردند، زندگی‌شان نورانی می‌شد، زندگی‌شان خوش و خرم می‌شد، از آسمان و زمین برکات برایشان نازل می‌شد و کارشان به جایی می‌رسید که هر چیزی می‌خواستند خدا به آنها می‌داد؛ یَا ابْنَ جُنْدَبٍ لَوْ أَنَّ شِیعَتَنَا اسْتَقَامُوا لَصَافَحَتْهُمُ الْمَلَائِکَةُ وَ لَأَظَلَّهُمُ الْغَمَامُ وَ لَأَشْرَقُوا نَهَاراً وَ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وَ لَمَا سَأَلُوا اللَّهَ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَاهُم‏»(تحف‌العقول/302)
  • اما راه رسیدن به این زندگی خوبی که امام صادق(ع)-در روایت فوق-می‌فرماید، چه بوده که ما نرفتیم؟ ما که دعای ندبه می‌خوانیم، پس از ظهور زیر سایۀ حضرت بخواهیم زندگی کنیم، آیا زندگی جز این است؟ آیا ما انقلاب نکرده‌ایم که به این‌جا برسیم؟ ما جمهوری اسلامی راه انداختیم که فقط نماز بخوانیم؟ ضمن اینکه نماز هم درست نخوانده‌ایم؛ چون زندگی‌مان درست نیست. کمااینکه وقتی به بعضی‌ها می‌گویند که چرا نماز نمی‌خوانی؟ می‌گوید: گرفتار هستم.

ما باید پای زندگیِ درست بایستیم/کسانی که ماه رمضان به عبادت می‌پردازند کمی هم به زندگی بپردازند

  • ما باید پای زندگیِ درست، بایستیم و بجنگیم. و الا اگر بخواهیم تنهایی به خدا برسیم و با عالم کاری نداشته باشیم، می‌رویم یک گوشه عبادت‌مان را می‌کنیم و با دیگران هم کاری نداریم!  
  • کسانی که ماه رمضان به عبادت می‌پردازند یک مقدار هم به زندگی بپردازند! یک کمی هم به فکر زندگی باشند! یک مقدار برای بدست آوردن زندگی خوبی که خدا برای مؤمنین ارزانی کرده، بجنگند. البته فرعون‌ها مانع هستند، رذل‌ها و پست‌فطرت‌ها در عالم مانع هستند که باید آن‌ها را بینی‌شان را به خاک مالید، فقط باید نابودشان کرد!

دین مدعی زندگی بهتر است/ زندگی سرشار از گرفتاری، نشانۀ ایثار، زهد و خداپرستی نیست

  • ما مدعیِ زندگی هستیم؛ آن‌وقت در مقابل ما، کسانی می‌آیند و از زندگی حرف می‌زنند! معلوم می‌شود که ما تا حالا درست حرف نمی‌زدیم و برای بعضی‌ها سوءتفاهم شده است. ما باید به این زندگی‌ای که در قرآن فرمود برسیم: «لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ»؛ ما باید این زندگی را داشته باشیم. خدا این را از ما می‌خواهد که ما باید زندگی خودمان را به این‌جا برسانیم.

دینداری بدون رسیدگی به زندگی خودفریبی است

  • اینکه یک زندگی سرشار از گرفتاری داشته باشیم، نشانۀ ایثار و زهد و فداکاری و خداپرستی و اخلاص نیست. باید دید چه چیزی و چه کسانی مانع یک زندگی خوب و درست برای ما هستند؟ این زندگی مال ماست؛ ما باید به این زندگی برسیم. ما اگر داریم دین‌داری می‌کنیم ولی به این زندگی نمی‌رسیم داریم خودمان را فریب می‌دهیم؛ این دین‌داری نیست.

zahra ghods

 
تنها مسیر برای زندگی بهتر/ج2

پناهیان: باید زندگی‌مان را درست کنیم تا بتوانیم عاشق خدا شویم/«سامری»‌های امت پیامبر(ص) دنبال دین و عرفان منهای زندگی بوده‌اند/ دین حتی می‌تواند فوتبال ما را بهتر کند/دشمنی با انبیاء از آنجایی آغاز شد که انبیاء قصد آبادانی زندگی را کردند+صوت

ما باید از طریق اصلاح زندگی، بندگی خودمان را اصلاح کنیم. اگر ما بتوانیم زندگی خودمان را تنظیم کنیم به نقطه‌ای خواهیم رسید که بندگی بسیار زیبایی خواهیم داشت. هر وقت دیدید که حال مناجات ندارید، مطمئن باشید که خوب زندگی نکرده‌اید، یعنی یک‌جاهایی به زندگی بی‌اعتنا بوده‌اید، یک‌جاهایی برای زندگی اهمیت قائل نشده‌اید، یا اینکه با پدیدۀ معیشت و حیات و زندگی، غیرمحترمانه برخورد کرده‌اید.

حجت الاسلام علیرضا پناهیان که در رمضان گذشته با موضوع «تنها مسیر-راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی» سخنرانی کرد و مورد استقبال جوانان قرار گرفت، امسال قرار است به مدت 30 شب در مسجد امام صادق(ع) میدان فلسطین به موضوع «تنها مسیر برای زندگی بهتر» بپردازد و به سوال «چگونه یک زندگی بهتر داشته باشیم؟» پاسخ دهد. در ادامه فرازهایی از دومین جلسه این سخنرانی را می‌خوانید:

خیلی‌ها تصور می‌کنند که دین، زندگی را منفور می‌داند!

  • زندگی نه‌تنها در نظر مردم بلکه در نظر پروردگار عالم نیز موضوع بسیار مهم و قابل توجهی است، کمااینکه در بخشی از آیات کریمۀ قرآن، خداوند متعال از موضوع زندگی شروع می‌کند. در سورۀ مبارکۀ طه، خداوند از زندگی در بهشت، برای حضرت آدم(ع) تعریف می‌کند و چهار ویژگی مهم را برای آن زندگی برمی‌شمرد و می‌فرماید: تو در بهشت هیچ‌وقت گرسنه نخواهی شد، هیچ‌وقت تشنه نخواهی شد، هیچ‌وقت بی‌لباس و ناامن باقی نخواهی ماند، هیچ‌وقت زیر آفتاب، بی‌سرپناه قرار نخواهی گرفت. (إِنَّ لَکَ أَلَّا تجَُوعَ فِیهَا وَ لَا تَعْرَی*وَ أَنَّکَ لَا تَظْمَؤُاْ فِیهَا وَ لَا تَضْحَی؛ طه/118و119) و می‌فرماید: مواظب باش که دشمن تو یعنی شیطان، تو را از این بهشت اخراج نکند(فَقُلْنَا یََادَمُ إِنَّ هَاذَا عَدُوٌّ لَّکَ وَ لِزَوْجِکَ فَلَا یخُْرِجَنَّکُمَا مِنَ الْجَنَّةِ؛ طه/117) این آیات نشان می‌دهد که خداوند در آغاز زندگی انسان در بهشت، دربارۀ «زندگی» انسان با او سخن می‌گوید. پس معلوم می‌شود که زندگی انسان برای خداوند مهم است، آن‌هم آن بخشی از زندگی که مربوط می‌شود به نیازهای ابتدایی حیاتی ما که حتی می‌توان از آن به نیازهای حیوانی تعبیر کرد.
  • تصور خیلی‌ها از دین اساساً این است که دین زندگی را چیز بدی می‌داند! یا اینکه دین زندگی را یک مسألۀ منفوری می‌داند که اصلاً زشت است دربارۀ آن سخن بگوییم! حتی برخی تصور می‌کنند که دین می‌خواهد یک‌طوری این زندگی را از بین ببرد! تصور ما باید نسبت به زندگی، درست شود.
  • خداوند در آیات فوق می‌فرماید: مواظب باشید که شیطان شما را از بهشت اخراج نکند که اگر از بهشت خارج شوید، زندگی شما دچار مشقّت و سختی خواهد شد.(...فَلَا یخُْرِجَنَّکُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَی؛ طه/117) و بعد از هبوط آدم(ع) به زمین نیز می‌فرماید: هدایت من به شما خواهد رسید، وقتی هدایت من به شما برسد، اگر از هدایت من تبعیت کنید، زندگی شما دچار مشقّت نخواهد شد(فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُم مِّنىّ‏ِ هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَاىَ فَلَا یَضِلُّ وَ لَا یَشْقَی؛ طه/123) و در ادامه می‌فرماید: اگر از هدایت من تبعیت نکنید و حرف پیامبران مرا گوش نکنید، زندگی شما دچار دشواری خواهد شد(وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِى فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکاً؛ طه/124)

تبعیت از هدایت الهی، زندگی راحت را نصیب انسان خواهد کرد/پیامبر(ص): نماز مایۀ راحتی بدن است

  • در این آیات از سورۀ طه کاملاً واضح است که موضوع اول، موضوع زندگی انسان است و اینکه ما نباید زندگی بامشقّتی داشته باشیم. یکی از اهداف کلیدی و مهم هدایت‌های الهی، از بین بردن زندگی پرمشقّت است و تبعیت کردن از هدایت الهی، زندگی راحت را نصیب انسان خواهد کرد.
  • به عنوان مثال در دین ما، نماز عمود خیمۀ دین است و اهمیت نماز معلوم است. و بسیاری از ما از اسرار نماز سر در نمی‌آوریم. نماز یک عمل تکراری است و ممکن است سخت باشد که انسان روزی چند مرتبه از زندگی عادی خودش دل بکند و کاری را انجام دهد که شاید حکمت و فایدۀ آن را هم متوجه نشود. در حالی که نماز علاوه بر آثار معنوی فراوان، آثار و فواید مادی نیز برای ما دارد. یک نمونه‌اش این است که پیامبر گرامی اسلام(ص) می‌فرماید: «نماز مایۀ راحتی و آرامش بدن انسان است؛ الصَّلَاةُ...رَاحَةٌ فِی الْبَدَن‏»(جامع الاخبار/72)

کمتر کسی به آثار جسمی و فواید دنیایی نماز توجه می‌کند/امیرالمؤمنین(ع): نماز شب موجب سلامت بدن است

  • ما معمولاً کمتر به آثار جسمی نماز توجه می‌کنیم و کمتر کسی به فواید دنیایی نماز توجه می‌کند. اگر مبلغین بخواهند دربارۀ این آثار و فواید دنیایی نماز سخن بگوییم، احتمالاً به آنها خواهند گفت: «شما آن مسائل زیبای معنوی را از آن اوج خودش پایین آوردید و در سطح نیازهای مادی ما مطرح کردید!»
  • همچنین دربارۀ نماز شب که اوج معنویت ماست، روایت‌های زیادی وجود دارد که به آثار و فواید دنیایی آن اشاره دارد. به عنوان مثال امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «قیام شب، اصلاح‌کنندۀ بدن است؛ قِیَامُ اللَّیْلِ مَصَحَّةٌ لِلْبَدَن‏»(محاسن/1/53) یعنی سحرخیزی و نماز شب، سلامت را برای بدن انسان به ارمغان می‌آورد. برخی از کسانی که در رشته‌های مختلف مربوط به بیماری‌های جسمی کار می‌کنند نیز بر اساس مطالعات و بررسی‌های علمی، سخنانی در این زمینه دارند.
  • بسیاری از ما باور نمی‌کنیم که نماز شب برای سلامتی بدن‌مان هم مفید است! نگاه ما به دین، معمولاً این‌گونه نیست که ما برای زندگی راحت و خوب و خوش در دنیا، به دین احتیاج داریم و دین هم بهترین راهنمایی‌ها را در این زمینه انجام داده است، راهنمایی‌هایی که دیگران نمی‌توانند برای ما انجام دهند بلکه این پروردگار انسان است که می‌تواند ما را در داشتن زندگی بهتر راهنمایی کند.

«رفع سوء تفاهم دربارۀ دین» هدف اول از طرح این بحث/ ابلیس با ایجاد سوءتفاهم آدم(ع) را از بهشت خارج کرد

  • ما در این جلسات که می‌خواهیم برای زندگی بهتر، به سراغ دین برویم، سه هدف عمده را از این بحث در نظر داریم. یک هدف رفع سوء تفاهم است؛ هم برای مذهبی‌ها و هم برای غیرمذهبی‌ها. در طول تاریخ، خیلی سوءتفاهم‌ها ایجاد شده است. ابلیس از همان روز اول در این زمینه کار کرده است. او با ایجاد یک سوء تفاهم، حضرت آدم(ع) را از بهشت خارج کرد و او را به معصیت وادار کرد و ما را به زمین کشاند. خیلی‌ها برای این سوء تفاهم دارند کار می‌کنند. اولش هم با تمسخر شروع می‌کنند، فکر نکنید با استدلال شروع می‌کنند. بلکه با فریبکاری و تزیین دنیا و با ایجاد غفلت در انسان و با تمسخر آدم‌های مذهبی و تمسخر دین و دیانت، این کار را انجام می‌دهند. فکر نکنید که آنها واقعاً سخن منطقی‌ای در این زمینه دارند!
  • آیا کسی هست که تحقیق کرده باشد که نماز برای بدن ضرر دارد؟! آیا کسی هست که بر اساس تحقیق و بررسی بگوید: نماز هیچ فایده‌ای ندارد؟! در این زمینه‌ها، حتی سخنِ به‌ظاهر عالمانۀ غلط هم وجود ندارد. بلکه با تمسخر و سخنان پوچ و عوامانه و شلوغ‌کاری‌ سعی می‌کنند سوء تفاهم ایجاد کنند. ولی بالاخره در طول تاریخ یک تجمعی از سخنان غلط و ذهنیت‌های غلط نسبت به دین پدید آمده است.

هم متدین‌‌ها و هم غیرمتدین‌ها دربارۀ فاصلۀ دین و زندگی دچار سوءتفاهمند

  • بسیاری از آدم‌های غیرمذهبی و غیرمتدینی منظم هستند و در زندگی روزمره‌شان آدم‌های موفقی هستند. مثلاً خوب درس می‌خوانند، خوب درس می‌دهند، خوب کار می‌کنند، آرامش روحی دارند، در کسب و کارشان آدم‌های دقیقی هستند. یعنی خیلی‌ها هستند که جزئیات مادی زندگی‌شان درست است ولی می‌بینیم که دینداری نمی‌کنند. معلوم می‌شود به احتمال زیاد، برای اینها سوء تفاهمی پیش آمده است درحالی که اینها خیلی با دین تناسب دارند.
  • برای کسانی که اهل دین و دیانت نیستند، سوء تفاهم‌های زیاد و متنوعی نسبت به فاصله داشتن دین با زندگی پدید آمده است، به حدّی که بعضی‌ها فکر می‌کنند که دین مالِ اینها نیست و اینها آدمِ دین نیستند! این سوءتفاهم باید برطرف شود.
  • این سوءتفاهم‌ها فقط برای آدم‌های بی‌دین نیست، بلکه آدم‌های متدین هم در زمینۀ فاصله داشتن دین و زندگی، خیلی دچار سوءتفاهم هستند. مثلاً آدم متدین و معتقدی که اهل نماز است و دستورات خدا را اجرا می‌کند اما چون از دین برای بهبود زندگی‌اش استفاده نکرده، زندگی موفقی ندارد؛ او هم احتمالاً دچار سوءتفاهم است. او هم فکر می‌کند که دین ربطی به زندگی‌اش ندارد و لذا هر موقع در اثر اینکه دستورات دینی را اجرا نکرده، در زندگی‌اش ناموفق می‌شود، فکر می‌کند که این مقدرات الهی بوده که مثلاً فقر نصیبش شود یا برخی مشکلات در زندگی‌اش پدید بیاید. در حالی که او می‌توانست بسیاری از مشکلات را با کمک دین برطرف کند.
  • ما باید سوء تفاهم‌ها را برطرف کنیم تا اقبال به دین بیشتر شود. اگر بتوانید برای همه روشن کنید که «دین برنامه‌ای برای زندگی بهتر است»، طرفداران دین خیلی بیشتر خواهند شد. دربارۀ همین روزۀ ماه مبارک رمضان پیامبر(ص) فرموده‌اند: «صُومُوا تَصِحُّوا»(دعائم الاسلام/1/342) یعنی روزه بگیرید تا سلامت بدنی خودتان را پیدا کنید. پزشکان هم باید در این‌باره صحبت کنند. یک نمونۀ دیگر از آثار عبادت بر جسم هم این است که سجدۀ طولانی برای گردش بهتر خون در مغز مؤثر است.

در صورت رفع سوءتفاهم‌ها، دین یک مقولۀ «روشنفکری» و «تجددمآب» محسوب خواهد شد

  • اگر این سوء تفاهم‌ها برطرف شود، دین جلوۀ دیگری بین مردم پیدا خواهد کرد. اولاً دین از مقولۀ روشنفکری خواهد شد. و ثانیاً دین چیزی از مقولۀ تجددمآبی خواهد شد. یعنی کسانی که دوست دارند جدید باشند، و به دنبال راه حل‌های جدید برای زندگی بهتر هستند، به سراغ دین خواهند رفت. اگر نگاه ما به دین این‌گونه باشد که دین آدم‌ها را باکلاس می‌کند و آنها را به زندگی بهتر می‌رساند، اوضاع بازار دین و دینداری متفاوت خواهد شد. و مذهبی‌های ما از دینداری نفع بیشتری خواهند بُرد.
  • وقتی به بعضی متدین‌ها می‌گوییم: «دینداری تو به نفع زندگی توست و زندگی تو را بهتر خواهد کرد و تو را در زندگی، موفق‌تر قرار می‌دهد» برخی می‌گویند: «شما معنویت ما را خراب کردید؛ چون نگاه ما به دین، خیلی عارفانه‌تر و مخلصانه‌تر و عاشقانه‌تر از اینها بود!» در حالی که این نگاهی که خیال می‌کنیم خیلی عارفانه و مخلصانه‌تر است، یک‌نوع منّت گذاشتن سرِ دین است که بگوییم: «خدایا! ما آمدیم دینداری کردیم و از دنیای خودمان به خاطر تو گذشتیم!» و گاهی اوقات اینها اساساً توهّم دینداری است و حقیقت دینداری نیست.

در مقابل «تمدن غرب» باید نشان دهیم «دین انسان را به زندگی و تمدن بهتری می‌رساند»/ غرب در رقابت با آبادانی ناشی از دین ناتوان است

  • رفع سوء تفاهم نسبت به فاصله داشتن دین از زندگی، آثار بیرونی هم دارد. یکی از این آثارش در ارتباط با جهان غرب است. ما در مقابل تمدن غرب، یک حرف بیشتر نداریم و آن هم اینکه «دین انسان را به تمدن و زندگی بهتری می‌رساند»؛ زندگی بهتر یعنی هم از نظر فردی و هم از نظر اجتماعی. البته آنها الان این واقعیت را متوجه شده‌اند، به همین دلیل است که می‌آیند و بمباران می‌کنند و خراب می‌کنند. ببینید چه بر سرِ افغانستان و عراق و سوریه و یمن آوردند. چرا ساختمان‌ها را خراب می‌کنند؟ چرا تأسیسات را نابود می‌کنند؟ اینها متوجه شده‌اند که اوج پیشرفت خودشان همین است که الان به آن رسیده‌اند و حالا دوران بازگشت فوّاره برای آنها فرارسیده است. دوران خراب شدن این تمدن پوشالی فرارسیده است. آنها نمی‌توانند با تمدنی که دین می‌تواند ایجاد کند، رقابت کنند، لذا به تخریب فیزیکی روی آورده‌اند و آمده‌اند شهرها را نابود کنند و در مقابلش، شیک بودن شهرهای خودشان را حفظ کنند تا این رقابت را ببَرند!
  • برای آنها مهم نیست که به چه دلیلی این خرابی‌ها را ایجاد کنند. یک‌وقت به دلیل مواضع دولت سوریه بمباران می‌کنند و یک وقت هم به دلیل مواضع داعش بمباران می‌کنند! برای آنها فرقی نمی‌کند، فقط می‌خواهند این شهرها خراب باشند، چون آنها در رقابت با آبادانی‌ای که دین در مقابل نظام سرمایه‌داری ایجاد می‌کند، خودشان را ناتوان می‌بینند.

مسببین سوءتفاهم کشور را دو شقّه کرده‌اند: 1.دینداران زندگی‌گریز 2. زندگی‌طلبانِ آرمان‌گریز/ اینها وقتی می‌گویند «نیروهای ارزشی» منظورشان عدم واقع‌بینی است

  • این در شرایطی است که متاسفانه همان کسانی که در طول تاریخ، سوء تفاهم ایجاد کرده‌اند، توانسته‌اند در کشور اسلامی ما دو شقّه ایجاد کنند: شقّّۀ دینداران زندگی‌گریز، یا آرمان‌گرایانِ غیرواقع‌بین و شقّۀ زندگی‌طلبان واقع‌بینِ آرمان‌گریز. و خیلی‌ها هم باورشان شده است که واقعاً این دو گرایش وجود دارد و این تقسیم‌بندی درست است!
  • آیا واقعاً مذهبی‌ها و انقلابیون، زندگی‌گریز هستند؟! آیا اینها آرمان‌گرایِ غیرواقع‌بین هستند؟! در حالی که اساساً آرمان‌گراییِ غیرواقع‌بینانه غلط است! اصلاً چنین چیزی نداریم. خیلی راحت به دروغ اسم‌گذاری می‌کنند و مثلاً می‌گویند: اینها نیروهای ارزشی هستند و منظورشان این است که اینها واقع‌بین نیستند و فقط دنبال ارزش‌ها هستند و به بهبود زندگی نمی‌اندیشند! بعد هم خودشان را طرفدار زندگی معرفی می‌کنند. حتی برخی گرو‌ه‌ها هم نان سیاسیِ این‌طور تفرقه‌افکنی‌ها و ایجاد سوء تفاهم‌ها را می‌خورند.

این سوء تفاهم را در جامعۀ ما ایجاد کرده‌اند که عده‌ای طرفدار «زندگی‌»، و عده‌ای طرفدار «بندگی»‌اند، و این دو گروه با هم می‌جنگند!

  • چقدر سخیف است که برخی بخواهند مردم را بر اساس عینکی بودن و عینکی نبودن به دو گروه تقسیم کنند و بر این اساس، طبقات اجتماعی درست کنند؟! همان‌قدر هم این سوء تفاهمی که ایجاد کرده‌اند، سخیف است که می‌گویند: یک عده‌ای طرفدار زندگی هستند و یک‌ عده‌ای هم طرفدار بندگی هستند و این دو گروه با هم می‌جنگند! آنها توانسته‌اند این سوء تفاهم غیرعاقلانه را در رده‌های بسیار عمدۀ اجتماعی در جامعۀ ما ایجاد کنند و متاسفانه خیلی‌ها هم فریبش را خورده‌اند.
  • یک مسجدِ درست و خوب، مسجدی است که اگر خانواده‌های غیرمتدین محله، می‌خواهند بچه‌های آنها در کنکور موفق باشند، بچۀ خود را به این مسجد ببرند و بگویند: ما نمی‌خواهیم بچۀ ما مذهبی شود ولی دیده‌ایم که بچه‌های این مسجد نسبت به سایر جوانان محله، در کنکور بهتر قبول می‌شوند» اگر بسیج در این مسجد فعال است، این یک بسیج درست است. نادرست است که تصور کنیم: «اگر می‌خواهیم ارزش‌ها را پاس بداریم، باید به سراغ مسجد برویم و اگر می‌خواهیم دنیای ما تأمین شود به سراغ کانون‌های دیگری برویم که ربطی به مسجد ندارد!»

هر انسان دینداری باید پاسخ دهد که «دینش در زندگی‌اش چه تأثیری داشته؟»/دشمنی با انبیاء از آنجا آغاز می‌شود که برای آباد کردن زندگی، در امور زندگی دخالت می‌کنند

  • درست است که هدف نهایی دین، تقرب است، ولی در یک زندگی درست است که می‌شود به خدا مقرّب شد. کسی که معیشت و زندگی‌اش دشوار باشد، روز قیامت کور وارد صحرای محشر خواهد بود(طه/124)
  • هر انسان دینداری باید بتواند به این سؤال پاسخ دهد که «دین تو در زندگی تو چه تأثیری داشته است؟» بحث بر سر اصلاح زندگی است و درگیری از اینجا شروع می‌شود و الا کسی که بندگی‌اش هیچ ربطی به زندگی‌اش نداشته باشد، در طول تاریخ هیچ‌کسی با او دشمن نخواهد شد. دشمنی با انبیاء از آنجایی آغاز می‌شود که برای آباد کردن زندگی، در امور زندگی دخالت می‌کنند.
  • اگر سوء تفاهم‌ها دربارۀ نقش دین در بهبود زندگی برطرف شود، هر کسی که یک آدم متدینی را ببیند می‌گوید: حتماً زندگی او خیلی قشنگ‌تر، شیک‌تر و بهتر است. البته معنای زندگی شیک و قشنگ و خوب، یک زندگی سرشار از اسراف و تجملات بی‌خود نیست و ما نمی‌خواهیم این نوع زندگی را تبلیغ کنیم و در جلسات آینده به تعریف زندگی بهتر خواهیم پرداخت.
  • دین خیلی برای بهبود زندگی ما حرف دارد ولی متاسفانه نگاه ما نسبت به دین سطحی است. به عنوان مثال مکرراً پیش آمده که ائمۀ هدی(ع) برخی از اصول بهبود زندگی و بعضی از تکنیک‌های ظریفِ بهتر شدن زندگی را به دوستان خودشان یاد می‌دهند و به آنها تأکید می‌کنند که «این مطلب را به دشمنان خودتان یاد ندهید چون دشمنان شما از همین اصول استفاده می‌کنند و زندگی خودشان را بهتر می‌کنند و بعد هم برای نابودی شما اقدام می‌کنند.»

هدف دوم از طرح این بحث: اصلاح زندگی و رسیدن به زندگی بهتر/ دین حتی می‌تواند فوتبال ما را بهتر کند

  • اولین هدف ما از این بحث، رفع سوء تفاهم است، دومین هدف ما «اصلاح زندگی و تحصیل زندگی بهتر» است یعنی اینکه ما چگونه به سراغ دین برویم که واقعاً زندگی ما بهتر شود؟ ما مؤمنین و متدینین، بالاخره باید از این دین خودمان برای زندگی بهتر، بهره ببریم. واقعاً گاهی اوقات مهارت‌هایی برای یک زندگی بهتر لازم است که وقتی انسان این مهارت‌ها را به‌دست می‌آورد، به نتیجۀ بهتر می‌رسد و در کارش موفق‌تر است. همۀ صنوف به این مهارت‌ها نیاز دارند: از ورزشکار و محقق و پژوهشگر گرفته تا تاجر و صنعتگر.
  • مثلاً دربارۀ همین فوتبال به عنوان یک بازی پرطرفدار، آیا دین ما تعلیماتی ندارد که به درد ورزشکاران این رشتۀ ورزشی بخورَد؟ درست است که 1400 سال پیش فوتبال نبوده، اما وقتی ائمۀ هدی(ع) راه‌های زندگی بهتر را تبیین می‌کنند، می‌توانیم از تعلیمات آنها برداشت‌هایی داشته باشیم که به درد این ورزشکاران بخورد. اگر فوتبال ما در جهان فوتبال اول نباشد، علامت این است که دین را خوب تعلیم و تبلیغ نکرده‌ایم. چون وقتی دین زندگی ما را بهبود ببخشد، طبیعتاً در اموری مثل ورزش فوتبال هم تأثیر خواهد گذاشت.
  • الان برداشت از دین به‌گونه‌ای است که اگر بگوییم «دین می‌تواند فوتبال ما را بهتر کند» این سخن کمی تعجب‌آور یا خنده‌دار به نظر می‌رسد. کمااینکه برخی سخنان امیرالمؤمنین(ع) در آن زمان برای مردم تعجب‌برانگیز بود. مثلاً اینکه به مردم می‌فرمود: می‌توانستم از این آب(رودخانه) شبهای شما را روشن کنم.

هدف سوم از طرح این بحث، اصلاح بندگی و رسیدن به بندگی بهتر/ بدون اصلاح زندگی نمی‌شود به بهترین حیات اخروی رسید

  • هدف سوم ما از این بحث، اصلاح بندگی و تحصیل بندگی بهتر است. واقعاً ما دنبال این هستیم که به خدا نزدیک شویم، معنویت‌مان افزایش یابد و حیات اخروی‌مان را آباد کنیم، اما برای تقرب به خدا و داشتن حیات اخروی خوب، باید از مسیر زندگی درست عبور کنیم. یعنی نمی‌شود زندگی دنیا را دور بزنیم و به بهترین حیات در عالم آخرت برسیم.
  • ممکن است برخی افراد نادان این‌طور بگویند: «ای کاش می‌شد که یک دین یا یک سبکی برای بندگی داشته باشیم که خداوند از ما نخواهد که زندگی‌مان درست شود، یا از ما نخواهد که از مسیر زندگی درست عبور کنیم! آن‌وقت می‌رفتیم و به بهشت و رضوان الهی می‌رسیدیم و به خدا مقرب می‌شدیم و آدم محبوبی نزد خدا می‌شدیم!» این امکان‌پذیر نیست و الا اصلاً شاید این‌طوری دینداری راحت‌تر بود.
  • یکی از دوستان امام صادق(ع) پیرمرد تاجری بود که به‌قدر کافی مال و اموال داشت و می‌خواست خودش را بازنشسته کند چون می‌گفت: من که دیگر نیازی ندارم دنبال کسب و تجارت برود و خودم را خسته کنم و ذهن خودم را درگیر کنم. برای امام صادق(ع) خبر آوردند که فلانی می‌خواهد خودش را بازنشسته کند، از تجارت کناره‌گیری کند و به عبادت و بندگی بپردازد و این سالهای آخر عمرش را راحت‌تر زندگی کند. امام صادق(ع) فرمودند: اگر تجارت را قطع کند، عقلش کم خواهد شد، او حقّ ندارد این کار را بکند.(یَا مُعَاذُ أَ ضَعُفْتَ عَنِ التِّجَارَةِ أَوْ زَهِدْتَ فِیهَا... فَإِنَّ تَرْکَهَا مَذْهَبَةٌ لِلْعَقْلِ؛ کافی/5/149) حضرت می‌فرماید، کسی که تجارت را ترک کند، عقلش کم خواهد شد. آن‌وقت شما بروید در روایات ببینید عبادت کسی که عقلش کم است چقدر اجر دارد و چقدر اجر عبادتش کاهش پیدا می‌کند؟

شاید ما بد زندگی می‌کنیم که بد بندگی می‌کنیم؟/ نمی‌شود غیر از راه «اصلاح زندگی» به خدا مقرب شد

  • هدف سوم ما این است که بندگی خودمان را اصلاح کنیم. شاید ما بد زندگی می‌کنیم که بد بندگی می‌کنیم؟ شاید بد کار می‌کنیم که بد نماز می‌خوانیم؟ شاید ما روز خودمان را بد پشت سر می‌گذاریم که نیمه‌شب سفرۀ مناجاتمان درِ خانۀ خدا پهن نیست.
  • برخی می‌پرسند: «چه‌کار کنم که توجه‌ من در نماز بیشتر شود؟ چه‌کار کنم که اشک و آه و ناله‌ام درِ خانۀ خدا بیشتر شود؟ چه‌کار کنم که به امام زمان(ع) نزدیک شوم و بتوانم ایشان را ببینم؟» این نشان می‌دهد که او یک انسان معنوی است که خدا را دوست دارد، اهل‌‌بیت(ع) را دوست دارد و می‌خواهد به خدا مقرب شود. اما نمی‌شود غیر از طریق اصلاح زندگی به خدا مقرب شد.

دین منهای زندگی خیلی ترویج شده و خیلی هم طرفدار دارد/ برخی دوست ندارند در مسیر تقرب، درگیر زندگی باشند

  • برخی افراد نادان می‌گویند: ای کاش می‌شد که ما درگیر دنیا نشویم و فقط آخرتی باشیم و با خدا صفا کنیم! دین منهای زندگی خیلی ترویج شده است و خیلی هم طرفدار دارد. اصلاً بعضی‌ها خوش‌شان نمی‌آید که در مسیر تقرب، درگیر زندگی باشند.
  • همان‌طور که می‌دانید، سامری کسی بود که قوم بنی‌ اسرائیل را گوساله‌پرست کرد. قوم بنی اسرائیل صدها سال منتظر نجات از دست فرعون‌ها بودند و آن‌قدر ضجه زدند تا ظهور موسی جلو افتاد.(...فَلَمَّا طَالَ عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ الْعَذَابُ ضَجُّوا وَ بَکَوْا إِلَى اللَّهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى مُوسَى وَ هَارُونَ یُخَلِّصُهُمْ مِنْ فِرْعَوْنَ فَحَطَّ عَنْهُمْ سَبْعِینَ وَ مِائَةَ سَنَةٍ؛ تفسیر عیاشی/2/154) قوم بنی اسرائیل کسانی بودند که در یک مقطعی، پسران آنها را گردن می‌زدند و مادرهایی که حامله بودند را می‌کشتند. قوم بنی اسرائیل خیلی بدبختی کشیدند تا به حضرت موسی(ع) رسیدند و آن معجزات بزرگ الهی را دیدند. مانند عبور از رود نیل، نازل شدن غذای آماده از آسمان(أَنْزَلْنا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوی؛ بقره/57) و جوشیدن دوازده چشمه از دل زمین برای دوازده قبیله(فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَیْناً؛ بقره/60) گویا دنیا برای آنها داشت شبیه بهشت می‌شد! اما قومی که آن‌همه آیات الهی را دیدند و آن‌همه شکنجه شدند، سامری آنها را گوساله‌پرست کرد.

«سامری»‌های امت پیامبر(ص) دنبال دین منهای زندگی بوده‌اند / باید از طریق اصلاح زندگی، بندگی‌مان را اصلاح کنیم

  • در روایاتی از پیامبر(ص) و ائمۀ هدی(ع) آمده است که این امت هم سامری دارد.(پیامبر(ص): ...وَ فِرْقَةٌ مُدَهْدَهَةٌ عَلَى مِلَّةِ السَّامِرِیِّ؛ امالی مفید/ص30) برجسته‌ترین افرادی که به عنوان سامریِ این امت معرفی شده‌اند، کسانی هستند که دنبال عرفان و معنویت دینی منهای زندگی بوده‌اند. یکی از این افراد شاخص سامری‌مسلک، کسی بود که اصلاً اهل دنیا نبود و می‌گفت: «برویم سراغ خدا! زندگی را رها کنید!» و معلوم نبود که او از چه طریقی می‌خواست به خدا برسد؟!
  • ما باید از طریق اصلاح زندگی، بندگی خودمان را اصلاح کنیم. اگر ما بتوانیم زندگی خودمان را تنظیم کنیم به نقطه‌ای خواهیم رسید که بندگی بسیار زیبایی خواهیم داشت. هر وقت دیدید که حال مناجات ندارید، مطمئن باشید که خوب زندگی نکرده‌اید، یعنی یک‌جاهایی به زندگی بی‌اعتنا بوده‌اید، یک‌جاهایی برای زندگی اهمیت قائل نشده‌اید، یا اینکه با پدیدۀ معیشت و حیات و زندگی، غیرمحترمانه برخورد کرده‌اید. خدا به انسان مؤمن چنین اجازه‌ای نمی‌دهد.

باید زندگی‌مان را درست کنیم تا بتوانیم عاشق خدا شویم/ کسانی که فقط از سرِ گرفتاری سراغ امام زمان‌شان بروند، معلوم نیست که بعداً به امام‌شان خیانت نکنند

  • تصور خیلی‌ها این است که انسان‌های بدبخت، بیشتر دینداری می‌کنند، در حالی که اصلاً این‌طور نیست. اتفاقاً ما آدم‌هایی را می‌خواهیم که خوب زندگی کنند و دل‌های آنها از گرفتاری‌ها آزاد باشد تا این دل‌ها را به درِ خانۀ خدا ببریم. یعنی کسانی باشند که گرفتاری نداشته باشند، زندگی آنها «مَعِیشَةً ضَنکاً» نباشد و از دغدغه‌های نابه‌جای زندگی آزاد باشند؛ البته به‌خاطر اینکه زندگی‌شان درست است نه اینکه بی‌خیال زندگی باشند. اینها هستند که می‌توانند با امام زمان(ع) عشق‌بازی کنند و الا بسیاری از کسانی که گرفتار هستند، نمی‌توانند خوب دعای ندبه بخوانند.
  • ما باید زندگی خودمان را با کمک دین، درست کنیم و بعد با یک آرامش و فراغت روحی و از سرِ معرفت، امام زمان(ع) را صدا بزنیم. و الا اینکه آدم‌ها گرفتار باشند و درِ خانۀ امام زمان‌شان بروند که امری طبیعی است. ولی اگر کسانی از سرِ گرفتاری(نه از سرِ آرامش و معرفت) به سراغ امام زمان‌شان بروند، معلوم نیست که اینها بعداً به امام زمان‌شان خیانت نکنند.
  • قبلاً بعضی‌ها-در تأثیر هجمۀ تفکرات مارکسیستی- می‌گفتند: «فقط کسانی که فقیر و محروم و تحت ستم بودند، به پیامبر اکرم(ص) ایمان می‌آوردند!» در حالی که این‌طور نبود. مثلاً یکی از جوانانی که به پیامبر اکرم(ص) ایمان آورد، جوان یک خانوادۀ بسیار مرفّه و ثروتمند در مکه( به نام مصعب) بود. او هر چیزی که یک جوان می‌خواست، پدر و مادرش برایش تأمین می‌کردند. او از سرِ فراغت و نه از سرِ گرفتاری، به پیامبر(ص) ایمان آورد.(کان مصعب ابن عمیر فتى مکة شبابا و جمالا و تیها، و کان أبواه یحبّانه، و کانت أمه تکسوه أحسن ما یکون من الثیاب...الاستیعاب/‏4/1473)
  • مصعب، جوان ثروتمندی بود که به پیامبر(ص) گرایش پیدا کرد و وقتی که عده‌ای از مردم مدینه مسلمان شدند و از پیامبر(ص) خواستند که یک مبلّغ بفرستد که آنها را با اسلام آشنا کند، پیامبر(ص) او را فرستاد. و او بود که مقدمات گرایش مردم مدینه به اسلام را فراهم کرد.(الکامل فى التاریخ، ابن‏اثیر/2/66) و (تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت، على دوانى/‏290)
  • باید زندگی خودمان را درست کنیم تا بتوانیم عاشق خدا و اولیاءش بشویم، و الا درگیر این زندگی باقی می‌مانیم. چون زندگی خوب، برای روح انسان درگیری ایجاد نمی‌کند لذا این روح می‌تواند عاشق بشود.
zahra ghods
 

تنها مسیر برای زندگی بهتر/ج1

دین را به برخی اخلاقیات، احکام و امور معنوی محدود کرده‌ایم/باید به زندگی برگردیم/تقسیم مردم به دو گروه دنبال «بندگی» و دنبال «زندگی» یک تقسیم شوم و نابودکننده است/ زندگی و بندگی قسیم هم نیستند، در زندگی بهتر، بهتر می‌شود بندگی کرد

تصور نکنید که سخت‌ترین قسمت دین‌داری نمازشب خواندن است که ما توفیق پیدا نمی‌کنیم برای نماز شب بیدار شویم! آن اوجی که هنوز دینداران به آن نرسیده‌اند این است که با دین زندگی خودشان را آباد کنند. دینداران وقتی می‌خواهند از خودشان ناراحت باشند و استغفار کنند، از اینکه دینداری‌شان در زندگیِ آنها نتیجه نداده باید استغفار کنند!

حجت الاسلام علیرضا پناهیان که در رمضان گذشته با موضوع «تنها مسیر-راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی» سخنرانی کرد و مورد استقبال جوانان قرار گرفت، امسال قرار است به مدت 30 شب در مسجد امام صادق(ع) میدان فلسطین به موضوع «تنها مسیر برای زندگی بهتر» بپردازد و به سوال «چگونه یک زندگی بهتر داشته باشیم؟» پاسخ دهد. در ادامه فرازهایی از اولین جلسه این سخنرانی را می‌خوانید:

اکثر سؤالات مردم به این برمی‌گردد که «من چگونه بهتر زندگی کنم؟» / اغلب مردم از موضوع «زندگی» آغاز می‌کنند نه از مقدمات انسان‌شناسانه و خداشناسانه

  • در این‌ ماه مبارک رمضان می‌خواهیم دربارۀ «زندگی» گفتگو کنیم و نگاه‌مان را به زندگی تغییر دهیم و انتظارمان را از زندگی بالا ببریم. خیلی از اوقات مردم زندگی خودشان را با مقدمات انسان‌شناسانه، خداشناسانه یا مبدأ و معادشناسانه شروع نمی‌کنند. اکثر آدم‌ها آگاهی‌های خودشان را از موضوع زندگی شروع می‌کنند، آگاهی‌هایی از این دست که «من چگونه زندگی کنم؟ چگونه در این زندگی بیشترین بهره را ببرم؟ چگونه بهتر زندگی کنم؟» این وضعیت اکثر آدم‌هاست و نمی‌شود این را تقبیح کرد.
  • زندگی اکثر مردم این‌طور نیست که فیلسوف‌مآبانه رفتار کنند و از اساس، مباحث معرفت‌شناسی، خداشناسی و انسان‌شناسی و دین‌شناسی را طی کنند تا از این روش، راه خودشان را پیدا کنند. البته نظام‌های آموزشی معمولاً با مقدمات بعیده آغاز می‌کنند و بعد به جزئیات می‌رسند. اما مردم این‌طوری زندگی نمی‌کنند. مردم غالباً مطالعات خودشان را از موضوع زندگی آغاز می‌کنند و آگاهی‌هایی خودشان را بیشتر از طریق افواهسخنان مردم) می‌گیرند، یا از مجلات و روزنامه‌ها و اخبار می‌گیرند، یا از کتاب‌های رمان یا فیلم‌ها و سریال‌ها دریافت می‌کنند که همۀ اینها معمولاً آگاهی‌هایی دربارۀ زندگی به مردم می‌دهند.
  • وقتی بررسی می‌کنیم می‌بینیم مشغلۀ آدم‌ها بیشتر موضوع زندگی است. اکثر سؤالات مردم هم بیشتر به این برمی‌گردد که «من چگونه بهتر زندگی کنم؟ من چگونه زندگی خوب داشته باشم؟ من چگونه زندگی خودم را تامین کنم؟ یا شغل و درآمد خوبی داشته باشم؟» خانم‌ها یا آقایان وقتی دور هم می‌نشینند خیلی از اوقات دربارۀ زندگی‌های همدیگر صحبت می‌کنند. مثلاً می‌گویند: «دیدی فلانی چه زندگی‌ای به‌هم زده‌ است؟ چه کار و کاسبی‌ای راه انداخته است؟»

موضوع فکر و دغدغۀ اصلی بیشتر آدم‌ها «چگونه زندگی کردن» است

  • وقتی آدم‌ها دارند دربارۀ زندگی فکر می‌کنند، اگر ما بیاییم در کنارشان از بندگی و دیانت و معنویت سخن بگوییم، غالباً احساس می‌کنند که این صحبت‌ها یک مطالب اضافی یا غیرضروری است که دارد به آنها تحمیل می‌شود و یا اینکه بزرگوارانه و اخلاقی برخورد می‌کنند و به این سخنان گوش می‌دهند ولی منتظرند که تمام بشود و باز به همان موضوع زندگی بپردازند. یعنی حساب این موضوعات را از موضوع اصلی فکری خودشان که زندگی است جدا می‌کنند.
  • ما هم می‌خواهیم به این روش اکثر آدم‌ها احترام بگذاریم و بگوییم: آدم‌هایی که از زندگی شروع می‌کنند، دربارۀ زندگی فکر می‌کنند و دغدغۀ اصلی آنها «چگونه زندگی کردن» است، اشتباه نمی‌کنند بلکه این یک سبک روحیه است و نباید گفت که این غلط است و همه باید مثل فیلسوفان فکر کنند و از مقدمات بعیده شروع کنند.

ما خیلی از اوقات در مسائل اعتقادی متوقف می‌شویم/ این سوء تفاهم ایجاد شده که «آیا دین اصلاً حرفی برای زندگی هم دارد؟»

  • در دین هم گاهی اوقات خداوند بحث را از زندگی شروع کرده است. گاهی می‌بینید که دین موضوع اصلی را زندگی و «چگونه زندگی کردن» قرار داده است. ولی ما خیلی از اوقات در مسائل اعتقادی متوقف می‌شویم و مدام می‌خواهیم رفع شبهه کنیم و براهین متعدد بیاوریم و جهان‌بینی‌ها را تغییر دهیم تا بعداً به سراغ زندگی برویم و معمولاً فرصت پیدا نمی‌کنیم که به موضوع زندگی هم برسیم. لذا سوء تفاهم‌های فراوانی ایجاد شده است؛ سوء تفاهم‌هایی مانند اینکه «آیا دین اصلاً حرفی برای زندگی دارد؟!» یا اینکه «ما باید زندگی را طوری پیش ببریم که دین هم رعایت شود!» و از این سوء تفاهم‌ها، سوء استفاده‌های بسیار فراوانی شده است.
  • مردم اکثر مسائل زندگی خودشان را از عالمان دینی و کسانی که آگاه به قرآن و روایات هستند، نمی‌پرسند. حتی اگر بندۀ طلبه بیایم و کمی دربارۀ زندگی، مسائلی را بگویم، دو گروه ممکن است به بنده اعتراض کنند: یکی اهل دین و دیانت که می‌گویند: «چرا غیرمعنوی و زمینی سخن گفتید؟ چرا آسمانی سخن نگفتید؟» یکی هم اهل دنیا که می‌گویند: «اصلاً این موضوعات به شما چه ربطی دارد؟! این موضوعات متخصصین خاص خودش را دارد.»

دین را محدود به برخی از اخلاقیات و احکام شرعی و امور معنوی، قلمداد کرده‌ایم/ ما باید به زندگی برگردیم

  • نه کسی از مقدار بلندی سقف یک خانه از یک عالم دینی سؤالی می‌کند و نه کسی که وضعیت جسمی‌اش به‌هم ریخته باشد دربارۀ هزاران حدیثی که در این‌باره وجود دارد از یک عالم دینی سوال می‌کند. اگر بندۀ طلبه دربارۀ مسائل تغذیه و بهداشت صحبت کنم، می‌گویند: گویا این آقای طلبه به یک رشتۀ دیگری علاقه پیدا کرده است!
  • سوء تفاهم‌های فراوانی ایجاد شده است. دین را محدود به برخی از اخلاقیات و برخی احکام شرعی و امور معنوی، قلمداد کرده‌ایم؛ از بس که نسبت دین و زندگی معلوم نشده است. از بس که پرداختن به زندگی در فضای گفتگوی دینی، یک کار عجیب و غریب جلوه می‌کند!
  • ما باید به زندگی برگردیم. در این‌باره مذهبی‌ها باید بیشتر توجه کنند، همان مذهبی‌هایی که بدون اینکه بخواهند دنیای خودشان را آباد کنند، به مسجد می‌روند و واقعاً دنبال ارتباط با خدا هستند و می‌خواهند قیامت خودشان را درست کنند و به همین دلیل عبادت می‌کنند و همان کسانی که ارزش تقرب الی الله را بالاتر از بهبود زندگی خود می‌دانند. همین مذهبی‌ها بیش از هر کسی باید به جایگاه زندگی در دین توجه کنند. گاهی این افراد مذهبی، سوء تفاهم‌برانگیزتر از بقیه رفتار می‌کنند.

تقسیم مردم به دو گروه دنبال «بندگی» و دنبال «زندگی» یک تقسیم شوم و نابودکننده است/ زندگی و بندگی قسیم همدیگر نیستند

  • زندگی وجه مشترک همۀ آدم‌هاست و اگر کسی بگوید: «آدم‌هایی که سطحی‌ترند از زندگی شروع می‌کنند» بنده می‌گویم: «حتی اگر اینطور تصور می‌شود، اشکالی ندارد، بنده هم می‌خواهم با این آدم‌ها همراهی کنم.» در این جلسات می‌خواهیم به بیان جایگاه زندگی در دین و سخنانی که دین برای زندگی دارد، بپردازیم، تا نتوانند مردم را به سادگی، به دو قسمت تقسیم کنند: «کسانی که بیشتر به زندگی می‌پردازند» و «کسانی که بیشتر به بندگی می‌پردازند» این تقسیم، تقسیم شوم و نابودکننده‌ای است.
  • کسانی که بیشتر به بندگی می‌پردازند، افتخار نکنند که جزء گروهی نیستند که بیشتر به زندگی می‌پردازند. اساساً این دو گروه شدن خلائق، هم به بندگی لطمه می‌زند و هم به زندگی. زندگی و بندگی قسیم همدیگر نیستند.
  • خیلی‌ها فهم‌شان از حقایق عالم را از زندگی شروع می‌کنند، منتها اینها بیشتر خودشان را درگیر جزئیات زندگی می‌کنند. ما هم می‌خواهیم بحث خودمان را از زندگی شروع کنیم، ولی از کلیاتِ زندگی شروع می‌کنیم. مثلاً اینکه اصلاً زندگی چیست؟

خدا در یکی از آغازهای مهم در قرآن، بحث زندگی و معیشت را مطرح فرموده/ خدا «بهشت» را برای آدم(ع) تبلیغ کرد؛ با وجود اینکه آدم(ع) خودش در بهشت بود

  • با این مقدمه، می‌خواهیم یکی از آیات کریمۀ قرآن که خداوند صریحاً دربارۀ زندگی سخن گفته و کلمۀ زندگی به معنای حداقلیِ آن را تحت عنوان «معیشت» را به‌کار گرفته است را با هم مرور کنیم  و دربارۀ این آیه تأمل کنیم. خداوند در یکی از آغازهای مهم در قرآن کریم، بحث زندگی را پیش می‌کشد.
  • خداوند در سورۀ طه داستان حضرت آدم(ع)، سجدۀ ملائکه، فریب ابلیس و هبوط آدم(ع) را بیان می‌فرماید و در آنجا بحث از زندگی به معنای معیشت به میان می‌آید. اینکه انسان‌ها بیشتر به موضوع زندگی توجه دارند، راه و روش غلطی نیست. روحیه‌ای است که می‌بینیم خداوند در خیلی‌ها قرار داده.
  • در این آیات از کلمۀ معیشت استفاده شده و نه از کلمۀ «حیات». حیات به معنای زنده بودن است و شاید چیزی فراتر از زندگی به معنای معیشت باشد. معیشت بیشتر بُعد مادی زندگی را در بر می‌گیرد و بیشتر به رفتارهایی می‌گویند که موجب حیات است، مانند خوردن، آشامیدن، کسب و کار و درآمد.
  • اما چرا می‌گوییم که این آیه در یکی از آغازهای قرآن کریم است؟ ما از زوایای مختلفی می‌توانیم معارف و گفتگو دربارۀ هر موضوعی را آغاز کنیم و مباحث ما از هر زاویه‌ای یک آغازی خواهد داشت. مثلاً یکی از آغازهای مهم قرآن، بحث خلقت آدم و حوا است. یکی از آغازهای مهم قرآن، داستان آدم و ابلیس است و یکی از آغازهای مهم قرآن هم ذکر داستان هبوط حضرت آدم(ع) روی کرۀ زمین است. این ذاتاً یک بحث آغازین است و مهم نیست در کجای قرآن بیان شده باشد.
  • در سورۀ طه، بعد از بیان داستان خلقت آدم(ع) و سجدۀ ملائکه می‌فرماید: «تو هیچ‌وقت در بهشت، گرسنه و عریان نخواهی شد؛ إِنَّ لَکَ أَلَّا تجَُوعَ فِیهَا وَ لَا تَعْرَی»(طه/118) «تو در اینجا تشنه نمی‌شوی؛ وَ أَنَّکَ لَا تَظْمَؤُاْ فِیهَا»(طه/119) خداوند در این آیه برای حضرت آدم(ع) از بهشت تعریف می‌کند و این خیلی عجیب است. یعنی خدا دارد بهشت را برای حضرت آدم(ع) تبلیغ می‌کند، با وجود اینکه در آن موقع، حضرت آدم(ع) خودش در بهشت بود. و خدا تبلیغ می‌کرد که یک‌وقت-به‌واسطۀ عداوت ابلیس- از این بهشت، بیرون نرود.
  • اما بعداً شیطان آدم را وسوسه کرد و او را به طمع انداخت و گفت: می‌خواهی به یک پادشاهی‌ای برسی که هیچ‌وقت از تو گرفته نشود؟ (فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَنُ قَالَ یََادَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلىَ‏ شَجَرَةِ الخُْلْدِ وَ مُلْکٍ لَّا یَبْلى‏؛ طه/120) بعد از اینکه آدم(ع) دچار معصیت شد، خدا به او لطف کرد و توبه‌اش را پذیرفت. البته این خدا بود که به سمت حضرت آدم رفت، چون کسی که گناه بکند دیگر نمی‌تواند برگردد، مگر اینکه خدا لطف کند و البته خدا هم لطف می‌کند(...وَ عَصىَ ءَادَمُ رَبَّهُ فَغَوَى‏* ثمُ‏َّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَیْهِ وَ هَدَی؛ طه/121 و 122) اما بعد خداوند متعال فرمود: «اهْبِطَا مِنْهَا جَمِیعَا  بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوّ»(طه/123) بروید روی زمین زندگی کنید؛ دیگر نمی‌توانید در بهشت باشید. بروید در دنیا که در دنیا با هم دشمنی خواهید کرد.
  • این آیات بیشتر دارند در مورد زندگی صحبت می‌کنند. اول دربارۀ زندگی در بهشت که شاید یک زندگی ایده‌آل برای هر کسی است؛ و بعد هم-وقتی جریان هبوط از بهشت به دنیا صورت می‌گیرد- ویژگی‌های کلیدی زندگی این دنیا را بیان می‌کنند.

خدا می‌فرماید: هرکسی از هدایت من فاصله بگیرد، زندگی و معیشتش دچار سختی خواهد شد

  • بعد خداوند به حضرت آدم(ع) می‌فرماید: «فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُم مِّنىّ‏ِ هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَاىَ فَلَا یَضِلُّ وَ لَا یَشْقَی»(طه/123) هر کسی از فرزندان تو که هدایت من به او برسد و از هدایت من تبعیت کند، گمراه نخواهد شد و به شقاوت مبتلا نخواهد شد.
  • در آیۀ بعدی که نقطۀ اصلی بحث ماست، موضوع معیشت و زندگی-به معنای حداقلی کلمه- صریحاً مطرح می‌شود و می‌فرماید: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِى فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکاً»(طه/124) یعنی هر کسی از ذکر من دوری کند(اگر از هدایت من فاصله بگیرد) زندگی‌اش دچار سختی خواهد شد.
  • مفسرین می‌فرمایند که در اینجا «ذکر من» یعنی همان هدایتِ من؛ یعنی دین من، یعنی قرآن من(که کتاب هدایت است)، یعنی وحی من که می‌فرستم، یعنی مجموعۀ راهنمایی‌هایی که می‌دهم. لذا در عبارت «مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِى» منظور فقط آن کسانی نیستند که نماز نمی‌خوانند، یا سبحان‌الله، الحمدلله و... نمی‌گویند؛ البته اینها هم ذکر است و آثار بسیار بالایی در زندگی انسان دارند، ولی در این آیه وقتی می‌فرماید «مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِى» که علی‌القاعده این ذکر در مقابل آن نقطۀ هدایت-که در آیۀ قبلی ذکر شده- قرار می‌گیرد. چون در آیۀ قبلی فرمود: «فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَاىَ» یعنی «هر کسی از هدایت من تبعیت کند»، لذا در این آیه باید می‌فرمود: «هرکسی از هدایت من تبعیت نکند» ولی به جایش فرمود: «هر کسی از ذکر من اعراض کند» در واقع معنایش این است که «هر کسی از هدایت من تبعیت نکند»

همین زندگی معمولی ما هم بدون دین و هدایت و راهنمایی خدا سخت خواهد شد/ چرا باید زندگی‌مان سخت باشد که بخاطرش دروغ بگوییم، کم‌فروشی کنیم یا بداخلاقی کنیم؟      

  • منظور از عبارت «مَعِیشَةً ضَنکاً» در آیۀ فوق همین زندگی معمولی انسان‌هاست که بدون دین و بدون ذکر و یاد خدا و بدون بهره‌گیری از هدایت و راهنمایی‌های خدا، سخت خواهد شد. البته در برخی از روایات هست، که «مَعِیشَةً ضَنکاً» فشار قبر را هم در بر می‌گیرد(امیرالمؤمنین(ع): وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْمَعِیشَةَ الضَّنْکَ الَّتِی قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً هِیَ عَذَابُ الْقَبْر؛ الغارات/1/151) و علامۀ طباطبائی می‌فرماید که عالم برزخ هم جزئی از زندگی ماست.
  • ما می‌خواهیم در این ماه رمضان زندگی مادی خودمان را سهل کنیم. اصلاً چرا باید زندگی‌مان سخت باشد؟! چرا باید زندگی‌مان سخت باشد که به‌خاطر این زندگی سخت دروغ بگوییم؟ به‌خاطر این زندگی سخت خساست به خرج بدهیم؟ به‌خاطر این زندگی سخت بداخلاقی کنیم؟ به‌خاطر این زندگی سخت کم‌فروشی بکنیم؟ چرا باید زندگی ما سخت باشد؟
  • شما آدم‌های خوب معنوی؛ آیا نمی‌خواهید زندگی و معیشت‌تان سخت نباشد؟ آیا می‌خواهید به‌خاطر خدا سختیِ بیهوده بکشید؟ آیا این خیلی پاداش دارد؟! اینکه آدم در اثر دوری از خدا و تبعیت نکردن از دستورات دین، زندگی خودش را سخت کند و بعد هم بگوید: «این روغن سوخته(این زندگی خراب) را می‌خواهم نذر امامزاده کنم!» آیا خدا این را قبول می‌کند؟
  • خداوند بعضاً مستضعفین فقیر بدبخت تحت ستم ستمگران را در همان جهنمی می‌سوزاند که ستمگران را می‌سوزاند؟ و آن‌ها اعتراض می‌کنند و می‌گویند: این ستمگران بودند که ما را بیچاره کردند، لااقل این‌ها را دوبرابر عذاب کن! و خدا می‌فرماید هردوی شما را دو برابر عذاب می‌کنم(رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِکُلٍّ ضِعْفٌ؛ اعراف/38) (وَ إِذْ یَتَحاجُّونَ فِی النَّارِ فَیَقُولُ الضُّعَفاءُ لِلَّذینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً؛ غافر/47) برای اینکه به او گفته می‌شود: اصلاً تو چرا اجازه دادی او زندگی تو را نابود کند؟ در دنیا زندگی‌ات نابود شد، آخرت هم بیا برو جهنم! این خوب است؟ آیا زندگیِ ما باید این‌گونه باشد؟!

آخرین امام می‌آید که زندگی را درست کند؛ اتفاقی که تا حالا به‌طور گسترده نیفتاده است

  • شب‌های ماه مبارک رمضان به ما فرموده‌اند که دعای افتتاح بخوانید؛ و شاید بتوان گفت که اوج دعای افتتاح همین جمله است: «اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ غَیْبَةَ وَلِیِّنَا [إِمَامِنَا] وَ کَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا»(اقبال‌الاعمال/1/61) خدایا! ما شکایت داریم از اینکه آقای‌مان نیست، زندگی‌مان خراب است، دشمنان ما زیاد هستند، دوستان ما کم است، ما تعدادمان کم است، ما داریم بد زندگی می‌کنیم...
  • ما باید خوب زندگی کنیم. حضرت می‌آید که زندگی‌ها را آباد کند، و الا اگر بحث نصایح اخلاقی مطرح بود، فکر نمی‌کنم امام زمان(عج) تشریف‌فرما بشوند و نصایحی بیشتر از پیغمبر اکرم(ص) یا بیشتر از أمیرالمؤمنین(ع) بخواهند ارائه بدهند. آخرین امام می‌آید که زندگی را درست کند؛ آن اتفاقی که تا حالا نیفتاده است؛ هنوز به صورت گسترده، با دین زندگی آباد نشده است.

آن اوجی که هنوز دینداران به آن نرسیده‌اند این است که با دین زندگی خود را آباد کنند

  • تصور نکنید که سخت‌ترین قسمت دین‌داری نمازشب خواندن است که ما توفیق پیدا نمی‌کنیم برای نماز شب بیدار شویم! فکر نکنید اوج قلۀ دین‌داری این است که یک عبادتی را به زیبایی انجام بدهیم! عبادت در همان قدم‌های اول است؛ البته اگر بتوانیم قشنگ انجامش دهیم. آن اوجی که هنوز دینداران به آن نرسیده‌اند این است که با دین زندگی خودشان را آباد کنند. دینداران وقتی می‌خواهند از خودشان ناراحت باشند و استغفار کنند، از اینکه دینداری‌شان در زندگیِ آنها نتیجه نداده باید استغفار کنند!
  • بسیار جای تأسف دارد که با وجود چنین خدایی، با وجود چنین هدایتی از جانب خدا که به ما رسیده، ما هنوز نتوانسته‌ایم زندگی خودمان و معیشت خودمان را با استفاده و تبعیت از این هدایت درست کنیم! آیا ما واقعاً خداپرست هستیم؟ آیا ما خدا را دوست داریم؟ آیا ما عاشق اهل‌بیت(ع) هستیم؟ ما با این نوع زندگی‌های خودمان، اشک اولیاء خدا را درآورده‌ایم و خدا را به خودمان غضبناک کرده‌ایم! اهل‌بیت(ع) از ما خواسته‌اند که ما وقتی می‌خواهیم حقیقت دین‌مان را به نمایش بگذاریم، در متن زندگی این کار را بکنیم؛ نه اینکه برویم جلوی مردم و نماز قشنگ بخوانیم و دل مردم را ببریم!

اولین اثر ذکر و رحمت و مغفرت خدا باید اصلاح زندگی ما باشد / در متن زندگی باید به خدا رسید

  • ما ماه مبارک رمضان را ماه استغفار می‌دانیم، ماه رحمت خدا می‌دانیم، ماه ذکر می‌دانیم و اولین اثر ذکر و رحمت و مغفرت پروردگار عالم را باید اصلاح زندگی خودمان بدانیم و ببینیم و به دیگران نشان دهیم.
  • در متن زندگی باید به خدا رسید. و در چنین فضایی یک آرزو بیشتر نمی‌شود داشت و آن اینکه: «خدایا زندگی مؤمنان را رونق ببخش! خدایا کسی از مؤمنان را دچار معیشت ضنکا قرار نده!» البته بعداً بحث خواهیم کرد که وقتی کسی مؤمن شد و به ذکر خدا پرداخت، این‌طور نیست که دیگر سختی و مشکلی نداشته باشد، سختی‌هایی دارد منتها سختی‌های قشنگ، شیرین و نشاط‌آفرین! یعنی آن سختی‌ها دیگر از نوع «مَعیشَةً ضَنْکاً» نخواهد بود.

مستکبران عالم، بعضی از درس‌های اخلاق را دوست دارند!

  • ما اول باید نگاه‌مان را به زندگی تغییر دهیم و انتظارمان را از زندگی بالا ببریم. مستکبران عالم برخی از درس‌های اخلاق را خیلی دوست دارند؛ آنهایی که تمام بهره‌های عالم را دزدانه غارت کرده‌اند و جنایت‌کارانه مالِ خود کرده‌اند، و بعد به مربّیان اخلاق می‌گویند: «بروید-با مطرح کردن برخی مباحث اخلاقی- این برّه‌ها را آرام کنید که قانع و آرام باشند. تا ما هر موقع خواستیم از این گله‌ها ببریم و به نفع خودمان سر بِبُریم! شما کاری کنید که این‌ها آرام باشند، به ذکر خدا یا هر ذکر دیگری که می‌خواهند مشغول باشند ولی به ما کاری نداشته باشند که ما غارتگری کنیم!»
  • آدم می‌بیند که مستبکران و طواغیت عالم، بعضی از درس‌های اخلاق را دوست دارند. زندگیِ ما را گرفته‌اند، بعد دوست دارند که ما زندگی خودمان را پس نگیریم، و بعد خودمان را به برخی نصیحت‌های اخلاقی دل‌خوش کنیم، مثلاً اینکه «به همین زندگی‌ای که نداری قانع باش!» البته نمی‌خواهم بگویم که قناعت چیز بدی است ولی بعضی از اوقات این ابلیس است که می‌خواهد ما را به زندگی و معیشت «ضَنْکاً» قانع کند؛ و آن را برای ما می‌پسندد؛ تا ما آبروی خدای خودمان را ببریم!
  • آیا ما امروز برای جلب توجه مردم عالم راهی جز نشان دادن یک زندگی بهتر داریم؟! شما برای اینکه جوان‌های‌تان جذب فرهنگ غرب و جذب زندگی ملحدانه نشوند، راهی جز بهتر کردن زندگی خودتان دارید؟! اگر ما بهتر زندگی کنیم، هم نسل‌های بعد حقّانیت کلام و راه ما را پی می‌برند، و هم دیگران.

در زندگی بهتر، بهتر می‌شود بندگی کرد

  • در زندگی بهتر، بهتر می‌شود بندگی کرد؛ ما زندگی بهتر را این می‌بینیم. در زندگی‌ای سرشار از نگرانی‌ها، در زندگی سرشار از درگیری‌ها و رقابت‌های عداوت‌آمیز، آیا خدا پیدا می‌شود؟!
  • یکی از کلمات أمیرالمؤمنین علی(ع) در دعای کمیل هست که در مقام مناجات به خدا خیلی برای ما الهام‌بخش است. هرکسی زندگی خودش را خراب کرده، برود درِ خانۀ خدا همین جمله را تکرار کند و بگوید: «ظَلَمْتُ نَفْسِی‏» یعنی خدایا من خودم را زده‌ام، من زندگی خودم را خراب کرده‌ام! چون می‌دانستم که یک طرفدار دارم و آن تو هستی و تو قدرت مطلقه‌ هستی و تو منتظر بودی که من بیایم خرابکاری‌های خودم را بگویم تا جبران کنی! خدایا! من زده‌ام زندگی خودم را خراب کرده‌ام، استعدادهای خودم را نابود کرده‌ام. من زده‌ام تمام روابطم با دیگران را مخدوش کرده‌ام. من حرف تو را گوش نکرده‌ام و چوبش را هم خورده‌ام...

چه شد که یهودی‌های مدینه اسلام آوردند؟

  • شما می‌دانید چه شد که یهودی‌های مدینه در یک فوجی اسلام آوردند؟ وقتی این آیه نازل شد که: «النَّبِیُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»؛ یعنی پیامبر صاحب مردم و دارایی‌های‌شان است، و در همه‌چیزشان از آنها نسبت به خودشان اولی است. معنای این آیه این است که پیامبر(ص) صاحب اختیار آنهاست؛ حتی صاحب‌اختیارتر از خودشان است. یهودی‌های مدینه در معرض اسلام بودند و می‌خواستند مسلمان بشوند و نمی‌دانستند با این دعوت و با این پیامبر چه کنند؟
  • آمدند گفتند: یا رسول الله(ص)! آیا معنای این آیه این است که ما هرچه به‌دست بیاوریم، شما صاحبش می‌شوید؟ رسول خدا(ص) فرمودند: منظور این است که شما هرچه درآمد به‌دست آوردی می‌روی خرج می‌کنی و زندگی می‌کنی، پیامبر آنها را از تو نمی‌گیرد؛ اما هرجا کم آوردی پیغمبر هست، تو بی‌صاحب نیستی! او برایت جبران می‌کند.(مَنْ تَرَکَ مَالًا فَلِوَرَثَتِهِ مَنْ تَرَکَ دَیْناً أَوْ ضَیَاعاً فَعَلَیَّ وَ إِلَیَّ؛ تفسیر قمی/2/176) و (عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع‏، أَنَّ النَّبِیَّ ص قَالَ: أَنَا أَوْلَى بِکُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ عَلِیٌّ أَوْلَى بِهِ مِنْ بَعْدِی» فَقِیلَ لَهُ: مَا مَعْنَى ذَلِکَ؟ فَقَالَ: قَوْلُ النَّبِیِّ ص: مَنْ تَرَکَ دَیْناً أَوْ ضَیَاعاً فَعَلَیَّ وَ مَنْ تَرَکَ مَالًا فَلِوَرَثَتِه‏؛ کافی/1/406)
  • وقتی پیامبر اکرم(ص) این تفسیر را برای آیۀ فوق بیان فرمود، تمام یهودی‌های دل‌پاک مدینه مسلمان شدند. (وَ قَالَ الصَّادِقُ ع‏ وَ کَانَ إِسْلَامُ عَامَّةِ الْیَهُودِ بِهَذَا السَّبَبِ؛ تفسیر قمی/2/176) یعنی در اثر همین توضیحی که پیغمبر اکرم(ص) داد و به آنها فرمود که شما در زندگی تنها نیستید و صاحب دارید! آنها هم گفتند: خُب، اینکه خیلی خوب است!

ما وقتی برای امام حسین(ع) گریه می‌کنیم، منافع خودمان هم در آن هست

  • حضرت امام می‌فرماید: «گریه مى‏خواهیم چه کنیم یعنى چه؟ ما تا ابد هم اگر براى سیدالشهدا گریه بکنیم، براى سیدالشهدا نفعى ندارد، براى ما نفع دارد، همین نفع دنیایى‏اش را شما حساب بکنید، آخرتى‏اش جاى خودش، همین نفع دنیایى‏اش را حساب کنید و همین جهت روانى مطلب را که قلوب را چطور به هم متصل مى‏کند.»(صحیفه امام/11/100)
  • ما وقتی برای اباعبدالله‌الحسین(ع) گریه می‌کنیم، منافع خودمان هم در آن هست؛ معلوم است که هست! مگر جنایت است آدم از منافع خودش حرف بزند؟ می‌دانید وقتی حسین فاطمه را در کربلا به شهادت رساندند؛ در واقع ما را از داشتن امام مقتدر محروم کردند، و دیگر بقیۀ امامان ما همه مظلوم بودند! می‌دانید از آن وقتی که سیدالشهداء اباعبدالله‌الحسین(ع) در کربلا به قتل رسیدند ما جزء کتک‌خوردگان تاریخ شدیم؟
  • چرا بعضی‌ها که مسلمان نیستند تا نام حسین را می‌شنوند گریه می‌کنند؟ آنها چرا؟ همۀ ابناء بشر، هرکدام که یک سلامتی داشته باشند، به‌طور ناخودآگاه یک پیوندی بین خودشان و اباعبدالله‌الحسین(ع) می‌بینند. چون همۀ ما بعد از اباعبدالله‌الحسین جزء کتک‌خورده‌های تاریخ هستیم، هنوز ما را دارند به اسارت می‌برند... ما جزء کتک‌خورده‌های تاریخ هستیم. اما باید ورق برگردد؛ باید فرزند اباعبدالله‌الحسین(ع) برگردد، حاکم بشود، همان کاری را که امام حسین(ع) می‌خواست انجام بدهد و نتوانست، همان کار را انجام بدهد.
  • یا اباعبدالله! وقتی زندگی ما می‌خواست شروع بشود با تربت تو بود، کودکی ما با روضۀ تو آغاز شد، هر رمضان با روضۀ تو شروع کردیم ما در تشنگی روزه به یاد لب‌های تشنۀ تو می‌افتیم و به یاد لب‌های تشنۀ تو افطار می‌کنیم...
zahra ghods

هدیه صوتی شماره ی 1

تاریخ:1393/11/10

حاج حسین یکتا | شیعه شدن مهندس سوئیسی

روایت تکان دهنده ای از ماجرای شیعه شدن مهندس سوئیسی

 

هدیه صوتی شماره ی 2

تاریخ:1393/11/17

استاد رائفی پور|حوزه ی کار برای امام زمان منت نداره

حتما دوستانی که در عرصه ی کار مهدویت و حوزه ی جنگ نرم هستند.

این کلیپ صوتی را از دست ندهند.

 

هدیه صوتی شماره ی 3

استاد رائفی پور|کسی پایه هست با هم گریه کنیم

یک سوال؟

برا اینکه آقا بیاد حاضری جونت رو بدی؟

 

هدیه صوتی شماره ی 4

استاد پناهیان|عشق بازی با امام زمان

می خواهی شعله ور شدن امام زمانت رو ببینی؟

آقا رو به امیر المومنین قسم بده...

آقا جان یه نگاه بکنی تمومه...

 

هدیه صوتی شماره ی 5

استاد پناهیان|عقب ماندگی هامو جبران کن...

کافی آدم ها اهل بیت رو دوست داشته باشند.

اهل بیت هوای شراب خوارها رو هم دارند.

ببین تا پاک نشی نمی ذارند وارد صحرای محشر بشی. می دونی چرا؟

چون شیعیان باید خدمت حضرت زهرا برسند.

 

هدیه صوتی شماره ی 6

استاد رائفی پور| احیای نیمه ی شعبان سال 94

175 شهید غواص رو نگاه بکن. چه جور دست بسته زنده به گور شدند.

فقط به عشق امام زمان و دیدن کربلا و پیروی از نائب امام زمان.

یا الله ما از تو شاکیم. ما ایرانی ها پای  نائب امام زمانمون  ایستادیم.

یعنی پای مهدی تو نمی ایستیم.

 

 

 

 

 

مجموعه کلیپ های کوتاه محرم 93

گروه ادب العباس بازدید : 224 پنجشنبه 08 آبان 1393 نظرات (0)

محتوا: ده کلیپ تصویری بسیار زیبا و دیدنی که با مداحی های مداحان اهل بیت میکس شده است.

ادب العباس: مجموعه ی ده قسمتی که توسط سایت جامع شهید آوینی تهیه و تولید شده است. این ده کلیپ به ترتیب از کلیپ شماره ی اول تا  ده به ترتیب روز های محرم می باشند و هر کلیپ اختصاص به یکی از شهدای کربلا دارد که این مجموعه ی ده قسمتی را در ادامه ی مطلب برای دانلود در اختیار شما بزرگواران قرار می دهیم. خادمان خود را از دعای خیر محروم نفرمایید.

.Content: Ten video clips with very beautiful eulogy eulogy by inmate has been mixed

.Adab Al-Abbas: The ten-part series that is produced by a comprehensive site martyr Avini

The ten video clips to the sequence number of the first ten days of Muharram are Each clip is dedicated to the martyrs of Karbala is one of the ten-part series continues to put great content for you to download ،Servants do not deprive yourself of the blessing

برای دانلود روی هر کدام کلیک بفرمایید.

To download please click on each

1_شب اول

دریافت: سلام ای هلال محرم(DOWNLOAD)

2_شب دوم

دریافت:عجب عطر سیبی وزیده(DOWNLOAD)

3_شب سوم

دریافت: بیا ببین دختر تو(DOWNLOAD)

4_شب چهارم

دریافت: ای عزیز فاطمه مولا یا حسین(DOWNLOAD)

5_شب پنجم

دریافت: حالا که من از حرم دورم(DOWNLOAD)

6_شب ششم

دریافت:سلام علی قاسم ابن الحسن(DOWNLOAD)

7_شب هفتم

دریافت: تلظی نکن نازنینمDOWNLOAD)

 

 

محتوا: کلیپ صوتی بسیار زیبا و شنیدنی از حجت السلام والمسلمین پناهیان در مورد این موضوع که یک جوانی که می خواهد کار فرهنگی انجام بدهد باید چگونه باشد چه ویژگی باید داشته باشد باید چکار کند اصلا خط فکری او باید چه باشد.

 

دریافت: فعال فرهنگی باید اینجوری باشه!

 

 

 

 

 

zahra ghods

صوت |معنویت و تدبیر

 

شناسنامه:

  • مکان: تهران ـ هیئت نور
  • زمان: محرم سال 84
  • مدت: 9 جلسه

معرفی:

رشد معنوی، یک امر خودبخودی نیست، «برنامه ریزی» و «تدبیر» می خواهد؛ همچنانکه برای رشد علمی و مادی خود هم برنامه ریزی می کنیم. ویژگی های «برنامه ریزی معنوی» چیست؟ برای «برنامه ریزی معنوی» در زندگی فردی یا اجتماعی به چه نکاتی باید توجّه کنیم؟ برخی از موضوعات مورد اشاره عبارتند از: ساختار و کارکرد طبیعت، مهندسی اجتماعی، تعادل روح، تمایلات قلبی، تدبیر و تقدیر...

فهرست تفصیلی:

جلسه 1: هماهنگی ساختار دین با ساختار طبیعت و ساختار انسان

 

مدت: 38 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(4.9MB) | متوسط(13MB) ]

  • فطرت های سه گانه: دین، طبیعت و انسان

  • معنای فطرت= ساختار= شاکله

  • طبیعت، بهترین استاد

  • به خواسته های دل توجه کنیم

  • برنامه ریزی طبیعی به کمک فطرت

جلسه 2: چرا علی رغم تطبیق فطرت های سه گانه، به کمال نمی رسیم؟

 

مدت: 39 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(5MB) | متوسط(13.4MB) ]

  • تطابق شاکله دین، با شاکله ما و با شاکله هستی، کار دینداری را ساده می کند

  • 1- استفاده غلط از «آزادی» و «آگاهی»

  • 2- استفاده غلط از «احساس» و نشناختن خواست واقعی دل

  • هوای نفس؛ عامل گمراهی از راه فطرت

  • آگاهی هایی که ما را به اشتباه می اندازد

  • علم ناقص؛ مقدمه توکل و ایمان به خدا

  • جایگاه گمان در علوم انسانی دانشگاهی

  • از نتایج علم نیم بند

جلسه 3: به تعادل رسیدن انسان در احساس

 

مدت: 34 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(4.4MB) | متوسط(11.7MB) ]

  • مبارزه با نفس برای متعادل ماندن

  • معنای درست مبارزه با نفس

    • چرا برای خوب بودن و خوب ماندن، نیاز به مبارزه با نفس داریم؟

    • دو تلقی از مبارزه با نفس

  • تأثیر محبت اهلبیت(ع) در به تعادل رسیدن انسان

    • محبت به اهلبیت(ع)، عقده و کمبود را از بین می برد

    • آثار محبت به اهلبیت(ع): توکل، عدم حب دنیا، شجاعت....

    • بی توجهی به محبت اهلبیت(ع) در تعلیمات دینی

    • محبت به اهلبیت(ع)؛ تنها راه خوب شدن

  • دقت های لازم برای تدبیر معنوی

    • فهم عمیق از دین و شناخت «اولویت ها»

    • عدم تدبیر معنوی در کتاب های درسی

    • تغییر اولویت ها؛ اهتمام اصلی شیطان

    • توجه به تفاوت های فردی در برنامه ریزی معنوی

    • چگونه محبت به اهلبیت(ع)، ایجاد حکمت می کند

جلسه 4: نیاز روح به تدبیر

 

مدت: 36 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(4.6MB) | متوسط(12.3MB) ]

  • کمک طبیعت به تدبیر

  • روح آدمی مانند جامعه نیاز به تدبیر دارد

  • روش شیطان برای مقابله با تدبیر و راه مقابله با آن

  • بر هم زدن و تغییر اولویت ها، مهمترین تلاش شیطان

جلسه 5: موانع برنامه ریزی معنوی

 

مدت: 48 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(6.2MB) | متوسط(16.5MB) ]

  • 1- عمل کردن مطابق حال دل

    • بی حالی و بی نظمی در برنامه های معنوی

    • بی توجهی به خصوصیات برنامه ریزی معنوی

  • 2- برداشت غلط از تقدیر الهی

    • منتظر توفیق ویژه ماندن و برنامه ریزی نکردن

    • با تکیه بر تقدیر، از تدبیر دور نشوید

    • بی توجهی به عقل به عنوان ابزار بندگی خدا

    • نقش محوری فرد برای تدبیر معنوی

  • 3- قوانین من درآوردی اسلامی

  • اولویت گذاری امور در برنامه ریزی معنوی

    • تعیین هدف؛ اولین مرحله برنامه ریزی

    • اشتباه در تعیین اولویت های معنوی فرهنگ عامه

    • امام حسین(ع)؛ اولویتی که فراموش نکرده ایم

جلسه 6: توجه به سه نوع رفتار مختلف در انسان

 

مدت: 35 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(4.5MB) | متوسط(12MB) ]

  • 1- رفتار بر اساس تکلیف

  • 2- رفتار بر اساس تمایلات

  • 3- رفتار بر اساس تشخیص

    • دشواری عمل بر اساس تشخیص

    • عمل به تکلیف از رفتار بر اساس تشخیص و تمایل راحت تر است

    • در تشخیص و تکلیف، تدبیر مهم است و در تمایلات، تزکیه

    • راهنمایی و راهکاری برای تشخیص صحیح

جلسه 7: شناخت و هدایت تمایلات قلبی؛ مهمترین هدف امتحانات الهی

 

مدت: 47 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(6MB) | متوسط(16MB) ]

  • هدف امتحان، بزرگ شدن روح و دل آدم برای ملاقات با خداوند متعال

  • امتحان ها هدفش دل است، امّا سر عمل مچ دل را می گیرند

  • آیا دل، بدون عمل هم مورد امتحان قرار می گیرد؟

  • امتحانات الهی برای تشخیص درست

  • تفاوت بنده ضعیف و بنده جاهل

  • ارزش فهم و تشخیص

  • عاقل چه کسی است؟

  • سیاست یعنی تعیین اولویت ها

  • راه بالا بردن قدرت تشخیص

جلسه 8: ضرورت برنامه ریزی معنوی در شرایط فعلی جامعه

 

مدت: 45 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(5.8MB) | متوسط(15.5MB) ]

  • تدبیر معنوی برای مواجه شوندگان با دین

    • پرداختن به کارهای هنری و فرهنگی

    • سهل گیری، روانشناسی دینی و برنامه ریزی برای مواجه شوندگان با دین

    • معرفی دین، از نقد شبهات غرب مهمتر است

    • هدف برنامه ریزی، تسلیم منطقی مردم در مقابل دین است نه ایمان آوردن

    • اثر محبت اهلبیت بر پرورش عقل و حکمت

    • نقطه ثقل برنامه ریزی معنوی بر پرورش حکمت و عقل است 

جلسه 9: چگونگی برنامه ریزی بدون حذف تقدیر و برنامه ی الهی

 

مدت: 44 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(5.7MB) | متوسط(15.2MB) ]

  • سختی کار برنامه ریزی؛ جمع بین برنامه عبد و تقدیر مولی

  • تعامل لحظه به لحظه خدا با بنده اش

  • اهمیت ریزبینی در برنامه ریزی و مدیریت لحظات

  • تفاوت محاسبه «نفس» با محاسبه «عمل»

  • قاطی نشدن با دیگران برای پیدا کردن حس مدیریت

  • اتلاف امکانات، مهمترین علت حسرت در روز قیامت

  • اهمیت درک صحیح شرایط برای برنامه ریزی معنوی

  • دقت و تدبیر در مدیریت زندگی اجتماعی

zahra ghods

 

صوت | اولین فضیلت، آخرین امت

 

شناسنامه:

  • مکان: تهران ـ هیئت نور
  • زمان: محرم سال 83
  • مدت: 11 جلسه

معرفی:

ایرانی ها در طول تاریخ نشان داده اند که باهوش ترین و با احساس ترین قوم هستند،... و به همین دلیل، بیش از همه به مکارم اخلاق (قله های اخلاق) نیاز دارند... فقط مکارم اخلاق است که می تواند این روحیه بلند نظری و افراط گری ایرانیان را کنترل کند... بسیاری از مشکلات جامعه ما تنها با مکارم اخلاق است که حل می شود... و ایثار اوج مکارم اخلاق است... خدا آخرین امّت را به واسطۀ ایثار بر امّتهای پیشین برتری داده...

اساس ایثار، ریشه در احساس عدم مالکیّت دارد... میل به مالکیّت یک میل اعتباری و دروغین است. میل اصلی ما میل به مالک است، که این میل منحرف شده... هر کسی رسید به عشقِ به مالک، هوس مالکیّت از سرش می افتد، آن وقت یک ذرّه هم دلش نمی خواهد مالک باشد... ایثار در دوران بحران سخت است، امّا ایثار در دوران امنیّت سخت تر است... اوّلین عارضۀ یک جامعه دینی، نفاق است، و تنها راه از بین بردنش، ایثار مؤمنین است نسبت به منافقین...

فهرست تفصیلی:

جلسه 1: فضایل محرم

 

مدت: 36 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(5MB) | متوسط(13.4MB) ]

  • شباهتهای ماه رمضان و محرم

  • شباهت کعبه و کربلا

  • کرم و لطف امام حسین(ع)

  • ذکر مصیبت؛ حکایت رسیدن به کربلا

جلسه 2: کربلا، درس زندگی

 

مدت: 42 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(5.4MB) | متوسط(14.3MB) ]

  • ویژگیهای خاصّ دعوت حسینی

  • سیره حسینی برای خوب زندگی کردن

    • ترس دشمن از آمدن کربلا به متن زندگی

    • شهدای کربلا، الگوی زندگی

    • اصلاح جامعه با سیره حسینی

  • ذکر مصیبت: برخورد امام حسین(ع) و حر

جلسه 3: ایثار مهمترین درس کربلا

 

مدت: 50 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(6.5MB) | متوسط(17.3MB) ]

  • درس های جدید عاشورا

  • خودسازی از درسهای کربلا

  • کربلا تجلیگاه فضائل

  • ایثار مهمترین درس کربلا

  • ذکر مصیبت: کربلا، اوج ایثار

جلسه 4: نیاز ایرانیان به مکارم اخلاق برای زندگی سالم

 

مدت: 56 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(7.2MB) | متوسط(19.3MB) ]

  • مکارم اخلاق، نیاز ایرانیان

  • مکارم اخلاق برای زندگی سالم

  • داستان هایی از عدم خودسازی

  • اهلبیت(ع) اسوه ی ایثار و مکارم اخلاق

  • آیه «فاستقم کما امرت» و بیان یک مکرمت اخلاقی

  • ذکر مصیبت: کربلا مصداق «فاستقم کما امرت»

جلسه 5: عظمت ایثار و شیرینی آن برای مؤمنان

 

مدت: 56 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(7.2MB) | متوسط(19.3MB) ]

  • عظمت و جایگاه والای ایثار

  • ماهیت و عناصر اساسی ایثار

  • شیرینی ایثار برای مؤمنین

  • ذکر مصیبت: سوگواری حضرت ابراهیم(ع) برای امام حسین(ع)

جلسه 6: نقش مکارم اخلاق در جامعه

 

مدت: 35 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(4.5MB) | متوسط(11.9MB) ]

  • نبود مکارم اخلاق، ریشه حادثة کربلا

  • نیاز جامعه به مکارم اخلاق

  • حل مشکلات جامعه با مکارم اخلاق

  • ضعف در فرهنگ سازی مکارم اخلاق

  • اساس ایثار

  • سادگی انفاق با احساس عدم مالکیت

  • ذکر مصیبت؛ شهادت حضرت علی اصغر

جلسه 7: تئوریزه کردن درسهای عاشورا

 

مدت: 42 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(5.1MB) | متوسط(14.3MB) ]

  • ایجاد انگیزه برای انجام اعمال دینی

  • حماسه حسینی و وظیفه ی ما

  • ذکر مصیبت

جلسه 8: سختی و دشواری ایثار

 

مدت: 46 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(5.9MB) | متوسط(15.8MB) ]

  • مقام ایثار و ایثارگر

  • نقش و کارکرد ایثار در جامعه

  • عناصر اساسی ایثار

    • 1. عدم مالکیت

    • 2. عدم احساس نیاز و منت نداشتن

  • سختی و دشواری ایثار

  • چهار راه برای آسانی ایثار

    • 1. تغییر نگاهمان به دیگران

    • 2. دیگران، مایه ی ارتقاء ما

    • 3. خدمت به خلق، وسیله تقرب به خدا

    • 4. ایمان، دلیل ایثار و دوست داشتن

  • ذکر مصیبت: شهادت حضرت علی اکبر(ع)

جلسه 9: سختی ایثار در جامعه

 

مدت: 31 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(4MB) | متوسط(10.6MB) ]

  • ایثار، نیاز جامعه

  • آفت ایثار: ایثار برای صاحبان قدرت

  • سختی از رأی خودگذشتن

  • ذکر مصیبت: ایثار عباس(ع)

جلسه 10: راههای مبارزه با نفاق در جامعه دینی

 

مدت: 36 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(4.6MB) | متوسط(12.3MB) ]

  • راه اول و دوّم: حذف ارزشها

  • راه دوم: شناسایی افراد

  • راه سوّم: جدی نگرفتن ارزشها

  • راه چهارم: ایثارگری

  • ذکر مصیبت: شب عاشورا

جلسه 11: جمع بندی بحث ایثار

 

مدت: 51 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(6.6MB) | متوسط(17.6MB) ]

  • سختی ایثار در دوران امنیت

  • تئوریزه و نهادینه کردن ایثار

  • نقش ایثار در تحکیم بنیاد خانواده

  • ایثار، تنها راه برطرف کردن نفاق

  • انواع رفتار ایثارگرانه

  • 1. رفتار ایثارگرانه با تحمّل سختیها

  • 2. تحمّل در مقابل جوان ها

  • ذکر مصیبت: شام غریبان

 

 

 

 

zahra ghods

صوت | چگونه یک نماز خوب بخوانیم

 

شناسنامه:

  • مکان: مشهد - حرم امام رضا(ع)
  • زمان: تابستان سال 85
  • مدت: 5 جلسه

معرفی:

از جمله پرطرفدارترین و کاربردی ترین مباحثی است که تاکنون ارائه شده است.

راه سادۀ خواندن یک نماز خوب چیست؟ مهمترین ویژگی یک نماز خوب چیست؟ چگونه نماز بخوانیم تا از نماز لذّت ببریم؟ چرا نماز در ما تاثیر نمی گذارد؟ نماز ما چه اِشکالی دارد؟... و مهمترین راه ترویج نماز چیست؟

فهرست تفصیلی:

جلسه 1: نماز خوب

 

مدت: 53 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(6.8MB) | متوسط(18MB) ]

  • چگونه دیگران را قانع کنیم نماز بخوانند؟

  • تصور اشتباه از نماز خوب

  • تعریف نماز خوب

    • 1. کاهش نقایص زندگی

    • 2. تنظیم روح آدمی

    • 3. آباد کردن دنیا

    • 4. کلید مقامات مادی و معنوی

  • برخی از آثار نماز خوب

  • سادگی و راحت بودن نماز خوب

  • نماز ابتدایی، رعایت ادب

    • نماز در مرحله اول، رعایت ادب است، نه عشق بازی

    • خدا آداب نماز را واجب کرده، نه حال و گریه را

جلسه2: نماز مودبانه و حساب بردن از خدا

 

مدت: 53 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(6.8MB) | متوسط(18.2MB) ]

  • رعایت ادب اولین گام برای نماز خوب خواندن

  • شباهت نماز، به رژه نظامی

  • آثار وجود عظمت خداوند در دل

    • فلسفه «الله اکبر» در نماز

    • عظمت، عامل محبوبیّت

    • مشکل جهان مسیحیت

    • خدای فاقد عظمت در عرفان های وارداتی

  • راه بهتر شدن نماز

جلسه 3: آثار نماز مودبانه

 

مدت: 58 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(7.5MB) | متوسط(20MB) ]

  • فلسفه ی تکراری بودن نماز

  • آثار نماز مؤدبانه

    • 1. حقارت دنیا در چشم انسان

    • 2. استقلال شخصیت

    • 3. سایر فواید...

