لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ

تیرآتش بر گلوی خیمه ها فرو رفت، خون زبانه کشید، گهواره لرزید، سرباز شش ماه آخرین سلاحش را رها کرد، حنجره حسین آتش گرفت.. .

کلیپ تصویری | دیگر نباید شبها خوابید

رفقا! جبهۀ مقاومت را دارند بمباران می‌کنند، دارند نابود می‌کنند، با تمام نیرو آمده‌اند جلو! کار روی زمین خیلی مانده، به کمک ما فوق‌العاده احتیاج است! کارگردان صحنه هم خودِ خداست! او دارد برای سربازهای جبهۀ خودش «رسته» تعیین می‌کند؛ تو تک‌‌تیرانداز باش، تو بیا توپخانه، تو بیا پشتیبانی، تو برو فرهنگی...

 

 

 

متن کلیپ:

رفقا! جبهۀ مقاومت را دارند بمباران می‌کنند، دارند نابود می‌کنند! با تمام نیرو آمده‌اند جلو! اصلاً من ماندم که ما چطوری داریم نفس می‌کِشیم؟! طبق محاسبه روی کاغذ الآن باید تهران تحت بمباران داعشی‌ها بود؛ نه صدام که لااقل نسبت به داعشی‌ها در جنگ، دوزار نجابت داشت! داعشی‌ها شهر را شیمیایی زده‌اند! ولی صدام بعد از هشت سال دفاع مقدس ما، به این نقطه رسید.

ببینید آنها هیچ راهی ندارند جز اینکه کلّ مردم یمن را نابود کنند، اصلاً راه دیگری برایشان وجود ندارد؛ از هر حیث! کمک کنید، بچه‌ها کمک کنید، بچه‌های عراق منتظر هستند.

کار روی زمین خیلی مانده! به کمک ما فوق‌العاده احتیاج هست! نیاز به کارهای ما خیلی هست! ما دیگر اصلاً نباید شب‌ها بخوابیم!

هیچ‌کسی از من نپرسد چه‌جوری؟ چه‌کار کنم؟ برای چی دعا کنم؟ ببین! تو فقط خودت را به خدا نزدیک کن! او خودش می‌تواند الآن از ما یک‌جوری استفاده کند که تمام مشکلات جهان اسلام را حل کند، می‌تواند! می‌تواند دشمن ما را نابود کند! او می‌تواند، و می‌خواهد به وسیلۀ ما این کار را بکند. اما چگونه؟ به شما چه ربطی دارد چگونه! بزرگترهایش نمی‌دانند، خدا فردایشان را بهشان خبر نمی‌دهد، ما دیگر در این عرصه چه‌کاره‌ هستیم؟!

کارگردان صحنه خودِ خداست! او دارد برای سربازهای جبهۀ خودش «رسته» تعیین می‌کند، تو تک‌‌تیرانداز باش، تو اینجا بایست بزن، تو آر‌پی‌جی‌زن باش، تو خمپاره شصت بزن، تو بیا توپخانه، تو بیا پشتیبانی، تو برو فرهنگی. او دارد تعیین می‌کند، اصلاً ما بنا نیست کاری بکنیم.

مشکل ما فقط بی‌خدایی است، مشکل ما فاصله‌ای است که با خدا داریم. دوستان به توانایی‌های خودشان نگاه نکنند، به مشکلات و موانع‌شان کارهایشان نگاه نکنند، به مأموریت‌های رایج شغلی خودشان نگاه نکنند! به هیچ چیزی نگاه نکنند! فقط کافی است تو خودت را سرباز جبهۀ حق بدانی، و فاصلۀ خودت را با خدا کم کنی؛ به نیت جهاد!



نوشته شده توسط zahra ghods
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ

تیرآتش بر گلوی خیمه ها فرو رفت، خون زبانه کشید، گهواره لرزید، سرباز شش ماه آخرین سلاحش را رها کرد، حنجره حسین آتش گرفت.. .