  • نماز متفکّرانه

  • نماز، راه خودسازی

جلسه 4: نماز، تنظیم کننده روح

 

مدت: 54 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(6.9MB) | متوسط(18.4MB) ]

  • نماز، تنظیم کننده روح آدمی

  • رعایت ادب، قدم اوّل نماز

  • بی ادبی در میان مسیحیان اروپا

    • گرفتن ادب از مسیحیان، ریشۀ جنایت های اسرائیل

    • بی ادبی در میان مسیحیان

    • آموزش بی ادبی در فیلم های غربی

    • لزوم آموزش ادب به بچه ها

    • بی ادبی، علت فروپاشی خانواده ها در غرب

    • قانونی کردن بی ادبی به پدر و مادر در غرب

  • ثمرات ادب

    • وقتی که انسان کم می آورد

    • کنترل کنندۀ هوای نفس

    • لذت از زندگی

  • ثمره ی ادب ورزی هنگام نماز

جلسه 5: نماز، بزرگترین استاد

 

مدت: 54 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(6.9MB) | متوسط(18.5MB) ]

  • نیاز به استاد و نقش او در راهنمایی انسان

  • نماز، بزرگترین استاد

  • نماز، تمرین استقلال

zahra ghods

صوت | زندگی در بستر شهادت

 

شناسنامه:

  • مکان: تهران ـ مسجد حضرت زینب(س)
  • زمان: محرم سال 84
  • مدت: 9 جلسه

معرفی:

شهادت طلبی، فرار از یک زندگی خراب نیست، شهادت فدا کردن یک زندگی زیبا است. زندگی هدیه خدا به ما است. و خدا خوش زندگی ترها را برای شهادت گلچین می کند. داغ کربلا در لیاقتی است که شهدایش برای زندگی داشتند...

برای بندگی کردن اول باید زندگی کردن را آموخت... امام حسین فقط استاد خوب مردن نیست، استاد خوب زیستن هم هست... این زندگی ماکت خوشگلی است از حیات اصلی ای که باید در آن دنیا داشته باشیم. نه ماکت را بزن زمین و نه ماکت را روی سرت بگذار و تقدیسش کن... زیبایی های زندگی چیست و امروزه ما چگونه آنها را از بین برده ایم و چگونه می توان آنها را دوباره احیا کرد؟

برای نقد زندگی در غرب، نباید ایراد بگیریم که چون نماز نمی خوانند و بی حجابند زندگیشان بد است، خود زندگی شان را ارزیابی می کنیم، ببینیم چه کسی بهتر، راحت تر، شادتر و امن تر زندگی می کند؟ ما یا آنها؟

از موضوعات دیگر می توان به «استقلال شخصیت، مهمّترین اصل برای زندگی خوب»، «اثر تلویزیون بر کاهش قدرت تمرکز»، «سرگرمی زیاد مانع زندگی خوب»، «تاثیر جزا و پاداش های فوری»، «نقد نظام ارزشیابی در آموزش و پرورش»، و «نقدی بر جایزه های حساب های قرض الحسنه»، اشاره کرد.

فهرست تفصیلی:

جلسه 1: فرصت محرم (قبل از ورود به بحث اصلی)

 

مدت: 27 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(3.5MB) | متوسط(9.3MB) ]

  • 1. زنده بودن مکان و زمان و ماندگاری تاثیر اعمال ما بر آنها

  • 2. تاثیر اعمال ما بر جسم ما

  • 3. فرصت استثنایی محرم به واسطه تاثیر امام حسین(ع) در عالم

جلسه 2: ارزش زندگی

 

مدت: 56 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(7.2MB) | متوسط(19.1MB) ]

  • زندگی در مکتب امام حسین(ع)، بی ارزش نیست

  • تجربه بهترین زندگی زیر سایه حکومت امام زمان (عج)

  • زندگی غربی، بهترین زندگی ها نیست

  • برداشت غلط از رابطه دین و زندگی

  • برای بندگی کردن باید زندگی کردن را آموخت

  • مردم عالم، خوب زندگی نمی کنند

  • سیدالشهدا استاد خوب زیستن است

  • شهادت طلبی، فرار از یک زندگی خراب نیست

  • نمونه هایی از ارزش زندگی نزد اولیاء خدا

    • 1- دقت پیامبر اکرم(ص) در چیدن سنگ لَحَد

    • 2- رونق خانه امام حسین(ع)

    • 3- ائمه(ع) در کسب و کار و تجارت، دست داشته اند

    • 4- زندگی زیبای امام حسین(ع) قبل از شهادت

    • 5- حضرت علی(ع) و حفر چاه هایی که همچنان باقی اند

    • 6- امام سجاد(ع) و تربیت شصت هزار غلام

  • اگر خوب زندگی نکنی، از خدا ممنون نخواهی بود

  • ظهور امام زمان(عج) کِی اتّفاق می افتد؟

  • برای نزدیک شدن به امام حسین(ع)، نباید از زندگی چشم پوشی کرد

    • خداوند، خوش زندگی ترها را برای شهادت گلچین می کند

    • داغ کربلا در لیاقتی است که شهیدانش برای زندگی داشته اند

    • امام حسین(ع) به دلیل ارزش زندگی، حیات با یزید را نپذیرفت

  • شهادت، یک فرصت فوق استثنائی

جلسه 3: زیبایی زندگی

 

مدت: 42 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(5.4MB) | متوسط(14.4MB) ]

  • برداشت های بد از شعارهای عاشورا

  • دادن جانِ بی ارزش، ارزشی ندارد

  • زیبایی زندگی، منافاتی با بی علاقگی به دنیا ندارد

  • زیبایی های زندگی در عاشورا

  • تلویزیون، زیبایی زندگی را از بین می برد

    • ضرورت زندگی زیباتر برای مذهبی ها

    • تأثیر فکری منفی در فیلم های تلویزیون

    • سرگرمی زیاد، مانع آدم شدن است

    • ضعف قانونی در تولید فیلم با ضوابط دینی

  • توانایی برای اداره زیبای زندگی

  • عاشورا و زندگی زیبا

  • روضه را کسانی می فهمند که زیبا زندگی می کنند

  • زندگی زیبا، ارزش فدا کردن دارد

جلسه 4: رابطه زندگی و مرگ

 

مدت: 55 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(7.1MB) | متوسط(18.9MB) ]

  • امام حسین(ع) و درس خوب زندگی کردن

  • برخی ایرادات تولیدات تلویزیونی

    • فلسفه حرمت برخی گناهان

    • بی توجهی به فلسفه تحریم قمار در برخی از مسابقات تلویزیون

    • پایین بودن سطح معرفتی کارگردانان ما

    • فقدان حکمت در تولیدات تلویزیون

    • برنامه های تلویزیون مردم را برای ماهواره آماده می کند

    • انتقاد ما، از کارهای خوب صدا و سیما است

    • کارگردانان ما

  • امام حسین(ع) و درس خوب زندگی کردن

  • چه کسانی راحت از زندگی دست برمی دارند؟

  • راه چشم و دل سیر شدن

  • راه های اصلاح زندگی

    • 1- اصلاح نگاه به زندگی

    • 2- شناختن خصوصیت های زندگی

  • شناخت زندگی این دنیا

  • زندگی محل رؤیت نشانه های خدا و عطشناک شدن برای آن دنیاست

جلسه 5: احترام گذاشتن به زندگی

 

مدت: 63 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(8.2MB) | متوسط(21.8MB) ]

  • دلایل محترم بودن زندگی

    • 1- زندگی، محل رؤیت نشانه های خدا است

    • 2- زندگی، هدیه خدا به ما است

    • 3- آینده عجیب زندگی

    • 4- زندگی، ظرفی برای زنده بودن

  • ویژگی های زندگی آخرت و زندگی دنیا

    • رابطه اعمال دنیا بر چگونگی آخرت

    • مرگ، قسمتی از زندگی است

    • باور مرگ، زندگی را اصلاح می کند

    • تلویزیون قدرت تمرکز را از آدم می گیرد

    • اثر منفی موسیقی بر اراده

    • کوتاه بودن زمان این دنیا، تحمل مشکلات را آسان می کند

    • توجه به فانی بودن زندگی دنیا، لذت را معقول می کند

جلسه 6: ما از غرب جلوتر هستیم (نقد تمدن غرب) (1)

 

مدت: 66 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(8.5MB) | متوسط(22.5MB) ]

  • درسی عمیق تر از امام حسین(ع)

  • آیا غرب در مسایل اجتماعی پیشرفت کرده است؟

    • تحلیل های غلط در مورد وضعیت زندگی ما و زندگی در غرب

  • گزارش یک گفتگو با برخی از مسؤلین

  • آیا غرب از ما پیشرفته تر است یا نه؟ علت عقب افتادن ما چیست؟

  • محورهای مقایسه زندگی در ایران و غرب

  • چرا ما عقب هستیم؟

    • آیا مسؤلین کوتاهی کرده اند؟

    • آیا فرهنگ مردم ما از فرهنگ مردم اروپا پایین تر است؟

    • غربی ها پیشرفتی ندارند که از آنها یاد بگیریم

    •  بر خلاف سخن مشهور، در غرب اسلام وجود ندارد

    • آیا مشکلات ما در بها ندادن به تحقیقات است؟

    • شناخت بهتر مردم و مسئولین

    • آیا ما دیر شروع کرده ایم؟

  • راه های اصلاح وضعیت فعلی کشور به شیوۀ غربی

    • رفاه حداقلی مردم را تأمین کنیم

    • ارزش ها را از بین ببریم

  • نظم حاصل از ترس، ارزشی ندارد

  • بی خبری مردم غرب

  • علت تأخیر در قیام مردم ایران

  • ماهیت نظم و راستگویی در غرب

  • ما اصلاً از غرب عقب نمانده ایم

جلسه 7: ما از غرب جلوتر هستیم (نقد تمدن غرب) (2)

 

مدت: 52 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(6.7MB) | متوسط(17.9MB) ]

  • علاقه امام حسین(ع) به زندگی خوب و موفق

  • این دنیا، دوران نامزدبازی ما با خداست

  • خوب دانستن زندگی غربی، مشکل بزرگ جامعه ما است

  • علل پیشرفته نبودن غرب

  • علل پیشرفته بودن ما

  • چرا غرب اصلاً پیشرفته نیست؟

    • ریشه صداقت در غرب

    • ریشه نظم و حوصله در غرب

  • علت برخی از مشکلات ما

  • وضعیت پیشرفته تر ما در مقایسه با غرب

جلسه 8: استقلال شخصیت؛ اولین زندگی خوب

 

مدت: 61 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(7.9MB) | متوسط(21.1MB) ]

  • داشتن یک زندگی خوب، باعث بقاء ما و نابودی تمدن غرب

    • زندگی غربی، یک زندگی غیر انسانی است

    • خوب زندگی گردن ما به روشی غیر از سرمایه داری، راه نابودی تمدن غرب

    • آینده درخشان ایران

    • روش پیروزی ما بر غرب: ارائه برنامه زندگی

    • ضرورت تقلیدی نبودن برنامه زندگی

  • اهمیت حفظ استقلال و عدم دلبستگی به پاداش

    • انجام کار بدون پاداش

    • حفظ استقلال مردم در روش ائمه(ع)

  • تاثیر جزا و پاداش های فوری

  • تاثیر شرطی شدن

  • استقلال شخصیت و شرطی نبودن اولین اصل زندگی خوب

    • اصل آزادی و استقلال

    • استقلال انسان در تربیت و دینداری

جلسه 9: پیشرفت های تشیّع در زندگی خوب

 

مدت: 60 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(7.7MB) | متوسط(20.6MB) ]

  • علل پیشرفت مقدماتی غرب

    • استعمار دیگر کشورها

    • استفاده از علوم مسلمانان

    • جنگ های داخلی

    • استعمارگری

  • موقعیت ممتاز شیعه در جهان اسلام

  • تأثیر منابع رو زمینی اروپا در موقعیت آنها

  • تأثیر پیشرفت ایران در کشورهای منطقه

  • نفوذ یهود در کشورهای دیگر

  • بیداری تدریجی مردم غرب

zahra ghods

 

 

صوت | ربّنا؛ مروری بر ربّناهای قرآن

 

 

شناسنامه:

  • مکان: رادیو قرآن
  • زمان: سحرهای رمضان 80
  • مدت: 30 گفتار

معرفی:

این گفتارها، برنامه های ضبط شده (بین 5 تا 10 دقیقه) بوده است که در سحرهای ماه مبارک رمضان از رادیو قرآن پخش می شده است.

«انگار آدم به یک امید بیشتری ربّناهای قرآن را می تواند در خانه خدا عرضه بدارد. هم قرآن خواندن است هم دعا ... » در ضمنِ مروری بر ربناهای قرآنی، برخی از آداب دعا، ارتباط قرآن و مناجات، مناجات با قرآن و ... مورد اشاره قرار گرفته است.

فهرست تفصیلی:

گفتار 1: ورود به ماه رمضان و بهره گیری از آن

 

مدت: 10 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(1.3MB) | متوسط(3.4MB) ]

گفتار 2: همراهی خدا با بندگان

 

مدت: 5 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(700KB) | متوسط(3.4MB) ]

گفتار 3: بهره برداری از رمضان

 

مدت: 11 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(1.4MB) | متوسط(3.8MB) ]

گفتار 4: تأمل در ربناهای قرآن

 

مدت: 10 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(1.3MB) | متوسط(3.4MB) ]

گفتار 5: توضیح آیۀ «قل رب ادخلنی مدخل صدق و ...»

 

مدت: 12 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(1.6MB) | متوسط(4.2MB) ]

گفتار 6: کمک خواستن از خدا در تمامی امور

 

مدت: 11 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(1.4MB) | متوسط(3.8MB) ]

گفتار 7: ذکر خوبیها در خانۀ خدا برای ایجاد امید

 

مدت: 11 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(1.4MB) | متوسط(3.7MB) ]

گفتار 8: استفاده از تنوع موجود در ادعیه برای ارتباط بهتر با خدا

 

مدت: 13 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(1.7MB) | متوسط(4.4MB) ]

گفتار 9: گفتگوی با خدا برای شکایت از عوامل و اسباب بدبختی انسان

 

مدت: 12 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(1.6MB) | متوسط(4.2MB) ]

گفتار 10: دعا برای موفقیت در عمل

 

مدت: 14 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(1.8MB) | متوسط(4.7MB) ]

گفتار 11: تفکر در خلقت

 

مدت: 12 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(1.5MB) | متوسط(4.1MB) ]

گفتار 12: اهمیت ترس از عذاب الهی

 

مدت: 12 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(1.6MB) | متوسط(4.2MB) ]

گفتار 13: طلب مغفرت

 

مدت: 16 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(2MB) | متوسط(5.4MB) ]

گفتار 14: راه رسیدن به جایگاه طلب وعده های الهی

 

مدت: 13 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(1.6MB) | متوسط(4.4MB) ]

گفتار 15: تأثیر دعای والدین در سعادت انسان

 

مدت: 15 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(1.9MB) | متوسط(5.1MB) ]

گفتار 16: طلب مغفرت از درگاه الهی

 

مدت: 13 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(1.6MB) | متوسط(4.4MB) ]

گفتار 17: دو دعای مداوم متقین

 

مدت: 11 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(1.4MB) | متوسط(3.8MB) ]

گفتار 18: دعای غیرمستجاب منافقین برای تأخیر مرگ

 

مدت: 10 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(1.3MB) | متوسط(3.5MB) ]

گفتار 19: دعای همسر فرعون هنگام شهادت

 

مدت: 11 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(1.4MB) | متوسط(3.8MB) ]

گفتار 20: درک ضررهای گناه

 

مدت: 14 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(1.8MB) | متوسط(4.9MB) ]

گفتار 21: دعای متقین در حق خانواده و طلب مقام امامت (جدید)

 

مدت: 11 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(1.5MB) | متوسط(3.9MB) ]

گفتار 22: دعا برای رهایی از آتش جهنم

 

مدت: 12 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(1.5MB) | متوسط(4MB) ]

گفتار 23: یکی از مناجاتهای اهل جهنم

 

مدت: 10 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(1.3MB) | متوسط(3.5MB) ]

گفتار 24: دعای ملائکه برای مومنین (همراهی ملائکه با مؤمنین در هنگام عبادت)

 

مدت: 11 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(1.4MB) | متوسط(3.9MB) ]

گفتار 25: لزوم بیشتر بودن دعاهای اخروی

 

مدت: 10 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(1.3MB) | متوسط(3.5MB) ]

گفتار 26: دعا برای قبولی عبادات بعد از هر عبادت

 

مدت: 10 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(1.3MB) | متوسط(3.6MB) ]

گفتار 27: دعای برای ثبات قدم در راه دین

 

مدت: 11 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(1.4MB) | متوسط(3.7MB) ]

گفتار 28: دعا برای نجات مظلومان (اهمیت علاقه‌مندی به سرنوشت مظلومان و مؤمنان)

 

مدت: 10 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(1.3MB) | متوسط(3.6MB) ]

گفتار 29: شیرینی شنیدن پاسخ قبولی اعمال

 

مدت: 10 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(1.3MB) | متوسط(3.5MB) ]

گفتار 30: نقش توکل در زندگی

 

مدت: 13 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(1.7MB) | متوسط(4.6MB) ]

 

zahra ghods

صوت | درد دین

 

 

شناسنامه:

  • مکان: تهران ـ بیت رهبری
  • زمان: عاشورای سال 85
  • مدت: 1 جلسه

معرفی:

در قدم اول، غرب تلاش می کرد دین را امری موهوم و خرافی جلوه بدهد، امّا در مقابل معنویّتِ دین شکست خوردند. امّا الان سعی دارند دین را امری خصوصی جلوه دهند. می خواهند با ترویج دین خصوصی، «درد دین» را از دین مردم حذف کنند. برای این کار تبلیغ دین هم می کنند!... گویی همه به نوعی معنویّت را ترویج می کنند! ولی زیرک باش...

دو نوع علاقه به دین وجود دارد؛

1. یک نوع علاقه به دین، که البته شایع تر هم هست، علاقه به دینِ خود است. انسان بگوید نمازم، قرآنم و...

2. اما یک نوع دیگر از علاقه به دین، این است که انسان بگوید علاوه بر علاقه به دین خودم، دردِ دین هم دارم... و مهمترین درس عاشورا، درد دین است...

داشتن «درد دین» حساسیت به دو امر را لازم دارد. 1ـ حسّاسیت به امر خدا، 2ـ حسّاسیت به ولی خدا،.... چگونه درد دین را در خودمان افزایش دهیم؟... درد دین در مهندسی فرهنگی جامعه چه نقشی دارد؟...

فهرست تفصیلی:

 

مدت: 36 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(4.7MB) | متوسط(12MB) ]

 

 

 

 

  • انواع درس های عاشورا

    • 1. درس هایی برای موقعیت های خاص

    • 2. درس هایی برای همیشه

  • دینداری فعالانه و منفعلانه

  • درد دین، مهمترین درس همیشگی عاشورا

  • درد دین، مانع خصوصی کردن دین

  • راه افزایش درد دین

  • درد دین به چه چیزهایی نیاز دارد؟

  • جایگاه درد دین در مهندسی فرهنگی جامعه

  • فاصلۀ درد دین با درگیری

صوت | شکوه امر خدا

 

 

شناسنامه:

  • مکان: تهران ـ مسجد دانشگاه تهران
  • زمان: میلاد حضرت علی(ع) سال 86
  • مدت: 1 جلسه

معرفی:

چرا قیمت واجبات از مستحبّات بیشتر است؟ چون در مستحبّات، هنوز انانیّت و منیّت وجود دارد، امّا واجبات، انانیّت آدم را فرو می ریزد. در مستحبّات می گویی: «من» دوست داشتم انجام بدهم، اما در واجبات می گویی: دستور بود، مجبور بودم انجام دهم. به همین دلیل رشدی که انسان با انجام امر واجب می کند، به مراتب بیشتر از رشدی است که انسان با امر مستحبّ می کند...

آن جایی که خدا امر کرده، برای این است که تو را به کمال برساند، برای اینکه نباشی، تمرینی بکنی در نبودن خودت،... و آن جایی که امر نکرده است، فرصت داده تو جستجو کنی و «امر» پیدا کنی، تا این «من» را در وجود خودت نابود کنی...

آن وقت اگر شما خواستی با مستحبّات هم رشد کنی و بالا بروی، باید چه کار کنی؟ باید بگویی خدایا من این کار مستحبّ را انجام می دهم نه به عشق اینکه من دوست داشتم انجام بدهم، بلکه به عشق اینکه گوشه چشمی فرموده ای، اشارتی فرموده ای، اذنی داده ای...

اگر مستحبّات را به این دلیل انجام بدهی که «من» دوست داشتم انجام بدهم، می شود مستحبّات خودپرستانه. امّا اگر به این عشق انجام بدهی که چون خدا یک ذرّه اذن داده است، این می شود مستحبّات خداپرستانه... ولیّ خدا وقتی امر می کند... و وقتی امر نمی کند، منتظر است شما بروید و امر او را تمنّا کنید...

فهرست تفصیلی:

 

 

مدت: 66 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(8.5MB) | متوسط(23MB) ]

 

 

 

 

 

  • جستجوی امر خدا

  • اعتکاف، جستجوی امر واجب

  • دینداری براساس انانیت و لزوم مبارزه با آن

  • معنای ارتباط عاشقانه با خدا

  • زیبایی امرِ الهی و رابطة عبد و مولا

  • امر الهی، ظرف رابطة عاشقانة عبد و مولا

  • جستجوی امر ولی خدا برای مبارزه با انانیت

  • اتهام به ولی خدا هنگام امر و نهی

  • طلب امرِ ولی، علامت دوست داشتن بدون انانیت

  • امام، به اندازة خودخواهی ات در محبت به او، دلت را می زند

  • اجرای امر، راه مبارزه با خودخواهی

  • محبت خالص به ولی خدا، و راه کسب آن

صوت | نقد تمدن غرب

 

 

شناسنامه:

مکان: تهران ـ دانشگاه علوم پزشکی ایران زمان: میلاد پیامبر اعظم(ص) سال 84 مدت: 1 جلسه 

فهرست تفصیلی: 

مدت: 42 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(5.3MB) | متوسط(14MB) ]

 

معرفی:

ما پیامبر اسلام(ص) را دوست داریم و به او احترام هم می گذاریم، اما از اثر کاری که انجام داد، چقدر خبر داریم و ارزیابی مان درباره اثر رسالت رسول خدا(ص) چقدر است؟

در این جلسه تمدن اسلامی، با تمدن غرب مقایسه شده است. خیلی ها که به غرب رفته اند، می گویند، آنها در اسلام و انسانیت از ما پیشی گرفته اند. صداقت در آنجا بیشتر وجود دارد. نظم و هماهنگی، همکاری و مدیریت پذیری در آنجا بهتر رعایت می شود. آیا این حرف ها اشتباه است؟

متن برگزیده:

ما پیامبر اسلام(ص) را دوست داریم و به او احترام هم می گذاریم، اما از اثر کاری که انجام داد، چقدر خبر داریم و ارزیابی مان درباره اثر رسالت رسول خدا(ص) چقدر است؟

الان وضع جهان اسلام و تمدّن اسلامی، اثر کار رسول خدا است. ممکن است در این اثر کاستی هایی باشد که تقصیر رسول خدا نیست و به نافرمانی های ما مسلمانان برمی گردد، امّا به هر حال ارزیابی تمدّن اسلامی، ارزیابی رسالت رسول خدا هم هست. تمدّن اسلامی و امّت اسلامی که نام پیامبر اکرم بالای سر او است و حاصل رسالت پیامبر است را مقایسه کنیم با تمدّن غرب...

مشهور است که آقای سیّد جمال الدین اسدآبادی پس از برگشت از سفری که به اروپا داشتند، فرموده بودند: «من به غرب رفتم، اسلام را در آنجا دیدم، به شرق آمدم، مسلمانان را اینجا دیدم». یعنی رفتم آنجا نظم دیدم، پشتکار دیدم، دقّت دیدم، صداقت دیدم، ... امّا آمدم اینجا بی نظمی دیدم، دروغ دیدم...

این سخن را امروزه هم به گونه ای دیگر می گویند. می گویند غربی ها از نظر ایمانی، از نظر ظلم به دیگران و از نظر ابتذال در وضعیّت بدی هستند، امّا نباید از انصاف گذشت، آنها بالاخره در خیابان ها فرهنگ رانندگی دارند، در اداره ها یک هماهنگی و نظمی هست، مردم مجبور نیستند به هم دروغ بگویند، راست می گویند، انگار آنجا همه چیز مرتّب و حساب شده است...

کلّ این جامعۀ اسلامی و جهان اسلام با همه ایرادهایش اینقدر فاصله اش از نظر «ارزش های انسانی» از غرب زیاد است و جلوتر است که شما افغانستان طالبان را به وضوح می توانید ترجیحش را بر فرانسه و فرهنگ لندن و فرهنگی که در زندگی مردم مغرب زمین هست، ببینید. اصلاً چه جای مقایسه است بین جامعه اسلامی و جامعه غربی!...

می دانید در مغرب زمین چه کار کرده اند که مردم به هم راست می گویند؟... وقتی شما در یک جامعه ارزش ها را از بین بردی، دیگر کسی دروغ نمی گوید... شما حیا را بگذار کنار، راحت صداقت پدید می آید. آیا هر صداقتی برای ما شیرین است؟! آیا صداقتی که در غرب هست برای ما ارزش دارد؟!... می دانید نظمی که در غرب هست، به چه قیمتی به وجود آمده...

 

 

  • ارزیابی جامعۀ اسلامی امروز، ارزیابی اثر رسالت رسول خدا

  • محور ارزیابی: آیا امروزه تمدّن غرب از تمدّن اسلامی جلوتر است؟

  • ارزیابی غلط ولی مشهور: غرب جلوتر است

  • ارزیابی غیر مشهور: تمدّن اسلامی جلوتر است

  • نقد فضایل انسانی در غرب

  • نقد صداقت در غرب

  • نقد نظم در غرب

  • از بین بردن ارزش های انسانی در غرب، نقشۀ یهود برای تسلّط بر مسیحیان

  • نقد دموکراسی(مردم سالاری) در غرب

  • مقایسۀ زن در فرانسه با زن در افغانستان

  • حقیقت نظام سرمایه داری در غرب

  • جمع بندی و مقایسۀ جامع

                                                          

صوت | ولایت اعظم

                                                          

 

 

 

شناسنامه:

مکان: تهران ـ مسجد روحانی زمان: عید غدیر سال 84 مدت: 1 جلسه

فهرست تفصیلی:

 

مدت: 51 دقیقه |دریافت با کیفیت: [پایین(6.5MB) | متوسط(17MB) ]

 

معرفی:

عید غدیر، تنها عیدِ ولایت علی(ع) نیست. ولایت علی(ع) ، فرزند ولایت بزرگتری است که در غدیر در اوج تجلی قرار گرفت، و آن ولایت شخص نبیّ مکرم اسلام است...

در روز غدیر، برای نصب امیرالمؤمنین(ع)، آیۀ صریح قرآن نازل نشد. این بار خدا می خواهد پیامبر(ص) از ولایتش استفاده کند و علی(ع) را به رهبری امت منصوب کند. لذا پیامبر بود که فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ». یعنی: چه کسی من را به عنوان ولیّ خودش قبول دارد؟ من می خواهم از قدرت ولایی خودم استفاده کنم!

اینجا دو تا ولیّ معرفی شد؛ یکی خود پیغمبر، یکی امیرالمؤمنین(ع)... غربت ولایت امیرالمؤنین(ع) نیز مولود غربت ولایت رسول الله(ص) است... ریشه، در غربت رسول الله است!... خیلی ها فکر می کنند مردم فقط با ولایت امیرالمومنین(ع) مشکل داشتند و با ولایت پیغمبر(ص) مشکلی نداشتند، در حالی که اگر دردی در غدیر هست، درد ولایت پیغمبر است...

 

 

 

 

 

 

 

  • برتری عید غدیر از تمام مناسبت های دینی، حتی عاشورا

  • خرج در عید غدیر، بالاتر از خرج ایام عاشورا

  • علت بالاتر بودن ثواب دل شاد شدن در غدیر، از اشک ریختن در عاشورا

  • غربت ولایت رسول خدا

  • عظمت غربت امیرالمونین، علت عدم ذکر از کربلا در دعای ندبه

  • عظمت غربت ولایت رسول الله(ص) ، علت عدم ذکر ولایت علی(ع) در قرآن

  • علی(ع)، فدای غربت پیامبر

  • امتیازهای خطبه غدیر به نهج البلاغه، زیارت جامعه، ...

  • غدیر،تجلی ولایت پیامبر

  • علت نیامدن ولایت حضرت علی(ع) در قرآن

  • در غدیر، دو ولایت معرفی شد

  • دو معجزه در غدیر

    • 1. معجزه کوچک: افتادن سنگ از آسمان

    • 2. معجزه بزرگ

  • غدیر، اوج التهاب قلب رسول خدا

  • درد دلهای پیامبر در خطبه غدیر

  • چرا ما علی(ع) را بیشتر از پیامبر(ص) دوست داریم؟

  • کسانی که دوست ندارند از رسول خدا(ص) اطاعت کنند...

    • 1. مومنین ضعیف

    • 2. منافقین با رسول مخالفت می کنند، نه با خدا

  • بزرگترین قسم قرآن

  • خیلی های فکر می کنند، مردم با رسول الله(ص) مشکل ندشتند!

  • اهل بیت، فدایی حفظ حرمت ولایت پیامبر(ص)

  • غم امام زمان در روز غدیر

  • چرا پیغمبر نمی خواست علی را معرفی کند؟

zahra ghods