آب ، آب از سرش گذشته بود !
وَآتش ،
با دندانهایی زرد ،،،
می خندید !
زیر بارِ شرم و شعله،
قامتِ سرخ خیمه ها خم شده بود،
از رگِ مظلومیت ،
خون بیرون می جهید ،
و َعدالت را حنجره ای کوچک،
با لهجه ا ی خونین ،
تکلّم می کرد ....
ظلم بی آب و آفتاب جوانه می زد ...
زنی زمان را با زبان نگه می داشت ،
صدایش در کوهِ تاریخ منعکس می شد
وَ« ایثار» ، در پیشگاهِ دستهایی افتاده ،
زانو زده بود ،
دشت ،بسترِ سرهای پر از اندیشه بود ....
وَ زندگی میان سرها،
سرگردان...
دختری گریه هایش را با آب در میان می گذاشت ،
قطره های شرم....
بر پیشانیِ آب می نشست ...
و زندگی دامن کشان ،
از دیدگان مرگ، بی تفاوت،
عبور می کرد ......

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
نویسندگان
رفقا! جبهۀ مقاومت را دارند بمباران می‌کنند، دارند نابود می‌کنند، با تمام نیرو آمده‌اند جلو! کار روی زمین خیلی مانده، به کمک ما فوق‌العاده احتیاج است! کارگردان صحنه هم خودِ خداست! او دارد برای سربازهای جبهۀ خودش «رسته» تعیین می‌کند؛ تو تک‌‌تیرانداز باش، تو بیا توپخانه، تو بیا پشتیبانی، تو برو فرهنگی...

 

 

 

متن کلیپ:

رفقا! جبهۀ مقاومت را دارند بمباران می‌کنند، دارند نابود می‌کنند! با تمام نیرو آمده‌اند جلو! اصلاً من ماندم که ما چطوری داریم نفس می‌کِشیم؟! طبق محاسبه روی کاغذ الآن باید تهران تحت بمباران داعشی‌ها بود؛ نه صدام که لااقل نسبت به داعشی‌ها در جنگ، دوزار نجابت داشت! داعشی‌ها شهر را شیمیایی زده‌اند! ولی صدام بعد از هشت سال دفاع مقدس ما، به این نقطه رسید.

ببینید آنها هیچ راهی ندارند جز اینکه کلّ مردم یمن را نابود کنند، اصلاً راه دیگری برایشان وجود ندارد؛ از هر حیث! کمک کنید، بچه‌ها کمک کنید، بچه‌های عراق منتظر هستند.

کار روی زمین خیلی مانده! به کمک ما فوق‌العاده احتیاج هست! نیاز به کارهای ما خیلی هست! ما دیگر اصلاً نباید شب‌ها بخوابیم!

هیچ‌کسی از من نپرسد چه‌جوری؟ چه‌کار کنم؟ برای چی دعا کنم؟ ببین! تو فقط خودت را به خدا نزدیک کن! او خودش می‌تواند الآن از ما یک‌جوری استفاده کند که تمام مشکلات جهان اسلام را حل کند، می‌تواند! می‌تواند دشمن ما را نابود کند! او می‌تواند، و می‌خواهد به وسیلۀ ما این کار را بکند. اما چگونه؟ به شما چه ربطی دارد چگونه! بزرگترهایش نمی‌دانند، خدا فردایشان را بهشان خبر نمی‌دهد، ما دیگر در این عرصه چه‌کاره‌ هستیم؟!

کارگردان صحنه خودِ خداست! او دارد برای سربازهای جبهۀ خودش «رسته» تعیین می‌کند، تو تک‌‌تیرانداز باش، تو اینجا بایست بزن، تو آر‌پی‌جی‌زن باش، تو خمپاره شصت بزن، تو بیا توپخانه، تو بیا پشتیبانی، تو برو فرهنگی. او دارد تعیین می‌کند، اصلاً ما بنا نیست کاری بکنیم.

مشکل ما فقط بی‌خدایی است، مشکل ما فاصله‌ای است که با خدا داریم. دوستان به توانایی‌های خودشان نگاه نکنند، به مشکلات و موانع‌شان کارهایشان نگاه نکنند، به مأموریت‌های رایج شغلی خودشان نگاه نکنند! به هیچ چیزی نگاه نکنند! فقط کافی است تو خودت را سرباز جبهۀ حق بدانی، و فاصلۀ خودت را با خدا کم کنی؛ به نیت جهاد!

zahra ghods

نظرات  (۱)

very good zahra...thank you very much
پاسخ:
thanks..

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی