لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ

تیرآتش بر گلوی خیمه ها فرو رفت، خون زبانه کشید، گهواره لرزید، سرباز شش ماه آخرین سلاحش را رها کرد، حنجره حسین آتش گرفت.. .

آب ، آب از سرش گذشته بود !
وَآتش ،
با دندانهایی زرد ،،،
می خندید !
زیر بارِ شرم و شعله،
قامتِ سرخ خیمه ها خم شده بود،
از رگِ مظلومیت ،
خون بیرون می جهید ،
و َعدالت را حنجره ای کوچک،
با لهجه ا ی خونین ،
تکلّم می کرد ....
ظلم بی آب و آفتاب جوانه می زد ...
زنی زمان را با زبان نگه می داشت ،
صدایش در کوهِ تاریخ منعکس می شد
وَ« ایثار» ، در پیشگاهِ دستهایی افتاده ،
زانو زده بود ،
دشت ،بسترِ سرهای پر از اندیشه بود ....
وَ زندگی میان سرها،
سرگردان...
دختری گریه هایش را با آب در میان می گذاشت ،
قطره های شرم....
بر پیشانیِ آب می نشست ...
و زندگی دامن کشان ،
از دیدگان مرگ، بی تفاوت،
عبور می کرد ......

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
نویسندگان

مداحی | کانال کمیل ؛ ابراهیم هادی ساکن خاکت ...


دریافت | مداحی زیبای حجت الاسلام سید حسین موسوی با موضوعات دفاع مقدس و بیداری اسلامی
این مداحی رو از دست ندید!
 
 

مداحی | اومدن این شهدا دست دل ما رو بگیرن ...


دریافت | مداحی زیبای برادر حاج مهدی رسولی در رثای 175 شهید غواص
 
 

مداحی | سلام ماه صیام ...

دریافت | مداحی زیبای برادر پیرایش در مورد ماه رمضان
 
 

مداحی تصویری | بچه انقلاب شاگرد قاسم سلیمانی


دریافت | مداحی انقلابی با نوای برادر حاج مسعود پیرایش
 
 

مداحی | من هستم یک سرباز ایرانی ...

دریافت | مداحی فوق العاده زیبا با نوای برادر سید رضا نریمانی

من هستم یک سرباز ایرانی ... آماده بهر جنگ با سفیانی

فرماندم قاسم سلیمانی ... نیروی سید خراسانی

 
 

مداحی | با اذن رهبرم تمام لشگر علی به سوی قدس و غزه راهیه..

دریافت | مداحی زیبای ضد صهیونیستی با صدای برادر سید امیر حسینی

با تشکر از ادب العباس

 
 

مداحی | غم ندارد ایران با سید خراسانی

دریافت | مداحی شنیدنی و فوق العاده حماسی حاج محمدرضا طاهری در مورد تحولات منطقه

 
 

مداحی | اللهم احفظ قائدنا الامام خامنه ای

دریافت | مداحی فوق العاده شنیدنی کربلایی جواد مقدم در مورد امام خامنه ای

 
 

مداحی | خمینی (ره) اومد و دنیا عوض شد ..

دریافت | مداحی برادر سید رضا نریمانی در مورد حضرت امام (ره)

 
 

مولودی | بشنو سعودی ، کلب یهودی ، من یمنی ام

دریافت | مولودی بسیار زیبا برادر سید رضا نریمانی در مورد تحولات یمن

 
 

مداحی | تا بمیره آل سعود من یمنی ام ...

دریافت | مداحی زیبای برادر میرزاخانی در حمایت از مردم مظلوم یمن

پ ن : برای مردم مظلوم میانمار که این روزها در وضعیت اسفناک و فوق العاده دردآوری هستند دعا بفرمایید و با مراجعه به سایت هلال احمر در قسمت پیشنهادات ، درخواست خودتون برای ایجاد راهی برای کمک به این مردم مظلوم ثبت کنید.

 
 

مداحی | آه خونین جگران یمن و غزه یکیست

دریافت | مداحی فارسی ، عربی و ترکی در حمایت از مردم مظلوم یمن با نوای حاج میثم مطیعی و حاج مهدی رسولی

 
 

مداحی | کنج یه خونه هنوزم یه مادری منتظر ...

دریافت | مداحی زیبای برادر سید رضا نریمانی در رثای شهدا و مادران شهدا

 

مداحی | یمن به زیر آتش ..

دریافت | مداحی برادر سید رضا نریمانی در حمایت از مردم مظلوم یمن

 
 

مداحی | من یمنی ام

دریافت | مداحی برادر ترکاشوند در حمایت از مردم مظلوم یمن

 

مداحی | شمیم رحمان از یمن می آید ..

دریافت | مداحی عربی - فارسی بسیار زیبا با صدای برادر مطیعی در حمایت از مردم یمن

 
 

مداحی | یه حاجتی دارم .. هوای سید علی ما رو تو داشته باش ..

دریافت | مولودی فوق العاده زیبا با صدای برادر سید رضا نریمانی

فدای زینبت .. دنیا بشه فداش .. میخوام برم به سوریه جونو بدم براش ../

یه حاجتی دارم .. به حق زینبت .. هوای سید علی ما رو تو داشته باش .../

 

مداحی | همه پیر و جوون میخونیم ... قدر آقا رو خوب میدونیم ..

دریافت | دم پایانی هیئت انصار ولایت یزد در محرم ۹۳ با صدای برادر محمدی پناه

 
 

مداحی | فرموده رهبر وطن .. پیروزه امت یمن ..

دریافت | مداحی زیبای برادر جلیل محمدی در حمایت از مردم یمن

 

مداحی | در آرزوی شهادت ..

دریافت | تو کوچه های زندگی ، غریب و در به در ..     پی شهادتم ، من شکسته بال و پر ... 

محتاج دعا .../

 
 

مداحی | مادر شهید ...

دریافت | مداحی زیبای برادر سید حسین موسوی در مورد مادران شهدا

۲۲ فروردین ۹۴ ، ۱۹:۳۹ ۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
 

مداحی | ما عاشق جنگ با صهیونیستیم

دریافت | مداحی زیبا و حماسی حاج ابوذر بیوکافی با عنوان « ما عاشق جنگ با صهیونیستیم »

بی ربط : به وب سایت خوب هفت دقیقه هم حتما سر بزنید.

۰
 

نماهنگ | مادر خوبم زهرا (سلام الله علیها)

دریافت | نماهنگ شعر پایانی هیئت صاحب العصر اراک با مداحی برادر مسعود پیرایش

 

مداحی | حال و هوایی داره این گمنامی ..

دریافت | مداحی فوق العاده زیبا در مورد شهدای گمنام با نوای برادر سید رضا نریمانی

پ ن : از دست ندید!

 

مداحی | یادگارای جنگ حالا اسیر دردند ..

دریافت | مداحی فوق العاده زیبا در مورد مادران شهدا و جانبازان دفاع مقدس با نوای برادر سید رضا نریمانی

 
 

مداحی | شهیدا نگاه کنین به حال ما

دریافت | دم پایانی هیئت میثاق با شهدا در فاطمیه اول سال ۹۳ با نوای برادر مطیعی

 

مداحی | رفته کاروان ولی من بازم جاموندم ...

دریافت |  مداحی زیبا و پر محتوا در رثای شهیدان با نوای حجت السلام سید حسین موسوی

برای دیدن گزارش تصویری از مراسم سخنرانی استاد سید حسین موسوی در حوزه علمیه سیادت به ادامه مطلب مراجعه کنید.

التماس دعا

ادامه مطلب...
 
 

مداحی | می رسد صبح مرگ اسرائیل؛ می رسد شام دفن آمریکا

دریافت | شعر خوانی زیبا و ضد استکباری کوتاه از حاج مهدی سلحشور

مداحی | تو پدر جهادی و دوست دارم ..

دریافت | مداحی بسیار زیبا به مناسبت سالگرد شهید عزیز حاج عماد مغنیه با نوای برادر سید رضا نریمانی

 

مداحی | مذاکره با دشمنان معنا ندارد

دریافت | مداحی بسیار زیبا و پر محتوا با نوای حاج امیر عباسی

بی ربط : اگر مایل بودید به این وبلاگ هم سر بزنید ؛ مکانی برای آشنایی بیشتر با شهید محمود رضا بیضایی ../

 

مداحی | ما عاشق محمدیم (صلی الله علیه آله)

دریافت | مداحی زیبا و ضد استکباری با صدای حاج امیر عباسی

 
 

مداحی | همه عمار خمینی زمانیم

دریافت | مداحی بسیار زیبا و شنیدنی با موضوع مسائل روز انقلاب با نوای برادر سید رضا نریمانی

 
 

مداحی | با نگاه به عکست احساس خجالت میکنم

دریافت | مداحی بسیار زیبا برادر سید رضا نریمانی در رثای شهید عزیز جهاد مغنیه

 
 

مداحی | با ولی هستیم تا دم آخر

دربافت | مداحی بسیار زیبا با موضوع اهانت به پیامبر اکرم (ص) و شهدا و امام خامنه ای با نوای حجت السلام موسوی

 
 

مداحی | لبیک یا رسول الله صلی الله علیه و آله

دو قطعه مداحی عربی و فارسی با نوای برادر مطیعی در پاسخ به توهین کنندگان به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

دریافت | تبت یداه تبت ابی لهب و تب               دریافت | روی گل محمدی از اشک تر شده است

 
 

مداحی | تا آخر میمونیم پای سید علی

دریافت | عاشق جنگ با صهیونیستم (زمینه)               دریافت | راه امام و شهدا ادامه داره (واحد)

دریافت | تا آخر میمونیم پای سید علی ( واحد)

بی ربط : برای دریافت ویژه نامه هفته وحدت، کاری از واحد پژوهش هیئت محبین اهل بیت قم اینجا کلیک کنید.

 
 

مداحی | السلام علیکم یا انصار الحسین علیه السلام

دریافت | مداحی بسیار زیبا در مورد شهدا و کربلای ایران با نوای برادر سید رضا نریمانی

بی ربط : فیلم حضور استاد پناهیان در برنامه هفت رو میتونید از اینجا دریافت کنید.

 
 

مداحی | لبیک یا علمدار

دریافت | مداحی بسیار زیبا در مورد یوم الله ۹ دی و امام خامنه ای با نوای برادر مهدی رسولی

 
 

مداحی | ما مست پیمان مسلم دورانیم

دریافت | دم پایانی هیات ثارالله ع زنجان با نوای برادر مهدی رسولی

 
 

مداحی | عمامه های فتنه، از نوع انگلیسی است

دریافت | مداحی فوق العاده شنیدنی با نوای برادر سید رضا نریمانی در مورد فتنه عمامه های انگلیسی در هیئت ها

 
 

مداحی | سنگر امروز همین حوزه و دانشگاه است

دریافت | مداحی زیبا و پر محتوا با نوای حاج مهدی رسولی

 
 

مداحی | عهدی که با سید علی بستیم، نشکستیم

دریافت | مداحی بسیار زیبا با موضوع شهدا و مردم مظلوم غزه با نوای برادر سید حسین موسوی

 
 

مداحی | بسیجی های ما جون دادن، تا راه کربلا باز بشه ..

دریافت | مداحی زیبای سید رضا نریمانی در مورد شهدا

 

مداحی | هیئت شباب الخمینی در موکب امام رضا علیه السلام

مداحی زیبای حاج میثم مطیعی در هیئت شباب الخمینی در موکب امام رضا علیه السلام در مسیر پیاده روی اربعین

دریافت | روضه حضرت زینب سلام الله علیها (صوتی)             دریافت | واحد ضد استکباری (تصویری)               

دریافت | زمینه، شور و شعار های پایانی (تصویری)

 
 

مداحی | ما ها رو میشناسن با اربابمون ..

دریافت | مداحی زیبای حاج رضا بذری در مورد شهدا و رهبری

دریافت | کلیپ تصویری مداحی بالا

دوستانی که راهی سفر کربلا هستید؛ ان شاالله در حرم ارباب ما رو از دعای خیرتون بی نصیب نگذارید ../

محتاج دعا

 

مداحی | یادمون نمیره فتنه

دریافت | مداحی زیبای سید رضا نریمانی در مورد فتنه 88

با تشکر از مبارز کلیپ

 
 

مداحی | یک روز خواهد گشت اسرائیل نابود ، با همت مردان حزب الله لبنان

دریافت | مداحی زیبا و حماسی برادر محمد یزدخواستی در هیئت میثاق با شهدا

می آید از بیروت بوی نصر امروز ، جایی فراتر از بلندی ها جولان

روزی نماز جمعه میخوانیم با هم ، در مسجد الاقصی به یاد حاج رضوان

 
 

مداحی | ما دست بیعت نمیدیم با دشمن شعائر حسینی

دریافت | مداحی فوق العاده زیبا و پر محتوا از ذاکر مخلص اهل بیت سید رضا نریمانی

پ ن : این مداحی بی نظیر رو از دست ندید!

 
 

مداحی | دعا کن که یار خمینی بمونم

دریافت | دعا کن که یار خمینی ...              دریافت | ما انقلابی هستیم ...                دریافت | از در خانه ات نمیروم ...

 
 

مداحی | باز این چه شورش است که در خلق عالم است ..

گلچن مداحی های حاج امیر عباسی در هیئت میثاق با شهدا در محرم 93

دریافت | منو این همه غم ..               دریافت | ریحانه خیر النسا ..               دریافت | آی سینه زن ها ..

دریافت | دوباره دل تنگی ..                 دریافت | امید ما همه ..                      دریافت | با خامنه ای ...

دریافت | خوبه که در پناه ..                 دریافت | کربلا ای بهشت ..                 دریافت | باز این چه شور ..

دریافت | ذکر اهل ولا ...                    دریافت | ثارة انت فی قلبی ..              دریافت | الا ای شهیدی ..

دریافت | چه شوریه تو ...                  دریافت | مصباح الهدی ارباب ..             دریافت | تو شبای جمعه ..

 
 

مداحی | در سنگر دانشگاه هم درس شهیدانیم

دریافت | مداحی جدید و فوق العاده شنیدنی حاج میثم مطیعی

دریافت | مداحی جدید و حماسی حاج مهدی رسولی

 
 

مداحی | اَلسَّلام عَلَی المُغَسَّل بِدَمِ الجَراحِ

دریافت | همیشه به یاد تو میخونم               دریافت | سفره دار کرمی ..               دریافت | خورشید بی نشان ..

دریافت | اسمتو نگیر از صدای من                دریافت | من کیم مهمانت ..               دریافت | حسینی بمان و ..

 
 

میثم مطیعی | مداحی جدید عربی فارسی علیه گروه تکفیری داعش

دریافت | مداحی زیبا حاج میثم مطیعی علیه گروه تکفیری داعش

دریافت | این هم مداحی جدید حاج میثم مطیعی با موضوع عفاف و حجاب

متن نوحه های بالا رو در ادامه مطلب میتونید دریافت کنید

ادامه مطلب...
 
 

مداحی | دلواپـســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیــم

دریافت | مداحی بسیار زیبا و پر محتوا در مورد شرایط منطقه و مسائل روز جامعه با نوای حاج مهدی رسولی

پ ن : تحلیل استاد سعدالله زارعی(روزنامه کیهان) در مورد اوضاع آینده عراق و چرایی عدم حضور نظامی ایران در عراق رو از اینجا بخونید 

بی ربط : کتاب شهر خدا، نوشته استاد پناهیان با موضوع راز های روزه داری در ماه رمضان که به ابعاد تربیتی و برخی از زیبایی های معنوی این ماه عزیز میپردازه رو میتونید از اینجا مطالعه و دریافت کنید.

 
 

استاد پناهیان | السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام

دریافت | یکی از زیباترین روضه هایی است که از استاد شنیدم.

پ ن : خدایا همه از تو می خواهند آنها را از تاریکی به نور ببری ولی من از تو می خواهم از نور مرا به تاریکی ها ببری چرا که می بینم چراغ ها را خاموش کرده اند و این یعنی شروع شده است  روضه حسین ..!

 
 

مداحی | پای عشق رهبریم تا دم آخر

دریافت | مداحی بسیار زیبا و پر محتوا پیرامون امام خامنه ای با صدای برادر سید امیر حسینی 

پ ن : به کوری چشم همه دشمنان اسلام و مسلمین و به کوری چشم همه منافقینی که در لباس اسلام تیشه به ریشه اسلام میزنند ../

 
 

میثم مطیعی | مناجات های خمس عشر

دریافت | ضرورت مناجات خوانی از زبان استاد پناهیان

دریافت | مناجات متوسلین     دریافت | مناجات مطیعین       دریافت | مناجات راجین         دریافت | مناجات راغبین

دریافت | مناجات محبین        دریافت | مناجات شاکین        دریافت | مناجات شاکرین      دریافت | مناجات مریدین      

دریافت | مناجات تائبین

بی ربط : پیشنهاد میکنم مستند زیبای ( من روحانی هستم ) رو حتما ببینید ..! 

درود بر گروه چند رسانه ای شفق!

 
 

مداحی | به یاد شهدای امر به معروف و نهی از منکر

دریافت | تقدیم به شهیدان مسعود مددخانی و علی خلیلی

دریافت | شعر این مداحی زیبا هم خطاب به شهید علی خلیلی است

 
 

میثم مطیعی | هرگز نهراسیم از فتنه و تحریم ..

دریافت | دم پایانی هیئت شهدای گمنام در فاطمیه 93

 
 

مداحی | ای زیباترین کلام عالمین ..

دریافت | تقدیم به روح پاک و ملکوتی شهید عزیز علی خلیلی که فقط و فقط به عشق یک لبخند رهبر خوبان حضرت سید علی حفظه الله جونش رو فدا کرد ../

 

مداحی | جان های ما به فدای تو یا حضرت زینب سلام الله علیها

دریافت | مداحی بسیار زیبا عربی - فارسی در مورد شیرمردانی که به عهد خود با عقیله بنی هاشم وفا کردند ../۰

 

مداحی | فلسطین ای نماد استواری ..

دریافت | ان شاالله در سال جدید شاهد نابودی کامل رژیم نحس و حرام زاده صهیونیستی باشیم ../

 
 

حاج امیر عباسی | مداحی | السلام علیک ایتها الفاضله الزکیه

دریافت | ام ابیها ؛ سیدتی زهرا   دریافت | اباعبدالله ؛ آقام آقا           دریافت | دارم میرم ای مولای غریبم
دریافت | نیمه شب تابوت را ...    دریافت | همه دلا مسیوزه برا...    دریافت | یا زهرا یا زهرا یا زهرا ...
دریافت | گواهی میدهد چشم     دریافت | یا ور غم دیده ام ای ..    دریافت | مرانفس باشد چون شعله ..

 
 

استاد پناهیان | روضه | السلام علیک یا فاطمة الزهرا سلام الله علیها

روضه 1  روضه 2  روضه 3  روضه 4  روضه 5  روضه 6   روضه 7  روضه 8

۲۶ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۵۶ ۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
 

میثم مطیعی | مداحی عربی به یاد شهدای حزب الله لبنان

دریافت | مداحی عربی به یاد شهدای مقاوت لبنان
دریافت | مداحی عربی و فارسی به یاد شهید حاج عماد مغنیه

 
 

مداحی | گزینه های روی میز

دریافت | مداح : برادر مسعود پیرایش

 
 

مداحی | مرگ بر آمریکا

دریافت | قطعه بسیار زیبا مرگ بر آمریکا با صدای برادر امیر عباسی
بی ربط : به یکی گفتن نشسته آب نخور ، عقلت کم میشه ... گفت عقل چیه؟ گفتن هیچی؛ شما بخوردن آب ادامه بده ..!
شده حکایت مذاکره کننده ها که رهبری میفرمایند : فایده نداره ولی شما ادامه بده ..!
تا مگر سری بخورد به سنگی و عقلی سر جا آید!

 
 

میثم مطیعی | دعای توسل

دریافت | دعا بفرمایید ../

 
 

مداحی | سلام ای رهبرم ؛ ای قلب ایران ..

دریافت | تقدیم به جانباز شهید فتنه 88 ؛ علیرضا ستاری ؛ شادی روحش صلوات
لعنت به سران فتنه و لعنت به پدرخوانده ملعون فتنه و تمامی فرزندان فتنه گرش .../

 
 

حاج قاسم | ما را ز سر بریده میترسانی؟

دریافت | شعر بسیار زیبا در وصف حاج قاسم سلیمانی با صدای بردار سید رضا نریمانی

 
 

مداحی | با اذن فرمانده ؛ در جبهه شامات ...

دریافت | مداحی فوق العاده زیبا  و پر محتوا در رثای مقاومت مردم مظلوم سوریه و حزب الله با صدای برادر موسوی

سید مرتضی آوینی : ما شهروندان مطیعی برای دهکده جهانی نیستیم !

 
 

مداحی | با خامنه ای کسی نگردد گمراه ...

دریافت | امیر عباسی | با خامنه ای کسی نگردد گمراه ..
دریافت | امیر عباسی | ما پیرو سید علی و پیر خمینیم ..

 
 

مداحی | شب های جمعه میگیرم هواتو ...

دریافت مداحی | شبهای جمعه میگیرم هواتو | میثم مطیعی و امیر عباسی
دریافت مداحی | مداحی در تجلیل مادران و همسران شهدا | میثم مطیعی
دریافت مداحی | ای عزیز فاطمه مولا یا حسین | امیر عباسی
دریافت مداحی | مداحی در مورد شهدای کربلا و انقلاب اسلامی| میثم مطیعی

 
 

میثم مطیعی | کلنا عباسک یا زینب (سلام الله علیها)

دریافت فایل | واحد عربی فارسی برادرمطیعی با موضوع حرم حضرت زینب سلام الله علیها

 

میثم مطیعی | روضه و سینه زنی

استاد پناهیان | روضه طفلان اباعبدالله
مطیعی | واحد | شده آسمان خیمه غم
مطیعی | دم پایانی هیئت | فوق العاده زیبا

میثم مطیعی | صلی الله علیک یا امیرالمومنین

شور | دارو ندار دل من ولای حیدره 
تک | دل برده ای از انس و ملک
مدح | رأیت اباحسن؟ فکیف رأیته؟ (فوق العاده)
مدح | معذرت خواهی امیرالمومنین به خاطر خم شدن شمشیر 

 
 

ویژه نامه | ولادت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام


استاد پناهیان | فضیلت زیارت امام رضا علیه السلام
میثم مطیعی | صلوات خاصه حضرت
میثم مطیعی | خاک حرم رسید ...(مدح) 
میثم مطیعی |در هیجان آمد جهان به هوای تو (سرود)
میثم مطیعی | دست من خالی ، لطف تو بی حد (سرود)

گفتم به عاشقی که گدایی چه سان کنم ... گفتا برو ، مترس بگو یا ابالجواد .../

 
 

حاج منصور ارضی | توبه لات


 

دریافت کلیپ صوتی

حسین جان ...

 مارا غلام قصر خودت کن در بهشت ... شبهای جمعه روضه برایت به پا کنیم .../ 

 
 

استاد پناهیان | چرا باید هیئت هفتگی داشته باشیم؟

دریافت کلیپ .../ حتما ببینید ..

 

مدافعان حرم | اینجا پر از عاشق زینبیه ../

مداحی فوق العاده زیبا از کربلایی محمدعلی بخشی در مورد دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیها
دریافت

 
 

میثم مطیعی | یا ابالحسن ، یا رضا

دریافت | مداحی بسیار زیبا از میثم مطیعی در رثای حضرت رضا علیه السلام و امام خامنه ای

 
 

ویژه نامه | امیر المومنین علی علیه السلام

توصیه استاد پناهیان در مورد شب قدر../ چه چیزی از خدا بخواهیم؟ 
روضه امیرالمومنین / میثم مطیعی

 

ادامه مطلب...
 
 

هواتو کردم ...

دریافت کلیپ تصویری هواتو کردم ..../

در این شب ها مهمتر از بیداری کشیدن ، بیدار شدن است .... دعا کنید بیدار شویم .../ التماس دعا

 
 

استاد جاودان | انسانِ مبارک

دریافت درس اخلاقی بسیار زیبا از آیت الله جاودان با موضوع انسانِ مبارک
دریافت  شعرخوانی بسیار زیبا با صدای حاج منصور ارضی

 
 

مدافعان حرم حضرت زینب سلام الله علیها

دریافت سخنرانی حماسی و شنیدنی استاد پناهیان در جمع مدافعان حرم
دریافت روضه از کربلایی جواد مقدم 

ادامه مطلب...
 
 

مداحی | ای امام شهیدان خمینی

دریافت | مداحی زیبا در رثای امام خمینی یا نوای حاج میثم مطیعی

 
 

مداحی | بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا ..

 
 

میثم مطیعی | مناجات راغبین

 
 

میثم مطیعی | نجوا با امام زمان

 
 

 

 

zahra ghods

حاج حسین یکتا | شهود عشق

دریافت | کلیپ صوتی از روایتگری حاج حسین یکتا در ارتباط با ولایت محوری شهدا

 
 

حاج حسین یکتا | قرار با شهدا ...

دریافت | روایتگری فوق العاده زیبای حاج حسین یکتا در بهشت شلمچه در فروردین ۹۴

پ ن : ۱۰ دقیقه اول این روایتگری مربوط به جغرافیا و تاریخ منطقه شلمچه است و بعد از اون روایت حاج حسین از مسائل روز هست.

حاج حسین یکتا | فقط برای حسین ...

دریافت | روایتی زیبا از اخلاص شهدا ..

 
 

حاج حسین یکتا | فانوس در کمین (قسمت دوم)

دریافت | کلیپ صوتی زیبا و شنیدنی از روایتگری حاج حسین یکتا از کتاب فانوس در کمین

 
 

حاج حسین یکتا | از دانشگاه تا جبهه

دریافت | کلیپ صوتی بسیار شنیدنی از سخنان حاج حسین یکتا در جمع دانشجویان با موضع انگیزه دانشجویی

 
 

حاج حسین یکتا | فانوس در کمین (قسمت اول)

دریافت | کلیپ صوتی زیبا و شنیدنی از روایتگری حاج حسین یکتا از خاطرات کتاب فانوس در کمین

 
 

حاج حسین یکتا | بچه هیئتی باید اینجوری باشه!

دریافت | آداب هیئت رفتن از زبان حاج حسین یکتا

دریافت | کیفیت بهتر فایل بالا

 
 

حاج حسین یکتا | کی گفته ما اهل کوفه نیستیم؟

دریافت | بدون شرح .../

 

حاج حسین یکتا | شلمچه یعنی ...

دریافت کلیپ صوتی | دریافت کلیپ تصویری 

 

حاج حسین یکتا | هر کی اهل بلاست بسم الله !

دریافت 

 

 

حاج حسین یکتا | آداب هیئت

دریافت | دعا بفرمایید ../

 
 

حاج حسین یکتا | ماجرای شیعه شدن مهندس سوئیسی !

دریافت کلیپ
خوشا آن غریبی که یارش تو باشی ... قرارِ دل بیقرارش تو باشی ..
یا انیس النفوس ...!

 
 

روایتگری | جایی که حاج حسین یکتا کم آورد!

دریافت کلیپ صوتی

 
 

حاج حسین یکتا | ماجرای خاطره گویی شهدا در محضر سیدالشهدا

دریافت فیلم 
دلم آرام میشود، وقتی تمام دردهایم را میدانی ....!
یا مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ ...

zahra ghods
 

فضیلت تلاوت سوره ها ی قرآن

1-سوره ی فاتحه: در زمان خاص اگر شخصی آن را بخواند خداوند او را به آرزوی مادی و معنوی می رساند .از بسیاری بلایا و مصائب نجات می یابد. و اگر کسی موقع خواب 7 بار بخواند، غیرازمرگ همه چیزاومحافظت می شود. امام صادق (ع) فرمودند : اسم اعظم خداوند در سوره حمد است.در چند حدیث معتبر منقول است که بر هیچ بیماری و صاحب دردی هفتاد مرتبه خوانده نمی شود ، مگر اینکه درد ساکن می شود

مال وثروت - زنده شدن مرده- آرام بخش درد ها- کلید بهبودی-برآورده شدن حاجات- درمان بیماری ها – رهایی از عزاب فرشتگان نوزده گانه- بخشش گناهان – راه رسیدن به بهشت جهت عبور از پل صراط – بخشایش گناهان پدر ومادر


2- سوره بقره : اگر کسی به خواندن این سوره ادامه دهد، از هر گونه سحر و جادو و نظر بد محافظت می شود. رسول اکرم، صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم، فرمود: -برای هر چیز، قلّه‏ای است و قلّه ی قرآن، سوره ی بقره است. چنانچه در خانه‏ای خوانده شود، اگر در روز باشد تا سه روز شیطان وارد آن خانه نخواهد شد و اگر در شب باشد، تا سه شب از داخل شدن شیطان به آن، در امانند.-فضائل القرآن و آثاره فی النشأتین، ص 58.-هنگام صدقه دادن مستحبّ است، بخوانند: ربنا تقبل منا انک انت السمیع العلیم،- سوره ی بقره، آیه ی 127.- پروردگارا، از ما بپذیر که توئی شنوای دانا .هنگام مواجهه با دشمن، سفارش شده بخوانند: ربنا افرغ علینا صبراً و ثبت اقدامنا و انصرنا علی ال‏قوم الکافرین، - سوره ی بقره، آیه ی 250- پروردگارا، بر ما - باران - صبر فرو ریز و گامهای ما را استوار بدار و ما را بر خدانشناسان پیروز گردان.


3-سوره ی آل عمران : هر کسی این سوره را یک بار بخواند از وام ودین
بنده رهایی می یابد و خداوند از جایی که انتظار آن را ندارد، خرج حاصل می شود. درود فرشتگان – رفع آتش دوزخ – پر بار شدن درخت – سهولت زایمان رفع دیون آسان شدن مشکلات – ازدیاد روزی


4- سوره ی نساء: اگر خوانده شود در تربیت بچه های تا ثیر دارد که با غیرت تربیت می شوند. زندگی خوشبخت نصیبشان می شود. خداوند آنان را موفق می کند. از امیرالمومنین علیه السلام منقول است : هر که سوره نساء را در هر جمعه بخواند، از ضغطه یعنى فشار قبر ایمن گردد. (عین الحیات ، ج 2، ص 239. بحار، ج 92، ص 273. ثواب الاعمال ، ص 223) پاداش الهی – حکم صدقه – رهایی از فشار قبر


5- سوره ی مائده: هر کسی این سوره را 40 بار بخواند خداوند متعال مال و ثروت فراوان نصیب او می کند. به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر علیه السلام منقول است : هر که سوره مائده را در هر روز پنج شنبه بخواند، ایمانش به ظلم و گناه آلوده نشود، و هرگز به خدا مشرک نشود. (همان) هر کس قبل از صبح و قبل از حرف زدن سه بار آیه «ربنا انزل علینا مائدة ... خیر الرازقین» را بخواند (آیه ۱۱۴) رزق و روزی آن شخص در آن روز از جایی می رسد که گمان نداشته باشد. روز اول بعد از نماز صبح دو رکعت نماز حاجت بخواند آنگاه تا ۴۰ روز هر روز رو به قبله ۱۰۰ صلوات بفرستدو آیه زیر را ۵۰ بار بخواند و در بین خواندن با کسی صحبت نکند که در گشایش امور بسیارموثر است . « اللهم ربنا انزل علینا . . . خیر الرازقین » ( آیه ۱۱۴) استقامت در توحیداعطای حسنات – بخشش گناهان


6-سوره ی انعام : اگر این سوره را 41 بار بخواند کارهایش رو به راه می شود. خداوند او را از شر دشمن حفظ می کند. به سند معتبر از امام صادق علیه السلام منقول است : سوره انعام یک دفعه نازل شد، و هفتاد هزار ملک آن را مشایعت کردند تا نزد حضرت رسول صلى الله علیه و آله آوردند، پس این سوره را تعلیم نمائید و بزرگ دارید، که اسم اعظم الهى درهفتاد موضع این سوره هست ، و اگر مردم بدانند در قرائتش چه فضیلت و ثواب هست هرگزترک ننمایند قرائتش را. (عین الحیات ، ج 2، ص 240. بحار، ج 92، ص 275. ثواب الاعمال ، ص 225. کافى ، ج 4، ص ‍ )و از عبدالله بن عباس منقول است : کسى که سوره انعام را هر شب بخواند، در روز قیامت از جمله ایمنان باشد، و به دیده خود هرگز جهنم را نبیند. (عین الحیات ، ج 2، ص 240. بحار، ج 92، ص 274. ثواب الاعمال ، ص 225)و به سند معتبر از امام رضا علیه السلام منقول است که : سوره انعام را یک دفعه نازل ساختند و هفتاد هزار ملک مشایعت آن کردند، و آواز بلند کرده بودند به تسبیح و تکبیر و تهلیل تا نزد حضرت رسول صلى الله علیه و آله آوردند. پس هر که این سوره را بخواند، آن هفتاد هزار ملک تسبیح بگویند از براى او تا روز قیامت . (عین الحیات ، ج 2، ص 240. بحار، ج 92، ص 274)و از امام محمد باقر علیه السلام منقول است : اگر علتى داشته باشى که خوف هلاک از آن داشته باشى ، سوره انعام را بخوان که مکروهى به تو نمى رسد از آن علت . (بحار، ج 92، ص 275. عین الحیات ، ج 2، ص 240) رفع بیماری – ستایش فرشتگان تا روز قیامت – استجابت حا جات – نرفتن به دوزخ- محافظت فرشتگان از او – رفع ما لیخولیا – دفع بلایا

7-سوره ی اعراف: هر کس این سوره را مدام بخواند از عذاب آخرت نجات می یابد. هر کس آیات زیر را بخواند و از خداوند بخواهد که خوابش کم شود به درستی که کم می شود .« ان ربکم الله الذی خلق السموات... قریب من المحسنین» (آیات ۵۴ تا ۵۶ ) برای آنکه خواب بر تو چیره نشود این آیه را بر آب بخوان وصورت خود را با آن آب بشوی.«و لما جاء موسی لمیقاتنا و کلمه ربه قال رب ارنی ... اول المؤمنین » (آیه ۱۴۳) رفع بازخواست روز قیامت – همنشینی با حضرت آدم – مقابله با درندگان و دشمنان


8-سوره ی انفال: اگر یک نفر زندانی این سوره را 7 بار بخواند خداوند او را، از هر گونه شری نجات می دهد. محافظت از نفاق – افتخار شیعه – شرمندگی دشمنان – شفاعت پیامبر در روز قیامت –محافظت در برابر تعدی – پیروزی در جنگ ها - درود فرشتگان – بخشندگی گناهان – ارتقای مقام


9-سوره ی توبه:هر کس 17 بار این سوره را بخواند آرزوهایش را خداوند براورده می کند. از شر دزدان و افراد شرور نیز حفظ می شود. جلوگیری از نفاق – محافظت از دستبرد دزدان محافظت از آتش – اعطای حسنات – رفع جهل – تقرب به خدا – رفع پیری –آشکار شدن عیوب - اعطراف دزد


10-سوره ی یونس: اگر هر کس این سوره را بخواند، خداوند غم و غصه را از او زائل می کند و محبت انسان ها را جلب می کند.


11-سوره هود: اعطای حسنات –رستگاری روز قیامت – بر انگیخته شدن در گروه پیامبران – بخشوده شدن گتاهان – استعانات از خداوند – پیروزی بر دشمنان – بیمناک شدن دشمنان از او – مقام شهید یافتن در روز قیامت


12-سوره یوسف: چهره زیبا یافتن – رفع هراس – صالح شدن – دوری از زنا – آسان شدن سختی مرگ


13- سوره ی رعد: هر کس این سوره ی جلیله را بخواند هم خودش و هم بچه هایش از شر اجنه ایمن می شوند و هر گونه حالت ترس از آنان زائل می شود. رهایی ازصاعقه –ورود به بهشت شفیع شدن برای خانواده –کمک به انقلاب علیه ظالمان اعطای حسنات استقامت در روز قیامت


14-سوره ی ابراهیم: هر کس این سوره را 7 بار بخواند از مضرات دشمن رها می شود و رضای پدر ومادر خود را بدست می آورد. رفع فقر وجنون ومصیبت –جلوگیری از گریه و وحشت کودک –گرفته شدن ازشیر مادر –اعطای حسنات – رفع ناراحتی کودکان


15-سوره ی حجر: هر کس 3 بار بخواند، خداوند معاملات او را ا برکت می کند. اعطای حسنات- رفع فقر و جنون ومصیبت –ازدیاد شیر زنان –ازدیاد رزق حسن خرید و فروش و...


16- سوره ی نحل: هر کس 100 بار بخواند خداوند او را به مقصود خود می رساند. عدم پرداخت تاوان –رفع هفتاد نوع بلا-استقرار در بهشت –ثمره دادن درختان –منغرض نمودن دشمنان –عدم بازخواست در روز قیامت- از امام باقر(ع) نقل شده است: هرکس در هر ماه یکبار سوره نحل را بخواند از ضرر و زیان و غرامت (همچون ورشکستگی و زیانهای مالی) در امان باشد و از هفتاد نوع بلا که آسان ترین آنها جنون، جذام و پیسی است ایمن گردد، و خدا او را در بهشت عدن جای دهد


17-سوره ی اسرا:هر کس 7 بار بخواند، خداوند او را از حسودان و اهل فتنه حفظ می کند. کودکان زبان باز می کنند و سبب سخن فصیح می شود. شاهد ظهور حضرت قاِِِئم شدن –خطا نرفتن تیر –به سخن امدن کودک –قابل فهم شدن سختیها


18-سوره ی کهف:هر کس روز جمعه این سوره را یک بار بخواند، تا جمعه ی آینده از همه بلایا محافظت می شود. از فتنه آخرالزمان و شر دجال نیز خلاص می شود. پیوسته قرین صحت و عافیت می شود. بیدار شدن به موقع از خواب شهید از دنیا رفتن –بخشوده شدن گناهان –نورانی شدن –رفع تنگ دستی –امان یافتن از آزار-دور شدن آفات –در امان ماندن از فتنه دجا ل-قرار گرفتن در بهشت –کفاره شدن بر گناهان
19-سوره ی مریم: هر کس این سوره را 41 بار بخواند خداوند متعال روزی او را زیاد می کند و از فقر نجات می دهد. به دست آوردن ثروت و فرزند –اصحاب عیسی شدن در قیامت –شوکت سلیمان یافتن درقیامت –اعطا حسنات-خواب های خوش دیدن –جلوگیری از دستبرد دزدان-رفع ترس-خیر و برکت درخانه –دور شدن حوادث ناگوار از خانه

20-سوره ی طه: هر دختری 41 بار بخواند قسمت پسر خواهد شد. پاداش در آن دنیا ثواب مهاجرین وانصار را یافتن –شنیدن پاسخ مثبت در خواستگاری-ایجاد صلح –حفاظت در مقابل زورمداران –اجابت خاسته ها-خواستگار یافتن دختر –آسان شدن ازدواج


21-سوره ی انبیاء: هر کس 70 بار بخواند از بلایای علنی و مخفی ایمن می شود. خداوند به او اولاد صالح عطا می کند. دیدن عجایب در خواب –رفع بی خوابی


22-سوره ی حج: هر کس به خواندن این سوره ادامه دهد، خداوند از هول قیامت او را ایمن می سازد و هنگام مرگ روح او به آسانی قبض می شود. تشرف به مکه –اهدای حسنات –سقوط حاکم ستمگر


23-سوره ی مومنین: هر کس به خواندن این سوره ادامه دهد خداوند او را به صلاح می آورد و به راه راست هدایت می کند. عاقبت به خیر شدن –به بهشت رفتن –تنفر از شراب


24- سوره ی نور: هر کس به قرائت این سوره ی جلیله ادامه دهد، ایمانش در قلب ثابت می شود و خداوند او را از وسوسه ی شیطان در امان نگه می دارد. بیمه شدن جان و دارایی و زنان –آمریزیده شدن-اعطای حسنات-محتلم نشدن عدم تمایل به نزدیکی-


25-سوره ی فرقان: اگر این سوره ی جلیله 7 بار بخواند، از شر دشمن ایمن می شود و خداوند او را از راه بد حفظ می کند. رهایی ازعذاب دوزخ –محاسبه نشدن –رفتن به بهشت –مردن حیوان مورد نظر –عدم اتمام معاملات


26-سوره ی شعرا: اگر این سوره ی جلیله را 7 بار بخواند محبت هر کس را به اذن خداوند متعال جلب می کند و با هر کس به خوبی رفتار می کند. اولیای خداوند شدن –دچار مشکل نشدن –رفتن به بهشت –اعطای حسنات –خواننده ی کتب الهی شدن –شفا از بیماریها –دستیابی به گنج –در امان ماندن از درد آتش و سیل سخت آمدن طلاق بر زن


27-سوره ی نمل: هر کس این سوره ی جلیله را بخواند خداوند متعال از کلیه شر و بدی و ظلم و ستم او را محافظت می کند. اعطای حسنات –در امان ماندن خانه از مار و حیوانات موذی


28-سوره ی قصص:اگر هر کس این سوره را 7 بار بخواند خداوند او را از بلای سخت و شر نجات می دهد. اعطای حسنات-شهادت به راستگویی- رفع درد ها وبیماری ها –رفع شکم درد ودرد طهال وکبد


29-سوره ی عنکبوت: هر کس این سوره ی جلیله را بر روی آب بخواند به لطف خدای متعال فراموش کاری از وی زایل می شود و حافظه اش قوی می گردد. رفع گناهان –اعطای حسنات-رفع بیماری ها ودردها –شادابی قلب – خوش خوابیدن


30-سوره ی روم: هنگام قرائت این سوره ی جلیله خداوند متعال اردوی مسلمین را مظفر می گرداند و دشمن را مغلوب می گرداند. اعطای حسنات –یافتن گمشده –بیمار کردن دشمن


31-سوره ی لقمان:هر کس 7 بار این سوره ی جلیله را بخواند همه ی درد های شکم او بهبود می یابد. حفاظت از شیطان – همنشینی با لقمان در قیامت –اعطای حسنات – رفع بیماری ها ودردها قطع خونریزی بدن –رفع بیماری درد ورنج

32-سوره ی سجده:هرکس این سوره را بخواند و بنویسد و در داخل شیشه قرار دهد ودرب شیشه را محکم ببندد ودر خانه ای بگذارد به اذن خداوند در آن خانه نه حریق اتفاق می افتد ونه دزد و سارق به آن خانه می آید. داده شدن ناممه عمل به دست راست –عدم بازخواست در روز قیامت –همنشینی با پیامبر و خاندانش در روز قیامت – ثواب راز ونیاز شب قدر –رفع بیماری تب –درمان سر درد ودرد مفاصل – درمان تب سه روزه


33- سوره ی احزاب: هر کس این سوره ی جلیله را 70 بار بخواند خداوند متعال شغل وکسب و کار او را پر برکت می کند و خداوند در کارهای او رفاه ایجاد می کند. قرار گرفتن کنار پیامبر وهمسرانش در روز قیامت –درامان بودن قبر –افزایش خواستگاران


34-سوره ی سبا:هر کس 70 بار این سوره ی جلیله را بخواند خداوند متعال او را از تنگی مهمی نجات می دهد. حفاظت شب تا صبح توسط خداوند –کسب خیرات در دنیا وآخرت –داشتن همنشین سالم در روز قیامت –دور شدن حیوانات و حشرات –بری شدن از ترس


35-سوره ی فاطر: هر کس این سوره ی جلیله را بخواند از شر اجنه و شیاطین نجات یافته خداوند به عمر او برکت می دهد. ورود به بهشت –منکوب کردن مخالفین –رفع بیماری سردرد – جلوگیری از تخریب هنگام زلزله


36- سوره ی یس: هر کس این سوره ی جلیله را 70 بار بخواند بر روی او در های خیر باز می شود واگر بر آب و گلاب بخواند و آب را بنوشد، خداوند متعال قلب او را پر نور می سازد واز هر گونه درد نجاتش می دهد. در مفاتیح النّجاح از حضرت رسول صلى الله علیه و آله منقول است : هر که سوره یس را بخواند ،خداى عزّوجــلّ بواسطه رضــایــش او را می بخشد و به او اَجْر می دهد چنانکه گویـا قــرآن را دوازده نوبت خوانده است و هر بیــمار که نزد او سوره یــس خوانده شود به عدد هر حرفى از آن ده فرشــته پیــش او، صف مى زنند و جهت او استــغفار مى کنند و در قبض روح او حاضرند و مشایــعت جنــازه او مى کنند و نمــاز بر او مى کنند و در وقت دفن او حاضرند و هر بیــمارى که بخواند سوره یس را در سَکَرات مرگ ، یا نزد او بخوانند ، رضــوان خــازن بهشـت با یک شـربت از آب بهشـت مى آید و به او مى دهد پس او مى آشامد و سیــراب مى میرد و سیـراب مبعوث مى شود و محتاج نمى شود به حوضى از حوضهاى پیــغمبران تا وقتى که داخل بهشت مى شود و او سیراب است و منـقول است که سوره یس به صاحبش خیـر دنیا و آخرت را مى رساند و دفع مى کند از او بلاى دنیا و هولهاى آخرت را و دفع مى کند هر شـرّى را و روا مى کند جـهت او هر حـاجتى را و هر که بخـواند این سوره را برابر بیـست حـجّ است براى او و هر که بشـنود ، جهت او هزار نور و هزار یقین و هزار برکت و هزار رحمت باشد و از حضرت رسول (ص) منقولست که هر که در قبرستان درآید و سوره یس بخواند خداى عزّوجلّ عذاب اموات را تخفیف دهد و جهت او باشد به عدد ایشان حسنات ، و از حضرت امام جعفر صـادق علیه السلام منقول است که هر که سوره یس را در روز بخواند مرزوق و محفوظ است تا شب و هر که پیش از خواب در شـب بخواند موکّل سازد خداى عزّوجلّ بر او هزار فرشته که حفظ کنند او را از شرّ هر شیطان رجیم و از هر آفتى و اگر بمیرد در آن روز خداى تعالى او را داخل بهشت سازد. افزایش رزق وروزی حفاظت شدن در برابر خطرات وشیطان وافت ها - ورود به بهشت – غسل به دستان فرشتگان –مصونیت از فشار قبر-نورانیت- همراهی فرشتگان در پل صراط – مقام بالا نزد خداوند –ایستادن درکنار پیامبران –شفاعت شدن –بازخواست نشد ن- همنشینی با پیامبر(ص)-اعطای حسنات – مصون بودن در برابر فقر وبدهی و ویرانی و بلا وجنون وجزام و وسواس و...-تخفیف وحشت قبر –آمرزش وخشنودی خداوند –ثواب دوازده بار تلاوت قرآن – تقویت حافظه-پیروزی در مناظرات – مصونیت در برابر چشم زخم وحسادت وجن وانس وجنون وحشرات –ازدیاد شیر در زنان


37-سوره ی صافات: هر کس این سوره ی جلیله را 78 بار بخواند خداوند متعال رزق اورا افزایش می دهد . تسهیل مرگ –مصون بودن در برابر آفات و بلایا – ازدیاد رزق – حفاظت از گزند شیطان – مبعوث شدن با شهیدان – اعطای حسنات – دیدن جنیان و عدم آسیب آنان – آرامش از اضطراب

 

38-سوره ی ص:هر کس این سوره ی جلیله را بخواند خداوند متعال اورا از شر شیطان رها می سازد . اعطای خیرات در دنیا و آخرت – ورود به بهشت – جلوگیری از گناهان صغیره و کبیره –آشکار کردن معایب حاکم یا قاضی


39-سوره ی زمر:هر کس این سوره ی جلیله را بخواند خداوند متعال او را عزیز و مکرم می سازد. شرف و بزرگی در دنیا و آخرت – مورد احترام واقع شدن – حرمت آتش دوزخ بر او- ورودبه بهشت – کسب سلام پیامبران و صدیقان – آمرزیده شدن –مورد ثنا و تشکر واقع شدن


40-سوره ی مومن: هر کس این سوره ی جلیله را 7 بار بخواند، خداوند متعال احتیاجات او را برآورده می کند.(رفاه احسان می کند ). بخشایش گناهان –کسب تقوا –خیردر اخرت –خرم شدن باغ- خیر وبرکت مغازه – شفای مالیخولیا – درمان دمل – رفع بیماری وحشت زدگی – التیام دل درد – درمان بی هوشی وغش –درمان دردطحال


41-سوره ی فصلت:هر کس این سوره ی جلیله را بخواند از شر سارقان نجات می یابد. نورا نیت در روز قیامت قیامت – سعا دت در زندگی دنیوی – اعطای حسنات درمان درد قلب- درمان چشم درد


42-سوره ی شوری: هر کس این سوره ی جلیله را 33 بار بخواند خداوند او را از شر دشمنان حفظ می کند. نورانیت در روز قیامت – ورود به بهشت – رفع چشم درد – درود فرشتگا ن بر او –در امان بودن از گزند مردم –رفع خطرات سفر


43-سوره ی زخرف:هر کس این سوره ی جلیله را بخواند قلب او از وسوسه شیطان دور می شود. مصون بودن از گزند حیوانات زمین وفشار قبر – ورود به بهشت –عدم احتیاج به دارو –رفع مرض صرع


44-سوره دخان: هرکس این سوره را بخواند، محبت هر شخص نصیب او میشود سهولت محاسبه در روز قیامت –پاداش ازاد کردن صد هزار فرد گرفتار- بخشیدن گناهان –رهایی از نیرنگ شیطان – خوابهای نیکو دید ن –رفع بیماری سر درد – ازدیاد ثروت – رونق تجارت –رهایی ازگزند حاکم –محبوبیت نزد مردم – رفع بیماری یبوست


45-سوره ی جاثیه : هرکس هنگام سفر این سوره ی جلیله را 40بار بخواند خداوند متعال سفر اورا بر او راحت میگرداند وبه سلامت بر میگردد. ندیدن آتش جهنم ونشنید ن صدا وصیحه ی ان- همراهی حضرت محمد –ازبین رفتن ترس و وحشت در روز قیامت – پوشیده شدن زشتیها – در امان ماندن از قدرت زورمندان – محترم شدن نزد مردم – در امان ماندن از فتنه گران – نگهدار کودک خواهد بود


46-سوره ی احقاف:هرکس این سوره ی جلیله را بنویسد و بخواند هر جا بگذر د به اذن خداوند آن مکان از شر حشرات موذی وبیماری های مضر نجات می یابد. در دنیا دچار وحشت نشدن -در امان ماندن روز قیامت – به تعداد انسانهای زمین ده حسنه نوشته وده گناه بخشوده وده مرتبه بر مقام او افزوده میشود –جسمی قوی یافتن –سالم ماندن در برابر بیماری های کودکانه – ارامش یافتن از زمان کودکی محبوب شدن نزد مردم – شنیده ها را درک کردن – تسکین و درمان بیماری ها


47-سوره محمد(ص): هرکس این سوره را 41بار در روز بخواند خداوند سربازان مسلمین را مظفر میگرداند. هرگز مشرک نگردد – شک به دین راه نیابد – فقیر نشدن – نترسیدن از حاکم – مصون ماندن از شک در دین تا هنگام مرگ – هزار فرشته در قبرش نماز می خوانند – همراهی فرشتگان – در پناه خداوند و پیامبر قرار گرفتن – پس از برانگیخته شدن صورت پیامبر را دیدن – سیراب شدن از نهرهای بهشتی – مصون ماندن از امور ناپسند و بیماری ها – دوری جنیان از وی


48-سوره ی فتح: هرکس این سوره جلیله را 41بار بخواند کارهایش روبه راه میشود. بیمه شدن مال و ثروت و همسران و املاک- ورود به بهشت – مصون ماندن ازدزدان – پذیرفته شدن سخن وی نزد مردم – تویت حافظه – کسب خیرو برکت – رفع بیماری هراس – در امان ماندن از غرق شدن


49-سوره ی حجرات: هرکس این سوره جلیله را 7 باربخواند خداوند متعال او را از بیماری ها نجات میدهد وبه صحت وعافیت سوق میدهد. در شمار زایران پیامبر اکرم قرار گرفتن – اعطای حسنات – در امان بودن از وحشت جنگ – باز شدن درهای خیر و برکت – پیروزی در جنگها خروج شیطان از بدن - مصون ماندن از ترس – فزونی یافتن شیر مادر


50-سوره ی ق: هرکس این سوره جلیله را 3بار بخواند چشمش روشن می شود وبه سعادت میرسد. از روایات اسلامى استفاده مى شود که پیامبر (ص) اهمیت فراوانى براى این سوره قائل بود ، تا آنجا که هر روز جمعه آن را در خطبه نماز جمعه قرائت مى فرمود. در حدیث دیگرى آمده است که در هر روز عید و جمعه آن را تلاوت مى فرمود . این به خاطر آن است که روز جمعه و عید روز بیدارى و آگاهى انسانها ، روز بازگشت به فطرت نخستین ، و روز توجه به خدا و یوم الحساب است ، و از آنجا که آیات این سوره به نحو بسیار مؤ ثرى مسأله معاد و مرگ و حوادث قیامت را بازگو مى کند و تفکر در آن تأثیر عمیقى در بیدارى و تربیت انسانها دارد ، مورد توجه خاص آن حضرت قرار داشت .در حدیثى از پیغمبر اکرم (ص ) چنین نقل شده : « کسى که سوره ق را بخواند خداوند مشکلات و سکرات مرگ را بر او آسان مى سازد . و نیز در حدیثى از امام باقر (ع ) آمده است : « کسى که پیوسته در نمازهاى فریضه و نافله سوره ق را بخواند خداوند روزى او را گسترده مى کند ، و نامه اعمالش را به دست راستش مى دهد ، و حساب او را در قیامت آسان مى سازد » .نیاز به یاد آورى ندارد که این همه افتخار و فضیلت تنها با خواندن الفاظ حاصل نمى شود ، بلکه خواندن الفاظ سر آغازى است براى بیدارى اندیشه ها و آن نیز وسیله اى است براى عمل صالح و هماهنگى با محتواى سوره .


51-سوره ی ذاریات :اگر این سوره ی جلیله را در اثناء قحطی 70بار بخواند خداوند متعال فراوانی و ارزاقی نصیب میکند. سا مان یافتن زندگی – ازدیاد روزی – روشن شدن قبر – اعطای حسنات – رفع درد درون – سهولت زایمان – اسان شدن مرگ . شیخ صدوق از حضرت امام صادق (ع) نقل کرده است که فرموده : هر کس سوره مبارکه ذاریات را روزوشبش بخواند خدا معیشت او را اصلاح فرماید واو را رزق وسیعی عنایت نماید .مرحوم سیدمحمد خامنه ای تبریزی فرموده است که قرائت سوره مبارکه ذاریات در هر روز موجب ثروت فراوان می گردد همینطور قرائت این سوره به همراه سوره های طلاق ،مزمل ،والم نشرح در هر روز برای توسعه امر معاش مجرب است به طوری که من حیث لایحتسب می رسد وموجب حیرت عقول می گردد.ودر اهمیت این ختم فرموده که اگر در روز این ختم از شما فوت شد آن را در شب بجای آرید .


52- سوره ی طور : هرکس این سوره جلیله را 3بار بخواند خداوند متعال به مریض شفا میدهد ومیان زن و شوهر الفت و محبت ایجاد میشود. اعطای خیر و برکت – دور شدن از عذاب الهی – رسیدن به بهشت – ازادی اسیر و زندانی – خوشایندی سفر – بهبودی عقرب گزیدگی


53-سوره ی نجم : هرکس این سوره جلیله را 21 بار بخواند به مقاصد خود میرسد. زنگی با اوصاف نیک – بخشایش گناهان – اعطای حسنات – شجاعت در برابر زورمندان جلب احترام حاکم – شجاعت در برابر شیاطین


54- سوره قمر : هرکس این سوره جلیله را بخواند از ترس نجات میابد. رسیدن به بهشت – روسفیدی در قیامت – مورد احترام بودن در سفره ها – محبوبیت میان مردم سهل شدن امور مشکل


55- سوره ی الرحمان : هرکس این سوره جلیله را بخواند ، از شر اجنه نجات میابد از حضرت صادق (ع) منقول است که فرمود : مگذارید خواندن سوره الرّحمن را ، بدرستى که او در دل منافقان قرار نمى گیرد و مى آید از نزد خداى عزّوجلّ در روز قیامت به صورت آدمى ، در بهترین صورتى و خوشترین بوئى ؛ تا آنکه مى ایستد نزد خداى تعالى در جایى که نزدیکتر از آن نیست به خداى تعالى پس مى گوید خداى عزّوجلّ به آن که کیست آنکه قیام مى نمود به امر تو در حیات دنیا و مداومت مى کرد در خواندن تو . پس او مى گوید یا ربّ فلان و فلان پس سفید مى شود رویهاى ایشان ، پس مى گوید به ایشان که شفاعت کنید هر کس را که مى خواهید ؛ پس شفاعت مى کنند تا حدّى که کسى نمى ماند که اراده شفاعت جهت او داشته باشد که شفاعت نکند . پس خداى عزّوجلّ مى گوید به ایشان که ، داخل بهشت شوید و هرجا که مى خواهید ساکن شوید و از حضرت صادق (ع) منقول است که هر که بخواند سوره الرّحمن را و هر جا که بخواند ((فَبِاَىِّ الاَّءِ رَبِّکُم ا تُکَذِّب انِ))
بگوید ((لابِشَىْءٍ مِنْ الاَّئِکَ رَبِّ اُکَذِّبُ)) پس اگر در شب بخواند آنگاه بمیرد شهید مرده و اگر در روز بخواند آنگاه بمیرد شهید مرده . شفاعت کردن در روز قیامت – شهید محسوب شدن –آسان شدن مشکلات- شفای چشم درد امنیت یافتن - سهل شدن امور مشکل – رفع بیماری آفات از خانه


56-سوره ی واقعه: هرکس این سوره جلیله را بخواند به او فراوانی نصیب میشود.

رسول خدا (ص) فرمودند : هر که سوره واقعه را در هر شب بخواند هرگز به اوپریشانی نمی رسد .امام صادق (ع) فرمودند : کسی که در هر شب جمعه سوره واقعه را بخواند ، خداوند او را دوست خواهد داشت ، محبّت او را در دل همه مردم می افکند ، هیچ گاه در دنیا گرفتار فلاکت ، فقر ، نداری و آفتی از آفات دنیا نمی شود و از دوستان امیرالمؤمنین (ع) است و هیچ کسی با او در آن شریک نیست . امام صادق (ع) فرمودند : کسی که مشتاق بهشت و اوصاف بهشت است ، باید سوره واقعه را بخواند . امام باقر (ع) فرمودند : کسی که هر شب قبل از خواب سوره واقعه را بخواند ، خدای عزّ و جلّ را در حالی ملاقات می کند که صورت او مانند ماه شب چهارده است . عزت در میان مردم – رفع بیماری بدبختی و فقر – همنشینی با حضرت علی علیه السلام - نورانیت وجه در هنگام ملاقات خداوند – خیر و برکت خانه – پیروزی و ثروت و موفقیت- بخشش گناهان – سهولت احتضار


57- سوره ی حدید: هرکس این سوره جلیله را70 بار بخواند خداوند کارهای او را روبه راه میکند . عدم عذاب در دنیا – رفع بلایا – درکظهور حضرت قا ئم علیه السلام – نعمت بهشت – آزادی زندانی – مصونیت در جنگ – التیام درد


58-سوره ی مجادله: هرکس این سوره جلیله را3 بار برروی یک مشت خاک بخواند وبرروی دشمن پخش کند ، دشمن را شکست خواهد داد. تسکین درد –حفظ د فینه – آرامش بیمار – مصونیت از حوادث ناگوار- رفع آفات از حبوبات


59- سوره ی حشر: هرکس این سوره جلیله را 3 بار بخواند به آرزوهای خود میرسد. سوره مبارکه حشر از امام جعفر صادق (علیه السلام ) روایت است که هرکس سوره مبارکه حشر را جهت بر آمدن حوائج وحل مشکلات عظیم چهل و یک روز هر روز یک مرتبه بخواند حاجتش برآورده و مشکلش حل شود . بسیاری از بزرگان تجربه کرده اند ( اما بشرط آن که اگر یک روز هم فوت شود .یا فراموش کند باید ختم را از سرگیرد )

از مرحوم آیه الله کشمیری نقل شده که درباره سوره مبارکه حشر می فرمودند : سوره حشر مخصوصا چهار آیه آخر آن دارای امتیازات بساری است . از جمله یک روش خواندن آن به این طریق است که یک چهله از روز اول یک مرتبه روز دوم دو مرتبه تا روز جهلم جهل مرتیه و برای مرتبه دیگر به عکس اول شروع می شود تا اربعین دوم تمام شود برای استجابت دعا خوب است .طریقه دیگر این ختم آن است که هر روز یک بار این سوره خوانده شود و چهار آیه اخر این سوره ( لوانزلنا هذا القران علی جبل ....وهو العزیز الحکیم ) به عدد خاص تکرار شود برای تقویت اراده و قضاءحوائج و معنویت نیک است . چون چهار آیه اخر سوره حشر دارای اسم اعظم است. درود فرستادن کا ینات به او- در حکم شهید قرار گرفتن – مصون شدن از بلایا- اجابت خواسته ها- آسان شدن مشکلات تقویت حا فظه

 

60-سوره ی ممتحنه: هرکس این سوره جلیله را بخواند نفاق و کینه از او دور میشود. دفع فقر – نورانیت دیدگان – رفع جنون –درود فرشتگان – در حکم شهید قرار گرفتن – شفاعت شدن – درمان بیماری طحال – آسودگی در زندگی


61-سوره ی صف :هرکس این سوره جلیله را3بار بخواند ازمضرات دشمن در امان میماند. قرار گرفتن در صف فرشتگان و پیامبران – همنشینی حضرت عیسی علیه السلام - امنیت در سفرها


62-سوره ی جمعه:هرکس این سوره جلیله را بخواند خداوند به او صلح احسان میکند. پا داش بهشت - اعطای حسنات –رفع هراس – بخشودگی گناهان – رهایی از وسوسه های شیطان


63-سوره ی منافقین: هرکس این سوره جلیله را 100بار بخواند از حاسدان و اهل فتنه نجات مییابد. رفتن به بهشت – رفع بیماری نفاق و شک – درمان دمل – رفع دردهای درونی – شفای بیمار – درمان چشم درد


64-سوره ی تغابن: هرکس این سوره جلیله را7 بار بخواند خداوند دفینه های اورا حفظ میکند . شفاعت شدن – به بهشت رفتن – همجواری پیامبر – درک ظهور حضرت قاِِیم علیه السلام رفع مرگ ناگهانی – رفع شر حاکم


65-سوره ی طلاق :هرکس این سوره جلیله را 7بار بخواند خداوند او را ازشر عورت حفظ میکند و میتواند راحت به احکام شرع عامل میشود و ثروت مند گردد. رفع آ تش دوزخ –رسیدن به تو به ی نصوح – ایجاد فتنه در محل دشمن


66-سوره ی تحریم : هرکس این سوره جلیله را بخواند خداوند زندگی خوب نصیب او و خانواده اش میکند. نصیب شدن توبه نصوح – شفای گزیده شده – درمان صرع – دفع لرزش- درمان بی خوابی –رفع بی پولی و قرض


67-سوره ی ملک : هرکس این سوره جلیله را 7 بار بخواند از بلایا در امان میماند . اگر صبح وشام بخواند ، از عذاب کبیر رها میشود. مصون بودن در روز قیامت – رفع عذاب قبر – پاداشی همچون پاداش شب قدر – مونس قبر – شفاعت شدن – رفع گرفتاری روح مردگان


68-سوره ی قلم: هرکس این سوره جلیله را 10بار بخواند خداوند او را ازنظر بد حفظ میکند . رفع فقر – دفع عذاب قبر – رسیدن به ثواب اصحا ب کهف – رفع دندان درد – آسانی محاسبه درروز قیامت – حفظ جنین هوش و حافظه ی کودک


69-سوره ی الحاقه: هرکس این سوره جلیله را بخواند از شر دشمن نجات میابد.


70-سوره ی معراج :هرکس این سوره جلیله را 10بار بخواند از هول قیامت در امان میماند. رفع بازخواست در روز قیامت – هم منزلی با حضرت محمدصل الله علیه و اله وسلم گشایش در کار زندا نی – رفع احتلام در خواب


71-سوره ی نوح : هرکس این سوره جلیله را 2بار بخواند دشمنش مغلوب می شود. قرار گرفتن در منزل پاکان ازدواج با حو ریه های بهشتی – اجابت دعا –مقدر شدن بهشت


72-سوره ی جن: هرکس این سوره جلیله را 7بار بخواند از شر اجنه، سخن بد و نظر بد محافظت می شود. کودکان نیز از ترس و واحمه در امان می ماند. عدم ابتلا به چشم زخم و سحر و افسون ونیرنگ جنییان - رسیدن به اجر بزرگ – فرار جنییان – مصون شدن از گزند حاکم – رفع گرفتاریهای انسان – سهولت مشکلات


73-سوره ی مزمل: هرکس این سوره جلیله را شبانگاه در مقابل کودکی بخوانند ، اصلا نمی ترسد. زندگی پاک و نیکو در د نیا – مرگ راحت و خوب - رسین به اجرآزاد کردن فرد گرفتار- در خواب دیدن پیامبر علیه السلام –رفع بیماری سختی های دنیا وآخرت- اعطای حسنات


74-سوره ی مدثر: اگر این سوره جلیله مرتب خوانده شود آدمی از شر شیطان در امان میماند. مقامی نزدیک به مقام پیامبر علیه السلام – مصونیت از سختی وستم دنیا – اعطای حسنات – سعه قلب – افتخار حفظ قرآن


75-سوره ی قیامه: اگر کسی این سوره جلیله را بخواند از هول قیامت در امان میماند. همراه پیامبر علیه السلام از قبر برانگیخته خواهد شد – همراهی پیامبر علیه السلام تا عبور از پل صراط – شهادت دادن پیامبر علیه السلام و جبرئیل به ایمان او- نورانیت چهره در روز قیامت – فزونی رزق حفظ در برابر حوادث – محبوبیت نزد مردم – فروتن ساختن قلب – پاک دامن کردن انسان – از هیچ زور مداری نمی هراسد


76-سوره ی دهر : اگر کسی این سوره جلیله 7 بارخوانده شود خداوند شخص را از هرگونه شر وبلا محافظت میکند. همنشینی با پیا مبر – به ازدواج حورالعین در آمدن – پاداش بهشت و حریر گرفتن – قوی شدن نفس ضعیف – تسکین درد قلب – تندرستی – هر چه بخواهد پاداش گیرد – سود بردن بدن – نیرومند گشتن جان – قوت بخشیدن به اعصاب تسکین نگرانی و اضطراب

77-سوره ی مرسلات : اگر کسی این سوره جلیله را مرتب بخواند از همه ی افتراها در امان میماند میان او و حضرت محمد آشنایی برقرار گردد – در زمره کسانی است که به خداوند شرک نمی ورزند – قدرتمند گشتن بر د شمن در محاکمه – پیروزی بر دشمن – تسکین دل درد .


78-سوره ی نبأ: اگر کسی این سوره جلیله را بعد از ظهر بخواند از افتراها در امان میماندپیامبر اکرم (ص) فرمودند : کسی که سوره « عمّ یتساءلون » را بخواند خدامند در روز قیامت او را از شراب های او را از شراب های خنک بهشتی سیراب نماید .
پیامبر اکرم (ص) فرمودند : هر که این سوره را بنویسد و با خود دارد ، خوابش کم و حافظه اش زیاد گردد و تلاوت این سوره و به همراه داشتن آن قاری آن را قوی گرداند .
کسى که هر روز بر قرائت سوره نبأ مداومت نماید، یک سال نخواهد گذشت که خانه کعبه را زیارت مىنماید .. مشرف شدن به خانه ی خدا – محا سبه در روز قیامت به اندا زه ی نوشتن سوره خواهد بود – رفتن به بهشت – دفع شپش – قدرت و هیبت یافتن – به خواب نرفتن – حفظ در برابر حوادث


79-سوره ی نازعات : اگر کسی این سوره جلیله را مدام بخواند خداوند مرگ او را آسان میکند. سیراب از دنیا رفتن – سیراب برانگیخته شدن – سیراب وارد بهشت شدن – در امان ماندن ا ز عذاب خدا وند – نوشیدن شراب گوارای بهشتی – در امان ماندن از گزند دشمنان


80-سوره ی عبس:اگر کسی این سوره جلیله را بخواند وبه آرزوهای مشروع خود دست پیدا میکند. قرار گرفتن زیر سا یه ی کرامت الهی دربهشت – حفظ از رسوایی درقیامت – درمان چشم درد و آب ریزش آن


81-سوره ی تکویر:اگر کسی این سوره جلیله را 7 باربخواند خداوند توبه اورا قبول میکند.


82-سوره ی انفطار :اگر کسی این سوره جلیله را7 بار بخواند سودش میشود . ازبین رفتن حجاب میان او وخدا وند در روز قیامت – مستور ماندن دشتی ها درقیامت – مانع رسوایی در قیامت – آزاد شدن اسیر – اصلاح شدن امر انسان در قیامت – بخشوده شدن گناهان – فزونی نور دیدگان – درمان چشم درد و تاری


83-سوره ی مطففین : اگر کسی این سوره جلیله را 7 بار بخواند سود وتجارت شخص بهتر میشود. در امان ماندن از آتش جهنم – نو شیدن از شراب گواری بهشتی – مصون ماندن انبار از آفت ها – در امان ماندن شی از گزند حشرات


84- سوره ی انشقاق : اگرزن هنگام زایمان این سوره را بخواند درد زایمان او اندک میشود . از بین رفتن حجاب میان او و خداوند - درامان ماندن از گرفتن نامه ی عمل از پشت سر – آسان شدن زایمان- درامان ماندن خانه وحیواناتاز گزندحشرات


85-سوره ی بروج: اگر کسی این سوره جلیله را 21 بار بخواند از شر دشمن در امان میماند. در محشر همراه پیامبر و صالحان بودن – اعطای حسنات – نجات یافتن از گرفتاری – پاداش بزرگ – در امان ماندن از ترس - گرفتن از شیر آسان شدن بر کودک – در پناه خداوند بودن


86-سوره ی طارق: اگر کسی این سوره جلیله را3 بار بخواند از شر اجنه و سارق در امان است. مقام والا نزد خدا داشتن – در بهشت همنشین مومنین بودن اعطای حسنات – محافظت اشیاء- چرکی نشدن زخم – شفایافتن


87-سوره ی اعلاء:اگر کسی این سوره ی جلیله را نوشته به باغات خود بیندازد میوه هایش اصلا آفت نمی بیند. وارد شدن به بهشت از در دلخواه - فضیلت خواندن مصحف مو سی و ابراهیم علیه السلام را یافتن – دادن پاداش به او – تسکین درد گوش – رفع بواسیر – تسکین درد – شفای شکستگی


88-سوره ی غاشیه: اگر هنگام دندان درد ویا بروز گاز در معده (نفخ معده) خوانده شود به اذن خدا شفا یابد. مشمول رحمت خدا واقع شدن- موصون ماندن از عذاب جهنم – محاسبه اسان –آرام شدن گریه نوزاد –آرام شدن حیوان سرکش –رفع بیماری دندان درد –صحت و سلامت در غذا


89-سوره ی فجر :اگر کسی به خواندن این سوره جلیله ادامه دهد از شر مقامات بالا نجات می یابد . پیامبر اکرم (ص) فرمودند :« من قراءها فى لیال عشر غفر الله له و من قراءها سائر الایام کانت له نورا یوم القیامة » ( کسى که آن را در شبهاى دهگانه (ده شب اول ذى الحجة ) بخواند خداوند گناهان او را مى بخشد، و کسى که در سایر ایام بخواند نور و روشنایى خواهد بود براى روز قیامتش .)امام صادق (ع) فرمودند :« سوره فجر را در هر نماز واجب و مستحب بخوانید که سوره حسین بن على (ع) است ، هر کس آن را بخواند با حسین بن على (علیه السلام ) در قیامت در درجه او از بهشت خواهد بود. در قیامت همراه امام حسین بودن –بخشوده شدن گناهان –اعطای حسنات فرزند پسر –قرار دادن نور در قیامت –در امان ماندن از گزند هر چیز


90-سوره ی بلد :اگر کسی این سوره جلیله را برای هر گونه بیماری و مخصوصاً چشم درد بخواند باذن خدا شفا می یابد. مشهور شدن به نیکوکاری در دنیا –یافتن مقام بالا نزد خدا – همنشینی پیامبران و شهیدان در قیامت –در امان ماندن از خشم خدا –در امان ماندن کودک از بیماری –در امان ماندن از گردنه کوود-در امان بودن گریه کودک –دفع درد بینی در کودک –


91-سوره ی شمس :اگر کسی این سوره جلیله را 21 بار بخواند از هر گونه هول و هراس در امان می ماند . شهادت دادن همه چیز به نفع او در قیامت –به بهشت رفتن به منزله صدقه دادن –موفق گشتن – عزیز شدن نزد مردم – افزایش رزق – آرام گرفتن لرز بدن


92-سوره ی لیل : اگر این سوره جلیله 7 بار در شبانه روز خوانده شود شخص از هر گونه ترس و واهمه در امان می ماند . شهادت دادن همه چیز به نفع او در قیامت- به بهشت رفتن – اعطای نعمت از جانب خدا – حل مشکلات – خوش خوابیدن – فضیلت تلاوت ربع قرآن – پذیرفته شدن نماز نزد خدا – اجابت حاجات – خواب خوب دیدن – بهبود یافتن صرع و بیهو شی


93-سوره ی ضحی : اگر این سوره جلیله را 41 بخواند شخص می تواند اموال به سرقت رفته را به دست آورد . شهادت دادن همه چیز به نفع او در قیامت- به بهشت رفتن – شفاعت حضرت محمد – اعطای حسنات – بازگشت گمشده – حفاظت شیئ مخفی


94-سوره ی انشراح : اگر کسی این سوره ی جلیله را هنگام پوشیدن لباس وشانه زدن سر و ریش خود بخواند ، روی فقر را نمی بیند. شهادت دادن همه چیز به نفع او در قیامت- به بهشت رفتن – اعطای یقین و سلامتی – درمان سینه درد – درمان بند آمدن ادرار – رفع بیماری قلب درد – شفای زکام و سرماخوردگی


95-سوره ی تین : اگراین سوره ی جلیله 70 بار خوانده شود شخص در چشم دیگران با اعتبار میابد. رسیدن به بهشت – رسیدن به پاداش بسیار – رفع ضرر غذا


96-سوره علق: شهید از دنیا رفتن – همانند کسی است که در رکاب پیامبر جنگیده – پاداش تلاوت یک جزئ از قرآن – در امان ماندن از غرق شدن – در امان ماندن انبار از آفت دزد – دفع بلاهای سفر


97-سوره ی قدر : اگر شبهای رمضان این سوره ی جلیله را 1000بار بخواند حضرت محمد (ص) رادر خواب میبیند و کارهایش رو به راه میشود . پیامبر اکرم (صلی‌ الله علیه وآله و سلم) فرمودند: هر کس سوره ی قدر را بخواند اجر کسی را به او می دهند که ماه رمضان را روزه داشته باشد و شب قدر را احیاء کرده باشد و نیز به او ثواب کسی ‌را می دهند که در راه خدا جهاد کرده باشد
امام باقر (علیه السلام) فرمودند: کسی که سوره ی قدر را با صدای‌ بلند بخواند مانند کسی ‌است که در راه خدا شمشیر کشیده باشد و کسی که این سوره را با صدای ‌آرام بخواند مانند کسی ‌که در راه خدا خون خود را بریزد و کسی‌که آن را ده مرتبه بخواند هزار گناه از او پاک می کنندامام صادق (علیه السلام) فرمودند: هر کس که سوره ی قدر را در نمازی از نمازهای ‌واجبش بخواند منادی ‌ندا میکند ای‌ بنده ی‌ خدا، ‌خداوند گناهان گذشته ی ‌تو را آمرزید پس آغاز کن اعمال خود را.
امام صادق علیه السلام می فرمایند: « للصائم فرحتان: فرحة عند افطاره و فرحة عند لقاء ربه » برای شخص روزه دار دو شادی هست: شادی هنگام افطار و شادی هنگام ملاقات با پروردگار

و اما ختم

اگر حاجت مهمی داشتید وضو بگیرید و رو به قبله بنشینید و بدون حرف زدن و یا انجام کار دیگری 400 مرتبه سوره مبارکه قدر را تلاوت کنید 200 مرتبه اول را به حضرت خدیجه سلام الله علیها هدیه کنید و 200 مرتبه دیگر را به حضرت نرجس خاتون سلام الله علیها(مادر گرامی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ) هدیه کنید انشا الله حاجت بر آورده میشود

1- هر که این سوره را بخواند چنان است که تمام رمضان را روزه داشته و شب قدر را احیاء داشته است

2- هر که این سوره را هنگام داخل و خارج شدن از خانه بخواند شیطان از او دور گردد و نتواند که به او آسیب رساند

3- هنگام خواب 11 بار قدر را بخواند که باری تعالی 11 ملک بر او گمارد که تا به صبح از شر شیطان نگه دارند

4- هر که 7 بار بعد از طلوع فجر 7بار سوره قدر را بخواند 70 صف از ملائکه بر او 70 صلوات فرستد و 70 بار بر او رحم کنند

5- هر مومنی در وضویش این سوره را بخواند از گناهانش بدور آید چون روزی که از مادر زاده شده

6- هر که این سوره را از حفظ داشته باشد و در خواندن آن مداومت کند گویی تمام علوم را حفظ کرده است

7- هر کس این سوره را بعد نماز صبح ده مرتبه و نزد زوال خورشید ده بار و بعد از عصر ده بار بخواند ، هزار کاتب از فرشتگان را تا سی سال به رنج افکند
8- امام صادق (ع) فرمودند:کسی که در یکی از نمازهای واجب خویش سوره "انا انزلنا" را بخواند منادی حق ندا در دهد ای بنده خدا ، خداوند گناهان پیشین تو را بیامرزد ، عمل از سر گیر

9- ختم سوره انا انزلنا جهت وسعت رزق هر روز 10 مرتبه بعد از نماز صبح بخواند و قدرت خدا را مشاهده نماید

10- امام باقر(ع) فرمودند: کسی که با صدای بلند سوره قدر را بخواند ، مانند کسی است که در راه خدای عزوجل شمشیر کشیده باشد .

11- کسی که این سوره را با صدای آهسته بخواند ، مانند کسی است که در راه خدا در خون خود غلتیده باشد

12- کسی که 10 بار این سوره را بخواند ، خداوند هزار گناه از گناهان او را پاک می نماید


98- سوره ی بینه : هرکس این سوره ی جلیله را بخواند خداوند متعال او را از شر دشمن محفوظ میدارد . حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آل و سلم فرمودند: هر کس با ایمان سوره مبارکه بینه را با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بخواند روز قیامت با بهترین آفریدگان محشور باشد و شک و نفاق را در این دنیا از دل او بیرون کند و نیز فرمودند اگر مردم بدانند که قرائت سوره مبارکه بینه چه مقدار ثواب دارد اهل و مال خود را معطل بگذارند و فقط به خواندن سوره مبارکه بینه مشغول شوند نیز فرمودند اگر هر کس با ایمان این سوره را با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بخواند خداوند متعال از او خشنود شود و او را خوشنود گرداند .از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقول است: هرکس با ایمان سوره مبارکه بینه را جهت قبولی طاعات بیست ویک بار با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بخواند طاعات و عباداتش قبول درگاه حق گرددو گفته اند هرکس با ایمان این سوره را با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بنویسد و آن را در خانه بیاویزد آنچه در آن خانه باشد محفوظ می ماند و هر کس با ایمان این سوره را با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن در نماز بسیار بخواند خداوند او را از همه خلق بی نیاز می کندو هر کس با ایمان و نیت خالص و با توجه به خدا و معنی آن در وقت دفن و پنهان کردن چیزی این سوره را بخواند آن چیز همیشه محفوظ می ماند و کسی دیگر از آن اطلاع نمی یابدو خواص این سوره بسیار است چون از حوصله این قسمت خارج است به همین مقدار بسنده شد. بیزاری از مشرکان –پیوستن به دین محمد –در زمره مومنان برانگیخته شدن –اسان شدن محاسبه در روز قیامت قیامت –درمان لقوه –رسوا شدن دزد –درمان یرقان –درمان آب مروارید و پیسی-رفع هر نوع آماس –سود بخشیدن به زن باردار


99-سوره ی زلزال :اگر کسی این سوره جلیله را 41 بار بخواند دشمنش مغلوب و پریشان می شود . رفع زلزله –نمردن با بلایای دنیایی –خارج شدن اسان روح از بدن –رسیدن به منزلگه بهشتی –همراهی فرشتگان –رسیدن به پاداش تلاوت ربع قرآن –رسوا کردن دزد –رهایی از ترس –دفع لرزش بدن


100-سوره ی عادیات :اگر کسی این سوره ی جلیله را بخواند از نظر ها در امان میماند . مبعوث و همنشین شدن همراه حضرت علی-رسیدن به پاداش تلاوت کل قرآن –ادای سریع قرض –رفع بیماری ترس و تشنگی


101-سوره ی قارعه : اگر کسی این سوره ی جلیله را بخواند میانشان صلح وآشتی پیش می آید. در امان ماندن از دجال و آتش جهنم –سنگین گشتن ترازوی احسان –گشوده شدن در رحمت –فزونی رزق-اآسان گشتن کار برای انسان محروم –نیکو گشتن تجارت


102-سوره ی تکاثر : اگر کسی به خواندن این سوره جلیله ادامه دهد از عذاب قبر نجات می یابد. امام صادق (ع) فرمودند: کسى که سوره تکاثر را در نماز واجب بخواند، خداوند ثواب ، و پاداش صد شهید را براى او مى نویسد. و کسى که آن را در نماز مستحب بخواند، خداوند ثواب پنجاه شهید را براى او مى نویسد و در نماز واجبش چهل صف از فرشتگان با او نماز مى خوانند.هر کس این سوره را بر صاحب سر درد بخواند دردش به اذن خدا زایل گردد. 22 بار سوره تکاثر را بخوانید ( در خلوت ) و بعد از آن 1000 بار صلوات بفرستید و حاجت خود را بخواهید که خداوند نیز برآورده کند . انشاءالله . امام صادق (ع) نقل مى نماید که رسول خدا(ص) فرمودند: کسى که هنگام خواب سوره تکاثر را بخواند، از عذاب قبر در امان خواهد بود. رفع عذاب قبر - مقرر داشتن صواب صد شهید –ایستادن چهل ردیف فرشته در نماز با وی –رفع بازخواست –بخشوده شدن گناهان –در پناه خدا بودن

 

103-سوره ی عصر:اگر کسی این سوره ی جلیله را 70 بار بخواند تنگی مادی و معنوی او رفع میشود برانگیخته شدن با چهره خندان و درخشان در قیامت-اعطای حسنات –عاقبت به خیر شدن –از جمله پیروان حق و حقیقت شدن –حافظ اشیائ مدفون .


104-سوره ی همزه :هرکس این سوره ی جلیله را 21بار بخواند از شر اشخاص حاسد و فتنه جو نجات میابد. دفع فقر –فزونی رزق-دفع مرگ بد –اعطای پاداش-درمان درد چشم


105-سوره ی فیل :هرکس این سوره ی جلیله 250 بار بعد از نماز شام بخواند دشمن را مغلوب میکند. شهادت دشت ها بیابان ها و کوهها به نماز گزار بودن او در قیامت –بازخواست نشدن در قیامت –درامان ماندن از عذاب و مسخ نشدن در دنیا- توان اینکه هدفش را خورد سازد –به لرزه افتادن لشکر دشمن –قلب را قوت می دهد

106- سوره ی قریش : اگر این سوره ی جلیله 7بار خوانده شود ترس وی میریزد ، در خوراک ونوشیدنی او برکت حاصل میشود . سوار بر مرکب بهشتی برانگیخته شدن –اغطای پاداشی چون طواف خانه خدا و اعطکاف در مسجدالحرام- شفا و سلامتی در غذا نهادن –رفع بیماری قلب


107-سوره ی ماعون :اگر این سوره ی جلیله 41 روز به یک کودک خوانده شود از افترا در امان میماند . همانند کسی شدن که نماز و روزه اش مورد قبول خدا قرار گرفته-محاسبه نشدن در قیامت –بخشوده شدن گناهان –محافظت


108-سوره ی کوثر : اگر این سوره ی جلیله 1000بار خوانده شود خداوند متعال آب کوثر را نصیب او میکند. از حوض کوثر سیراب شدن –هم صحبتی با رسول خدا –اعطای پاداش –دیدن پیامبر در خواب


109-سوره ی کافرون: اگر این سوره ی جلیله را 3بار بخواند خداوند متعال او را از هرگونه بلایی حفظ میکند. رسیدن به ثواب تلاوت ربع قرآن –از شرک مبّرا شدن –بخشیده شدن گناهان او پدر و مادر و فرزندانش –سعادتمند شدن شهید مردن و شهید بر انگیخته شدن دور ماندن از گزند شیطان –در امان ماندن از وحشت قیامت –حفظ در هنگام در خواب –بر اورده شدن حاجات


110-سوره ی نصر : اگر کسی این سوره ی جلیله را 3بار بخواند خداوند متعال ایمان را از شر شیطان حفظ میکند . پیروز شدن بر تمام دشمنان –بر انگیخته شدن با کتاب ناطق –پناه از گرمای دوزخ و آتش جهنم -به بهشت رفتن –گشوده شدن درهای خیر و برکت در دنیا-استجابت حاجات – ثواب کسی که در رکاب پیامبر ودر فتح مکّه بوده – پذیرفته شدن نماز در درگاه الهی


111-سوره ی لهب : اگر کسی این سوره ی جلیله را 1000 بار بخواند از چشم دشمن در امان میماند تنفر از ابو لهب –تسکین درد شکم در پناه خدا بودن.


112-سوره ی اخلاص :اگر این سوره ی جلیله را 1000 بار برای کسی که بی جهت به زندان افتاده بخوانند ، او از زندان نجات پیدا میکند امام صادق (ع) فرمودند: کسی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد ، باید پس از نماز واجب خود سوره توحید را بخواند . کسی که این کار را انجام دهد ، خداوند خیر دنیا و آخرت را به او عطا نموده و او و پدر و مادر و خواهران و برادرانش را می آمرزد. امام صادق (ع) فرمودند : کسی که در یک روز پنج نماز بخواند و سوره توحید را در آن قرائت نکند ، به او می گویند : ای بنده خدا تو از نماز گزاران نیستی.امام صادق (ع) فرمدند: اگر کسی در روز جمعه سوره توحید را نخواند و بمیرد ، بر دین ابی لهب مرده است. امام صادق (ع) فرمودند: کسی که بیمار یا گرفتار شود و در آن هنگام سوره توحید را نخواند و در آن بیماری یا گرفتاری مرگش فرا رسد ، جهنمی است. امیر المومنین (ع) نقل می نماید که رسول خدا(ص) فرمودند: کسی که به هنگام خواب صد بار سوره توحید را بخواند ، خداوند گناهان پنجاه سال او را می بخشد. امام باقر(ع) از پدرش نقل می نماید که رسول خدا (ص)بر جنازه سعد بن معاذ نماز خواندند و فرمودند : نود هزار فرشته که جبرییل نیز در میان آن بود ، آمدند و بر او نماز خواندند . من از جبرییل پرسیدم چرا بر جنازه او نماز خواندید؟ جبرییل گفت بخاطر این که نشسته و ایستاده ، سواره و پیاده و در حال رفت و بازگشت سوره توحید را می خواند. امام صادق(ع) فرمودند: کسی که به بستر خواب رود و 11 بار سوره توحید را بخواند ، خداوند او را در خانه اش و در خانه های اطرافش حفظ می نماید. راوی می گوید از امیر المومنین (ع) شنیدم که فرمودند: کسی که پس از نماز صبح 11 بار "قل هو الله احد.." بخواند ، در آن روز گناهی از او سر نمی زند ، گر چه شیطان خوار شود ( یعنی شیطان هر چه تلاش کند ، نتواند انسان را به گناه بکشاند و بدین ترتیب خوار می شود).راوی می گوید از امام کاظم (ع) شنیدم که فرمودند : کسی که پیش از ملاقات با ظالمی " قل هو الله احد.." بخواند ، خداوند از روبرو ، پشت سر ، سمت راست ، سمت چپ از او دفاع کرده ، مانع رسیدن شری از طرف ظالم به او شده و خیر آن ظالم را نصیب او می نماید . ونیز فرمودند : هنگامی که از چیزی ترسیدی صد آیه قرآن بخوان ، از هر کجای آن که خواستی . آنگاه سه بار بگو : خدایا این بلا را از من دور کن.حفص بن غیاث می گوید شنیدم امام صادق (ع) از مردی پرسیدند: آیا بقای در دنیا را دوست داری؟ آن مرد جواب داد : بله . پرسیدند : چرا؟ جواب داد: برای قرائت "قل هو الله احد..". پس از مدتی امام (ع) فرمودند: ای حفص ! اگر یکی از دوستان و شیعیان ما بمیرد و قرآن را به خوبی بلد نباشد ، در قبر به او می آموزند تا خداوند درجه اش را بالا ببرد . زیرا همانا درجات بهشت به اندازه تعداد آیات قرآن است . و در آنجا به قاری می گویند : بخوان و بالا برو.


113-سوره ی فلق: هرکس این سوره را بعد ازهر نماز ، 3بار بخواند خداوند متعال او را از شر هر بلا ومصیبت ، فتنه و فساد ، ساحر وشیطان حفظ میکند. در امان بودن از درد و بیماری –در امن بودن از بیماری کودکان و بیماری تشنگی و بیماری معده –محفوظ و سالم ماندن تا زمان مرگ –پاداش همچون کسی که حج واجب و عمره نموده و روزه گرفته مقرر داشتن دفع چشم زخم و بدی ها و بلایا- رسیدن به پاداش بزرگ همانند کسی که در مکه روزه گرفته بودن


114-سوره ی ناس: در امان بودن از درد بیماری - امن بودن از بیماری کودکان و بیماری تشنگی و معده –در امان و حفظ خدا بودن –در امان بودن از گزند جنیان و وسوسه –پذیرفته شدن نماز

zahra ghods
تنها مسیر برای زندگی بهتر/ج10

پناهیان: مگر می‌شود کسی زندگی را دوست نداشته باشد ولی از خدا طول عمر بخواهد؟!/ انقلابی بودن یعنی اگر کسی خواست مانع زندگی بهتر ما شود، در مقابلش بایستیم/ غربی‌ها ما را به شهوت دعوت می‌کنند تا همیشه فقیر باقی بمانیم/ دعایی از امام هادی(ع) برای دنیای بهتر +صوت

دین ما دستورات و توصیه‌هایی دارد که آدم‌های سطحی‌نگر احساس می‌کنند این توصیه‌ها با هم متعارض هستند و قابل جمع نیستند. مثلاً در دین ما، هم پیشنهاد زهد داده شده و هم به فعالیت و جمع کردن مال امر می‌شود. یا به ما گفته شده«به لقاءالله علاقه داشته باشید و از سوی دیگر در برخی ادعیه از خدا می‌خواهیم که عمر ما را طولانی کند.

حجت الاسلام علیرضا پناهیان که در رمضان گذشته با موضوع «تنها مسیر-راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی» سخنرانی کرد و مورد استقبال جوانان قرار گرفت، امسال قرار است به مدت 30 شب در مسجد امام صادق(ع) میدان فلسطین به موضوع «تنها مسیر برای زندگی بهتر» بپردازد و به سوال «چگونه یک زندگی بهتر داشته باشیم؟» پاسخ دهد. در ادامه فرازهایی از دهمین جلسه این سخنرانی را می‌خوانید:

آدم‌ سطحی‌نگر و ساده، نمی‌تواند دین را بفهمد/دین هم دستور به زهد داده، هم جمع مال

  • بعضی‌ها دارای ذهن ساده‌ای هستند و وقتی با یک مسألۀ پیچیده‌ای مواجه می‌شوند احساس تعارض یا بن‌بست به آنها دست می‌دهد. دین از مقوله‌های بسیار عمیق عقلانی است و اگر کسی می‌خواهد دین را بفهمد باید یک‌مقدار آدم‌ پیچیده‌ای باشد. آدم سطحی‌نگر و ساده نمی‌تواند دین را خوب بفهمد، و قدم به قدم دربارۀ دین، احساس تعارض می‌کند.  
  • دین ما دستورات و توصیه‌هایی دارد که آدم‌های سطحی‌نگر احساس می‌کنند این توصیه‌ها با هم متعارض هستند و قابل جمع نیستند. مثلاً در دین ما، هم پیشنهاد زهد داده شده و هم به فعالیت و جمع کردن مال امر می‌شود(الإمامُ الصّادقُ ع: لا خَیرَ فیمَن لا یُحِبُّ جَمعَ المالِ مِن الحَلالِ؛ فیَکُفَّ بهِ وَجهَهُ و یَقضیَ بهِ دَینَه‏؛ کافی/5/72) همچنین در این دین، به ما گفته شده است «به لقاء الله علاقه داشته باشید» و از سوی دیگر در برخی ادعیه از خدا می‌خواهیم که عمر ما را طولانی کند. مثلاً در دعای شبهای ماه مبارک رمضان می‌خوانیم: «خدایا عمر مرا طولانی کن؛ أَنْ تُطِیلَ عُمُرِی‏»(کافی/4/162) کسی که ذهن پیچیده‌ای نداشته باشد و آمادگی درک پیچیدگی‌های دین را نداشته باشد می‌گوید: «بنا بود که ما عاشق ملاقات خدا باشیم و از این دنیا برویم، پس چرا دعا می‌کنیم که خدا ما را در این دنیا بیشتر نگه دارد؟!»
  • بحث ما دربارۀ این بود که ما نه‌تنها باید به زندگی اهمیت بدهیم، بلکه به زندگی بهتر هم باید اهمیت بدهیم. و نه‌تنها باید به زندگی بهتر از نظر معنوی اهمیت دهیم، بلکه باید به زندگی بهتر از نظر مادی هم اهمیت دهیم و برای رسیدن به زندگی مادی بهتر، نه‌تنها باید از عوامل معنوی کمک بگیریم، بلکه از عوامل مادی هم باید کمک بگیریم. مثلاً اینکه به ما توصیه شده است: نباید سرمایۀ خود را راکد نگه داریم بلکه آن را به‌کار بیندازیم. یا اینکه تجارت و کسب و کار، دوران پیری و بازنشستگی ندارد و باید تا آخر ادامه دهیم. یا اینکه باید سعی کنیم خانۀ وسیع داشته باشیم، البته اگر برای اینها سعی کردیم و نشد، تسلیم مقدرات الهی می‌شویم.

دعایی از امام هادی(ع) برای دنیای بهتر شده است/ آدم برای رشد لازم نیست حتماً زجر بکشد

  • از امام هادی(ع) دعایی نقل شده است که آداب مفصلی دارد و برای کسی که خیلی گرفتار است(یا حاجت مهمی دارد) خواندن این دعا در روز جمعه، توصیه شده است. در این دعا به صورت کاملاً صریح، تقاضای دنیای بهتر شده و بسیاری از نکاتی که ممکن است در ذهن کسی سؤال پیش بیاید را توضیح می‌دهد. مثلاً «نکند دنیای بهتر ما را غافل کند؟ نکند دنیای بهتر اساساً بد باشد؟» این دعای شریف بسیاری از این نکات و سؤالات ما را پاسخ می‌دهد.
  • در اینجا می‌خواهیم فرازهایی از این دعای شریف را با هم مرور کنیم. در اواسط این دعا می‌خوانیم: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ خَیْرَ الْمَعِیشَةِ»(مصباح‌المتهجد/1/351) یعنی «خدایا به من بهترین زندگی را بده» و البته در اینجا بیشتر جنبۀ مادّیِ معیشت مورد نظر است. ان‌شاء الله یک روزی برسد که ما این رشد معنوی‌ای که در اثر زحمت‌ها و زجرها پیدا می‌کنیم، همین رشد را با معرفت خودمان پیدا کنیم، و با محبت به امام زمان(ع) پیدا کنیم و با حکومت و مدیریت عالی حضرت به همین رشد برسیم. آدم برای رشد لازم نیست که حتماً زجر بکشد، البته در عین حال اگر کسی به زحمت افتاد و تقصیر خودش نبود، در عالم آخرت جلوتر است.
  • در فراز بعدی این دعا می‌خوانیم: «مَعِیشَةً أَقْوَى بِهَا عَلَى جَمِیعِ حَاجَاتِی» خدایا به من معیشتی بده که با این معیشت، قوّت پیدا کنم و بتوانم همۀ حاجات خودم را برآورده کنم. «وَ أَتَوَسَّلُ بِهَا إِلَیْکَ فِی حَیَاةِ الدُّنْیَا وَ فِی آخِرَتِی» و بتوانم از این زندگی برای حیات دنیا و حیات آخرت به خوبی استفاده کنم. «مِنْ غَیْرِ أَنْ تُتْرِفَنِی فِیهَا فَأَطْغَى» بدون اینکه در این زندگی خوبِ خودم دچار اسراف‌کاری بشوم که طغیان کنم «أَوْ تُقَتِّرَهَا عَلَیَّ فَأَشْقَى» خدایا به من زند‌گی‌ای بده که در این زندگی به من سخت نگیری که دچار شقاوت شوم شوم(نه دچار اسراف بشوم و نه دچار سختی شوم) «وَ أَوْسِعْ عَلَیَّ مِنْ حَلَالِ رِزْقِکَ» و رزق حلالت را برای من وسیع کن. شبیه این عبارت را در تعقیبات نمازهای یومیۀ ماه مبارک رمضان هم داریم که از خدا می‌خواهیم رزق حلال وسیع به ما بدهد: «أَنْ تُطِیلَ عُمُرِی وَ تُوَسِّعَ رِزْقِی»(مصباح‌المتهجد/2/615‏)

اینکه «خدا نزد دل‌های شکسته است» معنایش این نیست که خدا فقط فقرا را تحویل می‌گیرد!

  • وقتی گفته می‌شود «خدا نزد دل‌های شکسته است» بعضی‌ها فکر می‌کنند معنایش این است که خدا فقط فقرا را تحویل می‌گیرد! یا تصور می‌کنند اصل بر این است که آدم‌ها گرفتار و بدبخت باشند! یا می‌گویند: «اصلاً اینها هستند که اهل دعا و مسجد هستند و الا اگر خوشحال باشید که نباید مسجد بروید و دعا بخوانید!»
  • اینکه خدا نزد دل‌های شکسته است(سُئِلَ أَیْنَ اللَّهُ؟ فَقَالَ: عِنْدَ الْمُنْکَسِرَةِ قُلُوبُهُم؛ الدعوات/120) به خاطر این است که خداوند مثل مادر مهربان و دلسوزی است که از اذیت شدن فرزندش ناراحت می‌شود و او را در آغوش می‌گیرد، نه اینکه دوست دارد او همیشه اذیت شود! وقتی یک مادری فرزند رنجورش را در آغوش می‌گیرد و نوازش می‌کند معنایش این نیست که او دوست دارد فرزندش همیشه ناراحت و گریان باشد!
  • در ادامۀ این دعا می‌خوانیم: «وَ أَفِضْ عَلَیَّ مِنْ حَیْثُ شِئْتَ مِنْ فَضْلِکَ» خدایا از هر طریقی که دوست داری از فضل خودت بر من ببار «وَ انْشُرْ عَلَیَّ مِنْ رَحْمَتِکَ وَ أَنْزِلْ عَلَیَّ مِنْ بَرَکَاتِکَ» رحمت خودت را برای من جاری کن و برکات خودت را بر من نازل کن «نِعْمَةً مِنْکَ سَابِغَةً وَ عَطَاءً غَیْرَ مَمْنُونٍ» خدایا من از تو نعمت تام و تمام می‌خواهم(نه نعمتی که یک قسمتی از آن نقص داشته باشد) و در ضمن، این نعمت برای من مداوم باشد.
  • نگاه کنید که چطوری باید دعا کنیم! یک‌وقت نروید درِ خانۀ خدا و بگویید: خدایا! فقط همین یک مشکل مرا برطرف کن! همت خود را خیلی بالا ببرید. در این دعا می‌بینید که کلاً سعادت دنیوی و آخرتی را از خدا طلب می‌کنیم.
  • در فراز بعدی دعا می‌خوانیم: «وَ لَا تَشْغَلْنِی عَنْ شُکْرِ نِعْمَتِکَ عَلَیَّ بِإِکْثَارٍ مِنْهَا» خدایا(در عین حالی که این نعمت را به من می‌دهی) مرا به این نعمت آن‌قدر مشغول نکن که سرگرم شوم و نتوانم شکر تو را به‌جا بیاورم. (چون بعضی‌ها آن‌قدر بی‌ظرفیت هستند که وقتی خدا به آنها نعمتی می‌دهد، بدتر می‌شوند و شکر خدا را فراموش می‌کنند)
  • بعد می‌خوانیم: «تُلْهِینِی عَجَائِبَ بَهْجَتِهِ» خدایا عجائب بهجت(شادی و سرورِ) این نعمات تو، مرا  مشغول و غافل نکند و باعث نشود از تو فاصله بگیرم (مثلاً یک کسی دارد داماد می‌شود، و آن‌قدر بهجت و سرور دامادی او را می‌گیرد که دیگر نمی‌تواند مثل قبل، نمازهایش را با تعقیبات بخواند!)
  • «وَ تَفْتِنَنِی زَهَرَاتُ نَضْرَتِهِ» خدایا درخشندگی زیبای نعمت تو، مرا دچار فتنه نکند. «وَ لَا بِإِقْلَالٍ عَلَیَّ مِنْهَا فَیَقْصُرَ بِعَمَلِی کَدُّهُ وَ یَمْلَأَ صَدْرِی هَمُّهُ» خدایا در این نعمت برای من کم نگذاری که من درگیری ذهنی پیدا کنم و به مشقت بیفتم و همّ و غم این کمبودها مرا بگیرد و بدتر مرا گرفتار کند. (یعنی خدایا نعمت را کامل به من بده تا من دیگر درگیر نصف و نیمه بودنش نشوم که از تو غافل بشوم)
  • «أَعْطِنِی مِنْ ذَلِکَ یَا إِلَهِی غِنًى عَنْ شِرَارِ خَلْقِکَ وَ بَلَاغاً أَنَالُ بِهِ رِضْوَانَکَ» خدایا از این معیشت و نعمت‌هایی که به من می‌دهی، یک بی‌نیازی و غنایی از شرار خلق خودت به من بده(یعنی مرا گرفتار و محتاج آدم‌های بد نکن. چون گاهی انسان گرفتار می‌شود و مجبور می‌شود به آدم‌های بد، رو بیندازد. در اینجا می‌خواهیم که خدا ما را از این افراد بی‌نیاز کند)

امام هادی(ع) در این دعا به ما یاد می‌دهد که «با زبان خدا با خدا حرف بزنیم»/ برخی مختصات زبان خدا را در این دعا می‌بینید

  • این زبان خداست که امام هادی(ع) دارد به ما یاد می‌دهد. بیایید با زبان خدا با خدا حرف بزنیم. اگر می‌خواهی از خدا حاجت بگیری، با زبان خدا با او صحبت کن. برخی از مختصات زبان خدا را در این دعا می‌بینید. مثلاً اینکه «خدایا نعمت‌هایی که به من می‌دهی، کامل باشد، تام و تمام باشد یعنی خدایا! تو که کار ناقص انجام نمی‌دهی! پس این نعمت را بر من تمام کن!» یا اینکه «خدایا مرا گرفتار شرار خلق خودت نکن» چون خدا بدش می‌آید که آدم ذلیل کسی بشود. خدا مکرراً توصیه می‌کند که بندۀ کسی غیر از خدا نشوید و ذلیل کسی نشوید(أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ؛ هود/2) ما هم همین را از خدا بخواهیم که «خدایا! تو که دوست نداری من ذلیل کسی بشوم، پس من را ذلیل نکن»
  • در فراز بعدی دعا می‌خوانیم: «وَ أَعُوذُ بِکَ یَا إِلَهِی مِنْ شَرِّ الدُّنْیَا وَ شَرِّ أَهْلِهَا وَ شَرِّ مَا فِیهَا» خدایا من از شر دنیا و شر اهل دنیا و هرچه شر در این دنیا هست، به تو پناه می‌برم.

«دنیا زندان مؤمن است» ولی باید از خدا بخواهیم که «دنیا را برای ما زندان قرار ندهد»

  • در ادامۀ دعا می‌خوانیم: «وَ لَا تَجْعَلِ الدُّنْیَا لِی سِجْناً» یعنی خدایا، دنیا را برای من زندان قرار نده! احتمالاً شما این روایت را شنیده‌اید که «دنیا زندان مؤمن است؛ أَنَّ الدُّنْیَا سِجْنُ الْمُؤْمِن‏»(کافی/2/250) همان‌طور که در ابتدای جلسه گفتیم، دین پیچیدگی‌هایی دارد و درک آن یک هوشمندی‌ای می‌خواهد.
  • از یک طرف فرموده‌اند که «دنیا زندان مؤمن است» و از طرف دیگر می‌فرمایند: بروید دعا کنید و از خدا بخواهید که «خدایا، دنیا را برای من زندان قرار نده، تا بتوانم نفس راحت بکشم» اینها با هم قابل جمع است و متناقض نیست. کمااینکه گفته‌اند: «در تناقض هشت وحدت شرط دان!» وقتی دو چیز بخواهند متناقض باشند، باید از همه‌جهت مساوی باشند در حالی که اینها از همه‌جهت مساوی نیستند.
  • دنیا از یک جهت می‌تواند زندان شما باشد اما یک جهت می‌تواند زندان نباشد. مثلاً از این جهت که نمی‌توانی امام حسین(ع) را ببینی، این دنیا برایت زندان است، ولی این مغایرتی ندارد با اینکه دنیا برای تو از نظر معیشت، زندان نباشد. یا مثلاً شما به هر کسی خوبی می‌کنی و کمک می‌کنی و محبت می‌کنی، او به تو بدی می‌کند یا خیانت می‌کند، از این جهت برای تو زندان است ولی از این جهت که وضع مالی و معیشت خوبی داری، برایت زندان نیست.   

کسی که دنیایش خوب باشد، دنبال بهتر از آن یعنی «بهشت» خواهد بود/ می‌شود آدم در دنیا خوش بگذراند و جدا شدن از این دنیا هم برایش مهم نباشد

  • در عین حالی که دعا می‌کنی برای اینکه دنیا زندان تو نباشد، در عبارت بعدی از خدا می‌خواهی «وَ لَا فِرَاقَهَا عَلَیَّ حُزْناً» وقتی از دنیا می‌خواهم جدا شوم، دلم نگیرد. یعنی از یک‌طرف دنیا برای ما زندان نباشد و از سوی دیگر جدا شدن از این دنیا برای ما سخت و ناراحت‌کننده نباشد. مگر می‌شود آدم در دنیا خوش بگذراند و بعد که می‌خواهد از این دنیا برود، برایش سخت نباشد؟! بله، آدم‌های چشم و دل سیر، این‌طوری هستند. می‌گویند: «خدایا، اگر می‌خواهی این دنیا را از من بگیری، بگیر! من شیره‌اش را کشیده‌ام و همه‌چیزش را بُرده‌ام، دیگر دنیا برای من حرف تازه‌ای ندارد! و حالا مشتاق بهشت تو هستم...»
  • کسی که مدتی ماشین خوب سوار شود، دیگر برایش سخت است که ماشین بد سوار شود. و هوس او به دنبال ماشین بهتر است. کسی هم که دنیایش خوب باشد، دنبال بهشت خواهد بود. یعنی از بهترین نعمت‌های دنیا به‌خوبی استفاده کرده است و حالا مشتاق نعمات بهتر و بالاتر از اینها یعنی نعمات بهشتی است. ان‌شاء الله ما هم این را تجربه کنیم.
  • و در عبارت بعدی دعا می‌خوانیم: «أَجِرْنِی مِنْ فِتْنَتِهَا مَرْضِیّاً عَنِّی مَقْبُولًا فِیهَا عَمَلِی إِلَى دَارِ الْحَیَوَانِ وَ مَسَاکِن الْأَبْرَارِ الْأَخْیَار»‏ ‏خدایا از فتنه‌های این دنیا، یک‌طوری که خودت از من راضی باشی و اعمالم نزد تو مقبول باشد، مرا عبور بده تا به آن حیات اصلی برسم.

کاش این قطعه از دعای ابوحمزه را در سحرهای ماه رمضان پخش کنند/ مگر می‌شود کسی زندگی را دوست نداشته باشد ولی از خدا طول عمر بخواهد؟!

  • در فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی-که خوب است در سحرهای ماه رمضان بخوانیم- آمده است: «یَا خَیْرَ مَنْ سُئِلَ وَ أَجْوَدَ مَنْ أَعْطَى أَعْطِنِی سُؤْلِی فِی نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ وَالِدَیَّ وَ وُلْدِی وَ أَهْلِ حُزَانَتِی وَ إِخْوَانِی فِیک» ای کسی که بهترین کسی هستی برای اینکه از تو سؤال کنند و پُرجودترین کسی هستی که عطا می‌کنی، خدایا سؤال مرا جواب بده و دعای مرا دربارۀ خودم و اهل‌بیت و پدر و مادر و برادران دینی من، مستجاب کن.
  • «و ‏أَرْغِدْ عَیْشِی» خدایا زندگی و معیشت مرا وسعت بده «وَ أَظْهِرْ مُرُوَّتِی» خدایا جوانمردی مرا اظهار کن(من داشته باشم که سفره بیندازم و ببخشم، به دیگران وام بدهم) «وَ أَصْلِحْ جَمِیعَ أَحْوَالِی» خدایا همۀ احوال ما را اصلاح کن. «وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ أَطَلْتَ عُمُرَهُ» خدایا عمر مرا طولانی قرار بده(مگر ممکن است کسی زندگی را دوست نداشته باشد اما در عین حال دعا کند که خدایا عمر مرا طولانی قرار بده!)
  • در چند جمله بعد می‌خوانیم: «وَ أَحْیَیْتَهُ حَیَاةً طَیِّبَةً» خدایا مرا جزء کسانی قرار بده که حیات طیبه به آنها داده‌ای. «فِی أَدْوَمِ السُّرُورِ» خدایا مداوم‌ترین شادمانی در دل من باشد «وَ أَسْبَغِ الْکَرَامَةِ» خدایا تمام و کامل‌ترین گرامی‌داشته شدن را برای من قرار بده، یعنی طوری که دیگر بهتر از این نشود در این دنیا به من احترام گذاشته شود. «وَ أَتَمِّ الْعَیْشِ» خدایا تمام‌ترین عیش دنیا را به من بده! «إِنَّکَ تَفْعَلُ مَا تَشَاء» تو هر کاری بخواهی می‌توانی انجام دهی.
  • ای کاش این قطعه از این دعای ابوحمزه را هر شب در برنامۀ سحر پخش کنند و ما بشنویم و برای ما یادآوری شود. چون خوب است که مدام برای ما یادآوری شود که ما چنین خواسته‌های خوبی را از خدا بخواهیم.

غیرت مؤمن فقط نسبت به بندگی نیست، نسبت به زندگی هم هست/انقلابی بودن یعنی اگر کسی خواست مانع زندگی بهتر ما شود، در مقابلش بایستیم

  • ما باید آن‌قدر تمنا و طمع خودمان را به زندگی بهتر بالا ببریم(البته از راه دست و با تعریف صحیح از زندگی بهتر) تا هر کسی خواست مانع زندگی بهتر ما بشود در مقابلش بایستیم؛ این یعنی انقلابی بودن، این یعنی سرباز حضرت بودن. آن‌قدر باید غیرت ما نسبت به زندگی بهتر بالا برود که اگر دیدیم در گوشه‌ای از دنیا ظالمان دارند زندگی بهتر را از کسی منع می‌کنند، بلند شویم و برویم آن ظالمان را از صفحۀ گیتی محو کنیم. باید همۀ عالم از هیبت ما بترسند که بخواهند به کسی ظلم کنند و دنیای کسی را خراب کنند.
  • مؤمن نسبت به زندگی هم غیرت و حمیّت دارد. این‌طور نیست که مؤمن فقط غیرتش نسبت به بندگی بالا باشد، بلکه نسبت به زندگی خودش و دیگران هم غیرت دارد. و اجازه نمی‌دهد کسی این زندگی را خراب کند. اصلاً چرا در این دنیای امروز ما، اکثر مردم نباید حداقل‌های زندگی خوب را داشته باشند؟!

خداوند چه موقع دعای مظلومین را مستجاب می‌کند؟/ وقتی تعداد مظلومین بیش از ظالمین باشد خدا دعای آنها را مستجاب نمی‌کند

  • می‌دانید خداوند چه موقع دعای مظلوم‌ها را مستجاب می‌کند؟ آیا وقتی که ظلم به آنها زیاد بشود، خدا دعای آنها را مستجاب می‌کند؟ وقتی که تعداد مظلوم‌ها از تعداد ظالم‌ها کمتر باشد، خدا دعای مظلوم را مستجاب می‌کند اما وقتی تعداد مظلوم‌ها از تعداد ظالم‌ها بیشتر باشد، دیگر خدا دعای مظلوم‌ها را مستجاب نمی‌کند، بلکه به آنها می‌فرماید: شما که تعدادتان بیشتر از ظالمین است، پس چرا نشسته‌اید و دعا می‌کنید؟! بلند شوید و حق خودتان را از ظالمین بگیرید. (رسول الله ص : إنَّ اللّهَ عز و جل یَستَجیبُ لِلمَظلومینَ، ما لَم یَکونوا أکثَرَ مِنَ الظّالِمینَ، فَإِذا کانوا أکثَرَ مِنَ الظّالِمینَ فَلا یَستَجیبُ لَهُم؛ زندگی بهتر-الفردوس/1/149/538) حکمت نامه پیامبر اعظم (ص)،ری شهری،  ج‏10، ص: 279
  • الان تعداد مظلوم‌ها در جهان بیشتر است یا تعداد ظالم‌ها؟ معلوم است که تعداد مظلوم‌ها بیشتر است. خُب چرا این مظلوم‌ها قیام نمی‌کنند؟ چرا فقط باید بنشینند و دعا کنند؟! در این شرایط، با دعا مشکل حل نمی‌شود. به قول آیت الله بهجت(ره) این چیزها با دعا حل نمی‌شود، بلکه با عوا حل می‌شود!

نقطۀ مقابل بلند‌همتی، شهوت و هرزگی است/ باید همت خودمان را در زندگی بالا بگیریم

  • مؤمن نه‌تنها نسبت به زندگی خودش غیرت دارد و نمی‌گذارد کسی زندگی‌اش را خراب کند، بلکه درِ خانۀ خدا هم سرِ زندگی بهتر صحبت می‌کند و از خدا بهترین زندگی و عیش دنیا را طلب می‌کند(وَ أَتَمِّ الْعَیْشِ؛ خدایا تمام‌ترین عیش دنیا را به من بده)
  • ما باید همت خودمان را در زندگی بالا بگیریم. می‌دانید نقطۀ مقابل بلند‌همتی چیست؟ شهوت و هرزگی است. پس ما داریم شما را به نقطۀ مقابل شهوت و هرزگی دعوت می‌کنیم. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «هیچ کسی را بالا نبرد، چیزی مانند همتش و هیچ کسی را زمین نزد، چیزی مانند شهوتش؛ مَا رَفَعَ إمْرَأً کَهِمَّتِهِ وَ لَا وَضَعَهُ کَشَهْوَتِه‏»(غررالحکم/9707) انسان را همت خودش بالا می‌برد.

شهوتران اسیر زندگی قدرت‌پرستان می‌شود / غربی‌ها ما را به شهوت دعوت می‌کنند تا همیشه فقیر باقی بمانیم

  • می‌دانید چرا فرهنگ و تمدن غرب، ما را به شهوترانی دعوت می‌کند؟ چون آدم شهوتران فقیر خواهد بود، زندگی‌اش لذت‌بخش نخواهد بود، نمی‌تواند زندگی دیگران را لذت‌بخش کند. آدم شهوتران اسیر زندگی قدرت‌پرست‌ها خواهد شد و همیشه به نان اندکی قانع خواهد شد.
  • اینکه غربی‌ها ما را به شهوت دعوت می‌کنند برای این نیست که ما خوش بگذرانیم! بلکه ما را به شهوت دعوت می‌کنند تا برای همیشه فقیر باقی بمانیم، تا ثروتمند‌های عالم از سرانۀ ثروت مردم عالم، چپاول کنند و ببرند و بخورند و کسی قدرت نداشته باشد در مقابل آنها بایستد. صهیونیست‌ها یک گروه کوچکی هستند که امروز بر جهان حاکم هستند و آن‌قدر ثروت جمع کرده‌اند که ثروت‌شان را نمی‌شود شمرد و هر کاری که می‌خواهند، دارند انجام می‌دهند(البته در محدودۀ مقدرات الهی)

چرا مجالس دعا خلوت است؟ / خدا خوشش نمی‌آید آدم‌های دون‌همت در خانه‌اش دعا کنند

  • چرا همت یک جوان ایرانی صرفاً باید در این حدّ باشد که مثل یک کارمند مرفه اروپایی زندگی کند؟ چرا نباید همتش بالاتر از اینها باشد؟ چرا نباید همتش این باشد که رفاه بالاتری به‌دست بیاورد؟ چرا ما باید این‌طور حداقلی زندگی کنیم؟! ما باید همت خود را خیلی بالا ببریم، همان‌طور که در دعای ابوحمزه می‌خوانیم: خدایا تمام‌ترین عیش دنیا را به من بده (وَ أَتَمِّ الْعَیْشِ) چرا این چیزها را جزء دعاهای خودمان قرار نمی‌دهیم؟ می‌دانید چرا مجالس دعا خلوت است؟ چون خدا خوشش نمی‌آید آدم‌های دون‌همت در خانه‌اش دعا کنند
  • خدایا دنیا تا حالا خیلی ما را بی‌دین کرده‌ است؛ فقر ما، گرفتاری‌های ما، بد زندگی کردن‌ ما، باعث دوری ما از تو شده است. خدایا، زندگی دنیای ما را بهترین زندگی‌ها قرار بده تا دیگر برای دنیا حرص نزنیم، تا بعد از بهره‌مندی از دنیا، به سراغ بهتر از این دنیا برویم و بهشت تو را تمنا کنیم.
zahra ghods
تنها مسیر برای زندگی بهتر/ج9

پناهیان: دنیاگریزی ابلهانه‌ای که مستکبران را بر دنیای ما مسلط کند، زهد نیست/دین، راه رفاه را به انسان یاد می‌دهد/ در اثر تبعیت از پیامبران، زندگی خوش مادی پدید می‌آید/ برخی می‌خواهند بدون زحمت، زندگی‌شان بهتر شود/ فرهنگ کار در ما خیلی پایین است +صوت

زهد به این معنا نیست که زندگی شما آن‌چنان خراب باشد که نتوانی نیازهای خود و جامعۀ خود را تأمین کنی و قدرتمندانِ ثروتمند بر شما مسلط شوند! چه کسی گفته است که معنای زهد این است؟! در هیچ جلسه‌ای از جلسات مذهبی نبوده که ما دربارۀ زندگی بهتر از نظر مادی-در آن محدود‌ه‌هایی که دین گفته- سخن بگوییم، مگر اینکه با اعتراض‌هایی از سر جهالت مواجه شده‌ایم، و این خیلی موجب تأسف است. در حالی که هیچ استاد اخلاقی، زهد را به این صورت معنا نمی‌کند که «زهد یعنی دنیاگریزی ابلهانه‌ای که دنیای تو به دست مستکبران بیفتد که بر تو مسلط شوند!»

حجت الاسلام علیرضا پناهیان که در رمضان گذشته با موضوع «تنها مسیر-راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی» سخنرانی کرد و مورد استقبال جوانان قرار گرفت، امسال قرار است به مدت 30 شب در مسجد امام صادق(ع) میدان فلسطین به موضوع «تنها مسیر برای زندگی بهتر» بپردازد و به سوال «چگونه یک زندگی بهتر داشته باشیم؟» پاسخ دهد. در ادامه فرازهایی از نهمین جلسه این سخنرانی را می‌خوانید:

دو گروه با بحث «زندگی بهتر» مخالفت می‌کنند/برخی غیرمذهبی‌ها با تمسخر، به متدینین می‌گویند «شما هم مثل ما دنبال زندگی بهتر هستید؟!» /کدام پیامبر فرموده دنیای خود را آباد نکنید؟

  • بعد از ارائۀ تعریف زندگی در جلسات قبل، می‌خواهیم به بحث «زندگی بهتر» بپردازیم و اینکه «انسان چگونه می‌تواند به زندگی بهتر برسد؟». ما نمی‌خواهیم با زندگی، خیلی حداقلی برخورد کنیم، بلکه به دنبال این هستیم که زندگی‌مان چگونه بهتر می‌شود؟ در اینجا دچار یک چالش بسیار بزرگ می‌شویم و متاسفانه بخشی از این چالش از سوی افراد مذهبی است.
  • ما با مطرح کردن بحث زندگی بهتر، با دو نوع مخالفت مواجه هستیم: یک نوع مخالفت از سوی افراد غیرمذهبی و یک نوع مخالفت از سوی افراد مذهبی. گاهی اوقات غیرمذهبی‌ها با تمسخر، به متدینین می‌گویند: «شما هم مثل ما دنبال زندگی بهتر هستید؟! اینکه کار ما و کسانی است که دین و ایمان ندارند و آخرت را نمی‌خواهند! چطور شده شما که دنبال خدا بودید، به دنبال زندگی بهتر افتاده‌اید؟!»
  • در فضای معنوی اگر بخواهی دربارۀ «زندگی بهتر» صحبت کنی، اولاً با تمسخر غیرمتدینن مواجه خواهی شد، و ثانیاً با برخوردهای عقده‌ای یا جاهلانۀ برخی از افراد مذهبی مواجه خواهید شد که می‌گویند: «شما که گفته بودید نباید دنبال دنیا برویم!» در حالی که این یک دروغ بزرگ است. کدام پیامبری گفته است که شما دنیای خود را آباد نکنید؟! ما اگر گفتیم «دنیا نه!» یعنی حب‌الدنیا نه! یعنی دنیا را بر آخرت ترجیح ندهیم نه اینکه دنیا را ترک کنیم یا وظیفۀ خودمان را دربارۀ تأمین دنیای خودمان و اطرافیان خودمان انجام ندهیم.

دنیاگریزی ابلهانه‌ای که مستکبران را بر دنیای ما مسلط کند، زهد نیست

  • زهد به این معنا نیست که زندگی شما آن‌چنان خراب باشد که نتوانی نیازهای خود و جامعۀ خود را تأمین کنی و قدرتمندانِ ثروتمند بر شما مسلط شوند! چه کسی گفته است که معنای زهد این است؟! در هیچ جلسه‌ای از جلسات مذهبی نبوده که ما دربارۀ زندگی بهتر از نظر مادی-در آن محدود‌ه‌هایی که دین گفته- سخن بگوییم، مگر اینکه با اعتراض‌هایی از سر جهالت مواجه شده‌ایم، و این خیلی موجب تأسف است. در حالی که هیچ استاد اخلاقی، زهد را به این صورت معنا نمی‌کند که «زهد یعنی دنیاگریزی ابلهانه‌ای که دنیای تو به دست مستکبران بیفتد که بر تو مسلط شوند!»
  • چه کسی معنویت و دنیاگریزی را این‌چنین معنا کرده است که «ما برای به‌دست آوردن دنیای‌مان کار و تلاش نکنیم»؟! ولی متاسفانه این تصور غلط از دینداری و آخرت‌گرایی وجود دارد که «دینداری یعنی دنیاگریزی و آخرت‌گرایی یعنی زندگی زاهدانۀ حداقلی، به حدی که دیگرانی که ملحد هستند بر دنیای تو مسلط شوند.»
  • این تصور باطل در میان غیرمتدینین وجود دارد که تا متدینین از زندگی بهتر حرف بزنند، آنها را مسخره می‌کنند و می‌گویند: «پس شما هم دنبال ما راه افتاده‌اید!» یعنی آنها تصور می‌کنند که خودشان واقعاً به دنبال زندگی بهتر هستند!

ملاک زندگی بهتر، «رضایتمندی» از زندگی است/ بر اساس گزارش اتحادیۀ اروپا، رضایت‌مندی اروپایی‌ها از زندگی پس از30 سال پیشرفت تکنولوژی، زیاد نشده

  • ما که می‌خواهیم به زندگی بهتر برسیم، ملاکش رضایتمندی از زندگی است، یعنی اینکه انسان راضی‌تر بشود و احساس خوشبختی کند. یعنی هر کسی در هر مرامی هست، هرطوری می‌خواهد احساس رضایتمندی و خوشبختی کند.     
  • یک مرکز تحقیقاتی برای بررسی سطح رضایتمندی مردم در کشورهای اروپایی، تحقیقاتی انجام داده که نتایج آن در سایت رسمی کمیسیون اتحادیۀ اروپا منتشر شده است. در آنجا نشان داده است که در سی سال گذشته سطح رضایت مردم اروپا از زندگی افزایش پیدا نکرده است. یعنی با اینکه در این سی سال، تکنولوژی پیشرفت کرده ولی سطح رضایتمندی مردم افزایش پیدا نکرده است. معلوم می‌شود که تکنولوژی به‌تنهایی نمی‌تواند میزان رضایتمندی را افزایش دهد. این تحقیق را در میان افراد کم‌درآمد و پردرآمد هم انجام داده‌اند و نتیجه نشان داده که هر دو گروه فقیر و ثروتمند، سطح رضایتمندی‌شان تغییر چندانی نکرده است. ما نباید ظاهربین باشیم! باید ببینیم که آیا واقعاً میزان رضایت آنها از زندگی افزایش پیدا کرده است؟!

در دنیای امروز، مجبوریم در «رقابت زندگی بهتر» شرکت کنیم و الا تحت سلطۀ ابلیسیان قرار می‌گیریم

  • زهد به‌معنای زندگی‌گریزی نیست، چون تا از زندگی خودت فرار کنی و از بهبود وضع معیشتی خودت فرار کنی(به‌عنوان فرد یا جامعه)، دیگران بر تو مسلط خواهند شد. مخصوصاً در زندگی‌های امروزی که خیلی با گذشته فرق کرده است. در زندگی‌های گذشته که با صد کیلومتر فاصله، کسی از کسی خبردار نبود و به این سادگی‌ها کسی بر کسی سلطه پیدا نمی‌کرد، شاید در آن زمان می‌توانستید زهد پیشه کنید و به زندگی شما هم زیاد لطمه وارد نشود. ولی الان اگر پیشرفته‌ترین تکنولوژی‌ها را برای رفع بیماری بیماران لاعلاج جامعه نداشته باشیم، تحت سلطۀ ابلیسیان قرار خواهیم گرفت.
  • در دنیای امروز، مجبوریم در رقابت «زندگی بهتر» شرکت کنیم؛ به عنوان یک وظیفۀ دینی. مجبوریم علم و تکنولوژی را به عنوان یکی از ابزار زندگی بهتر، پیشرفته‌تر قرار دهیم و مجبوریم در این رابطه تلاش کنیم. مجبوریم وضع زندگی خودمان را بهتر کنیم و اینها معنایش این نیست که بریز و بپاش مسرفانه انجام دهیم و به تجملات بی‌خود بپردازیم و عاشق دنیا شویم.

برخی از نیازهای جدید انسان امروزی، لازمۀ حیات پیشرفتۀ بشری است

  • تجربۀ حیات بشر نشان داده است که انسان‌ها همین‌طور که دارند زندگی می‌کنند، نیازهای جدیدی هم تولید می‌کنند که برخی از این نیازهای جدید، کاذب هستند اما برخی از این نیازهای جدید، لازمۀ حیات پیشرفتۀ بشری است. این نیازهای جدید که تولید می‌شوند، طبیعتاً ما را به سمت برآورده کردن این نیازها حرکت می‌دهند و وقتی ما این نیازها را درست برآورده کنیم، زندگی ما پیشرفته‌تر خواهد شد. وقتی زندگیِ همه، دارد پیشرفته می‌شود، ما هم نباید در این رقابت عقب بمانیم.
  • طبیعتاً نمی‌شود انسان را به یک نوع خانه محدود کرد. نمی‌شود او را به یک نوع مرکب محدود کرد. البته این پیشرفت‌ها در برخی زمینه‌ها واقعاً زائد هستند، اما در برخی از زمینه‌ها ضرورت حیات طبیعی بشر هستند. مثلاً فرق انسان با گنجشک این است که گنجشک‌ها در طول تاریخ، همیشه یک‌جور لانه می‌ساختند ولی انسان‌ها این‌طور نیستند. نه‌تنها به‌خاطر اینکه انسان‌ها طمع دارند زندگی خود را بهتر کنند، بلکه جدای از طمع، بحث نیاز مطرح است. زندگی انسان وقتی جلو می‌رود، نیازهای جدیدی تولید می‌کند که لاجَرم باید به آنها پاسخ داد و این یک‌نوع توسعه در زندگی مادی را به‌دنبال خواهد آورد.

در برخی زمینه‌ها باید با دشمن رقابت کنیم تا بر ما مسلط نشود/ کمک امام باقر(ع) به دستگاه حاکم برای رسیدن به تکنولوژی ضرب سکه

  • شما نمی‌توانید از این مسیر پیشرفت در متن زندگی مادی عقب‌نشینی کنید. حتی اگر دشمنان شما نبودند، باز هم به این پیشرفت، مجبور بودید ولی حالا به صورت مضاعف، مجبور هستید چون یک درگیری و نبردی در این میان هست. در برخی از زمینه‌ها لازم است با آنها مسابقه بدهیم و الا بر ما مسلط می‌شوند و این دستور دین ماست که «نگذارید بر شما مسلط شوند»(وَ لَن یجَْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلىَ المُْؤْمِنِینَ سَبِیلا؛ نساء/141)
  • مثال مشهورش در تاریخ اسلام، مثال «ضرب سکه» است. مملکت اسلامی در زمان امام محمد باقر(ع) از تکنولوژی ضرب سکه برخوردار نبود و دشمنان و رومیان می‌خواستند از این طریق بر جامعۀ اسلامی تسلط فرهنگی پیدا کنند. می‌خواستند برخی از شعارهای خودشان را بر روی سکه‌هایی که برای جامعۀ اسلامی ضرب می‌کنند، بزنند. در این زمان امام باقر(ع) به میدان آمد و به همان حکومت ظالم کمک کرد و آنها به مدد امام باقر(ع) تکنولوژی ضرب سکه را یاد گرفتند و خودشان را از زیر سلطۀ غربی‌ها نجات دادند.
  • زندگی بهتر اقتضای طبیعت بشر است و کسی هم نگفته است که این طبیعتِ بشر را انکار کنیم، بلکه باید آن را هدایت و کنترل کنیم. اگر هدایت و کنترل نشود، گروهی به‌خاطر پیشرفت خودشان، دیگران را به بردگی می‌کشانند؛ مثل همین وضعی که الان در جهان داریم مشاهده می‌کنیم.

دین، راه رفاه را به انسان یاد می‌دهد/علی(ع): در اثر تبعیت از پیامبران، زندگی خوش مادی پدید می‌آید

  • یکی از نتایج دین، این است که راه رفاه را به انسان یاد می‌دهد. توسعۀ مادی زندگی را برای انسان هموار می‌کند و در این هیچ تردیدی نیست. تعابیری در خطبۀ قاصعۀ امیرالمؤمنین(ع) دربارۀ اثر تبعیت از پیامبر گرامی اسلام(ص) هست که بسیار جالب است. می‌فرماید: «به مواقع نعمت‌های خدا نگاه کنید که خدا پیامبری را مبعوث کرد و به سوی مردم فرستاد، مردم او را اطاعت کردند و او توانست الفتی بین مردم ایجاد کند و نعمت، بالِ کرامت خودش را بر سر مردم گستراند و نهرهای نعمت به سوی مردم جاری شد، و اینها غرق نعمت شدند و در سبزه‌زار زندگی خوش، متنعم بودند؛ فَانْظُرُوا إِلَى مَوَاقِعِ نِعَمِ اللَّهِ عَلَیْهِمْ حِینَ بَعَثَ إِلَیْهِمْ رَسُولًا فَعَقَدَ بِمِلَّتِهِ طَاعَتَهُمْ وَ جَمَعَ عَلَى دَعْوَتِهِ أُلْفَتَهُم کَیْفَ نَشَرَتِ النِّعْمَةُ عَلَیْهِمْ جَنَاحَ کَرَامَتِهَا وَ أَسَالَتْ لَهُمْ جَدَاوِلَ نَعِیمِهَا وَ الْتَفَّتِ الْمِلَّةُ بِهِمْ فِی عَوَائِدِ بَرَکَتِهَا فَأَصْبَحُوا فِی نِعْمَتِهَا غَرِقِینَ وَ فِی خُضْرَةِ عَیْشِهَا فَکِهِین»(‏نهج البلاغه/خطبۀ 192) یعنی در اثر تبعیت از پیامبران الهی، عیش و زندگی خوش مادی پدید می‌آید و این‌طور نیست که اگر یک امتی از یک پیامبری تبعیت کند، فقیر و بیچاره شود!
  • البته معلوم است که آخرت از دنیا مهم‌تر است و اگر آدم دنیا را به آخرت ترجیح دهد، حماقت کرده است. در مقایسه با آخرت دنیا ارزشی ندارد، اما شما برای آباد کردن آخرت خودتان چاره‌ای ندارید جز اینکه دنیای خودتان را آباد کنید. خداوند می‌فرماید: «وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوان»(عنکبوت/64) ‏حیات حقیقی آخرت است و دنیا بازی است ولی ما مأموریم به اینکه این بازی را به‌خوبی انجام دهیم، مأموریم به اینکه در این استخر بازی شنا کنیم و غرق نشویم. مشکل دینداری این است که شما باید به دنیای خودت بپردازی و در عین حال، دینداری کنی. اما خیلی‌ها از این بابت ناراحت هستند و می‌گویند: «ای کاش ما فقط به دین می‌پرداختیم و اصلاً وارد امور دنیا نمی‌شدیم!»

روایات احترام به فقرا، به این معنا نیست که ما وظیفه داریم خودمان را فقیر کنیم! / انسان باید برای تأمین ثروت تلاش کند

  • مسلماً فقر از نظر مادی به معنای زندگی بهتر نیست. منتها این سؤال مطرح می‌شود:که برخی روایات که دربارۀ احترام و اعزاز فقرا آمده است، چه می‌شود؟ هر روایتی که در باب احترام فقرا وجود دارد، معنایش این نیست که ما وظیفه داریم خودمان را فقیر کنیم! به‌هیچ وجه این‌طور نیست، بلکه برعکس، انسان باید برای تأمین ثروت تلاش کند.
  • مگر در روایات ما افراد بیمار و مریض، مورد احترام نیستند؟! مثلاً می‌فرماید: کسی که از شدت تب و بیماری تا صبح به خودش بپیچد، ولی شکایت نکند، ناله نزد و صدای بیماری خودش را به دیگران نرساند، خدا او را در اعلی علیین قرار می‌دهد.(قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ مَرِضَ ثَلَاثاً فَلَمْ یَشْکُ إِلَى أَحَدٍ مِنْ عُوَّادِهِ... فَإِنْ عَافَیْتُهُ عَافَیْتُهُ وَ لَا ذَنْبَ لَهُ وَ إِنْ قَبَضْتُهُ قَبَضْتُهُ إِلَى رَحْمَتِی؛ کافی/3/115) این‌همه اجر برای بیمار رنجور، معنایش این نیست که ما برویم و خودمان را مریض کنیم! جامعه‌ای که بیماری در آن جامعه زیاد باشد، بدبخت است و معلوم است که آنها دستور انبیاء الهی را اجرا نکرده‌اند.
  • از آنجا که خدا خیلی رئوف و رحیم است، نسبت به افراد بیمار و رنجور، مهربان است ولی معنایش این نیست که ما هم برویم و خودمان را مریض کنیم تا مورد لطف خدا قرار بگیریم! دربارۀ فقر نیز همین‌طور است. اینکه در ادعیه داریم: خدایا از کفر و فقر به تو پناه می‌برم؛ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْکُفْرِ وَ الْفَقْر»(کافی/4/403) نشان می‌دهد که فقر و کفر همسنگ و همسطح همدیگر هستند. اما در عین حال، یک مؤمن از فقیرانه زندگی کردن ابایی ندارد.

فقر در اثر تنبلی و بی‌تقوایی، با فقری که خدا برای مؤمن باتقوا و پرتلاش مقدر کرده، متفاوت است

  • اگر یک مؤمن برای اینکه ثروتمند شود تلاش کرد اما خدا ثروت را برای او مقدر نکرده بود و او هم به‌رضای الهی رضایت بدهد و فقر را بپذیرد، او مقامش در بهشت خدا بالاتر از ثروتمند مؤمن است. چون او تلاش خودش را انجام داده ولی خدا برای فقر را مقدر کرده است. این فقر زیباست، اما نه فقر در اثر بی‌عرضگی که انسان خسر الدنیا و الاخره می‌شود. بین فقر در اثر تنبلی و بی‌عرضگی و بی‌دینی و بی‌تقوایی، با فقری که خدا برای آدم باتقوا و باعرضه و پرتلاش مقدر کرده خیلی تفاوت هست. الان کم نیستند کسانی که در جامعۀ ما دچار فقر هستند، اما نه به‌خاطر تنبلی، بلکه به‌خاطر نظامات اقتصادی غلطی که در جامعۀ ما هست، اینها تقصیر خودشان نیست، چون تلاش خود را هم انجام داده‌اند منتها مشکل در جای دیگری است.
  • اولاً ما وظیفه داریم که زندگی خودمان را بهتر کنیم، و ثانیاً باید برای زندگی بهتر دعا کنیم. یک نمونه از تلاش‌هایی که باید برای زندگی بهتر انجام دهیم، این است که در روایات داریم که هر کسی پولی دارد نباید پول خودش را راکد بگذارد، بلکه باید پول خودش را به‌کار بیندازد و پول خودش را اضافه کند. پس سرمایه‌گذاری کردن، توصیۀ رسمی دین ماست. البته معلوم است که استفادۀ غلط از پول(مانند رباخواری یا قاچاق) اشتباه است اما توصیۀ رسمی دین است که باید پول را افزایش دهید و نگذارید یک‌جایی ثابت بماند. (لَا تَدَعُوا التِّجَارَةَ فَتَهُونُوا اتَّجِرُوا بَارَکَ اللَّهُ لَکُمْ؛ کافی/5/149)

اگر بخواهی برای رفع نیاز خود «ماشین خوب» و «خانۀ وسیع» داشته باشی، این دنیاطلبی نیست

  • در روایت هست که از سعادت مرد چند چیز است: یکی فرزند خوب(فرزندی که راه خوب پدر و مادرش را ادامه دهد) همسر خوب و متدین، و مرکب راهوار و خانۀ وسیع (قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ الْمُسْلِمِ الزَّوْجَةُ الصَّالِحَةُ وَ الْمَسْکَنُ الْوَاسِعُ وَ الْمَرْکَبُ الْهَنِی‏ءُ وَ الْوَلَدُ الصَّالِح‏؛ جعفریات/99) و (قرب‌الاسناد/77)‏ درست نیست که انسان در یک ماشین ابوقراضه بنشیند و این را علامت دینداری خودش بداند! حتی یکی از علائم اینکه «این مملکت چقدر اسلامی است؟» این است که ماشین‌های خوب تولید کند تا بگویند: دلیلش این است که در دین‌ آنها ماشین یا مرکب خوب سفارش شده است.
  • حتی اگر شما برای رفع نیاز خودتان برای تأمین ماشین خوب تلاش کنید، این جزء حب الدنیا نیست(البته منظور از ماشین خوب، به معنای تزیینی و تجملی و آن‌چنانی نیست) برخی می‌گویند: «ماشین آدم را خراب می‌کند!» اگر این‌طور باشد خیلی چیزهای دیگر نیز وجود دارد که آدم را خراب می‌کند، مثل غریزۀ جنسی، غذا خوردن و... منتها بناست که ما از بین اینها عبور کنیم و خراب نشویم.
  • جامعۀ ما باید به این سمت برود که مردم بتوانند از خانۀ وسیع برخوردار باشند، البته این هم به معنای دنیاطلبی نیست. ولی اگر آدم چنان عشق به دنیا، به مرکب یا به خانۀ وسیع داشته باشد که آخرت از یادش برود، بدبخت است. اگر آدم بخواهد دنیای خودش را بر آخرت ترجیح دهد، بیچاره است، یا اگر بخواهد دنیای خود را از راه غلط به‌دست آورد، بیچاره است.
  • البته این سخنان در جامعۀ ما که خیلی از مؤمنین درگیر با حداقلی‌های زندگی هستند، ممکن است برای بعضی‌ها ناخوش‌آیند باشد و بگویند: «ما حداقل‌ها را هم نداریم، حالا شما دارید از خانۀ وسیع صحبت می‌کنید!» خدا مجازات خواهد کرد کسانی که باعث شدند و می‌شوند که بخشی از جامعۀ ما از رفاه حداقلی خوب محروم بماند.
  • امام موسی بن جعفر(ع) منزل وسیعی خریدند و به یکی از بستگان‌شان فرمودند، خانۀ تو کوچک است بیا در این خانۀ بزرگ بنشین. او عرض کرد: همان خانۀ کوچک برای من بس است، چون آن خانه را پدرم ساخته است، می‌خواهم همان‌جا باشم! حضرت فرمود: آمدیم و پدر تو نادانی کرد، آیا تو هم باید راه او را ادامه بدهی؟! خانه باید وسیع باشد.(إِنَّ أَبَا الْحَسَنِ ع اشْتَرَى دَاراً وَ أَمَرَ مَوْلًى لَهُ أَنْ یَتَحَوَّلَ إِلَیْهَا وَ قَالَ إِنَّ مَنْزِلَکَ ضَیِّقٌ فَقَالَ قَدْ أَحْدَثَ هَذِهِ الدَّارَ أَبِی فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع إِنْ کَانَ أَبُوکَ أَحْمَقَ یَنْبَغِی أَنْ تَکُونَ مِثْلَه‏؛ کافی/6/525)

امیرالمؤمنین کشاورز نمونۀ مدینه/ دبیرستانی‌ها آخر هفته‌ها به جای بازی با موبایل، کشاورزی کنند

  • در ارتباط با زندگی بهتر، توصیه‌های بسیار روشنی داریم. امیرالمؤمنین(ع) وقتی دچار عزلت شدند و حکومت وقت، ایشان را کنار زد، شروع کردند به کشاورزی کردن، و کشاورز نمونۀ مدینه شدند. الان بسیاری از حزب‌اللهی‌ها هستند که تابه‌حال دستشان با بیل آشنا نشده است! خیلی از بچه مذهبی‌ها می‌توانند جمع شوند و با کمک همدیگر یک باغی بخرند و آنجا را آباد کنند که هم محل تفریح‌شان باشد و هم محل کار و تلاش و کسب درآمد. این کار مؤمنین و خوبان است. عموم ائمۀ هدی(ع) باغدار بودند. البته این حرف را برای کسانی می‌گوییم که یک‌مقدار دستشان به دهن‌شان می‌رسد که اگر از برخی ریخت و پاش‌های اضافه صرفه‌جویی کنند می‌توانند این کار را انجام دهند، خصوصاً اگر کسی بتواند کارآفرینی کند خیلی خوب است، کمااینکه مقام معظم رهبری فرمودند: کارآفرینی عبادت است.بنده حتی این کارها را در سطح بچه‌های دبیرستانی می‌دانم؛ آنها می‌توانند به‌جای موبایل‌بازی و... از پدران‌شان بخواهند که اگر می‌توانند با هم جمع شوند و یک جایی را تهیه کنند(مثلاً در اطراف همین تهران) تا این بچه‌ها پنج‌شنبه جمعه‌ها بروند و کشاورزی کنند و فعالیت کنند.

فرهنگ کار در ما خیلی پایین است/برخی می‌خواهند بدون زحمت، زندگی‌شان بهتر شود

  • فرهنگ کار در ما خیلی پایین است، بعد اسم خودمان را هم حزب‌اللهی و مؤمن و مسجدی و مذهبی و هیأتی می‌گذاریم!  
  • برخی می‌خواهند همین‌طوری-بدون زحمت- زندگی‌شان بهتر بشود؛ این افراد معمولاً اگر دیگران را ببینند که زندگی بهتری دارند، شاید ناسزا هم به او بگویند، و غرغر کنند که : معلوم نیست از کجا این پول‌ها را آورده! در حالی که شاید او واقعاً زحمت کشیده، یا شاید از پدرش به او ارث رسیده.
  • سعی کنید خودتان را به «زندگی بهتر» برسانید؛ منتهی در حد وظیفه و بدون فراموش کردن خدا. البته کسی که وارد بازار می‌شود می‌تواند خیلی راحت خدا را فراموش کند؛ با این حساب، آیا نباید وارد بازار شویم؟! این شبیه سخن کسانی است که می‌گویند: «خدایا! چه می‌شد اگر سن بلوغ جوانان را عقب‌تر می‌انداختی تا در اثر شهوت، دچار معصیت نشوند؟! چون بلوغ جنسی خطرخیز است!» خُب خیلی چیزهای دیگر هم هست که خطرخیز است؛ مثلاً گاهی از اوقات با پرخوری این‌قدر روحت سیاه می‌شود که با خیلی رفتارهای بد دیگر، این‌قدر دلت سیاه نمی‌شود. با این حساب آیا باید غذا را کنار بگذاریم؟!

برخی از ادعیه ما، برای تأمین زندگی بهتر است/ دعای پیامبر(ص) برای اصلاح دین، دنیا و آخرت  

  • برخی از ادعیۀ ما، برای تأمین زندگی بهتر است؛ مثلاً از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل شده است که ایشان معمولاً صبح‌ها که هنگام استجابت دعا است، این دعا را می‌خواندند و موقع خواندن صدایشان را بلند می‌کردند تا اصحاب‌شان صداییشان را بشنوند(کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا صَلَّى الصُّبْحَ رَفَعَ صَوْتَهُ حَتَّى یُسْمِعَ أَصْحَابَهُ؛ امالی طوسی/158)
  • دعای حضرت این بود: «خدایا دین مرا اصلاح کن، که موجب محافظت من خواهد شد(و مرا از خطرات نگه می‌دارد)؛ اللَّهُمَّ أَصْلِحْ لِی دِینِیَ الَّذِی جَعَلْتَهُ لِی عِصْمَة» و این را سه‌بار تکرار می‌فرمود. و بعد عرضه می‌داشت: «خدایا دنیای مرا اصلاح کن، دنیایی که معیشت و زندگی مرا در آن قرار داده‌ای؛ اللَّهُمَّ أَصْلِحْ لِی دُنْیَایَ الَّتِی جَعَلْتَ فِیهَا مَعَاشِی» و سه‌بار تکرار می‌کردند. و بعد عرضه می‌داشت: «خدایا آخرت مرا اصلاح کن، چون آخرت من محلی است که من در نهایت به آنجا مراجعت خواهم کرد؛ اللَّهُمَّ أَصْلِحْ لِی آخِرَتِیَ الَّتِی جَعَلْتَ إِلَیْهَا مَرْجِعِی» و سه‌بار تکرار می‌کردند. و «خدایا من به رضای تو پناه می‌برم از ناراحتی تو از دست خودم و پناه می‌برم به عفو تو، از غضب تو و از بلای تو؛ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِرِضَاکَ مِنْ سَخَطِکَ، وَ أَعُوذُ بِعَفْوِکَ مِنْ نَقِمَتِکَ» و سه‌بار تکرار می‌کردند. و «خدایا من از تو به تو پناه می‌برم که اگر عطا کنی هیچ مانعی سر راه تو نیست، و اگر تو مرا از نعمتی ممنوع کنی، هیچ کسی نمی‌تواند عطاکننده باشد، و هیچ کسی نمی‌تواند با هیچ تلاش و کوششی از حکومت تو فرار کند و خلاف خواستۀ تو کاری انجام دهد؛ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْکَ، لَا مَانِعَ لِمَا أَعْطَیْتَ، وَ لَا مُعْطِیَ لِمَا مَنَعْتَ، وَ لَا یَنْفَعُ ذَا الْجَدِّ مِنْکَ الْجَد»
  • در دعای فوق یک راهنمایی زیبا هم برای ما وجود دارد: شما که توجه به پروردگار عالم دارید، و با استعانت از پروردگار، او را مسبب الاسباب می‌دانید، در عین حال، باید برای آخرت خودتان و قبل از آن، برای دنیای خودتان دعا کنید. یعنی اول برای دین، بعد برای دنیا، بعد برای آخرت خودتان به ترتیب دعا کنید. و ما در جلسات بعدی خواهیم دید که این دین، دنیای انسان را بسیار آباد می‌کند.

اگر دنبال دنیا رفتی و دنیایت تأمین شد، باید بتوانی آن‌را راحت در راه خدا بدهی

  • انسان در حد وظیفۀ خودش باید برای دنیای خودش تلاش کند و اگر به دستش رسید که چه بهتر. منتها اگر دنبال دنیا رفتی و دنیایت تأمین شد، باید بتوانی این دنیای خودت را راحت در راه خدا بدهی؛ این هم یکی دیگر از شرط‌های آن است. یعنی آدم باید تلاش کند و زندگی خودش را تأمین کند، و بعد آنجایی که لازم بود در راه خدا خرج کند، راحت بتواند خرج کند.
  • دل‌ها بسوزد برای حضرت خدیجۀ کبری(س) که تمام دارایی‌اش را صرف پیامبر گرامی اسلام(ص) کرد، اما آن‌قدر در این دنیا نماند که نتیجه و ثمرۀ قیام پیامبر اکرم(ص) را ببیند. حیات ایشان فقط تا شعب ابیطالب که اواخر آن زجرهای پیغمبر(ص) بود و مسلمین تقریباً در آستانۀ فتح بودند، ادامه پیدا کرد و در آن‌جا در اوج غربت از دنیا رفتند... 

 

zahra ghods
تنها مسیر برای زندگی بهتر/ج8

پناهیان: زندگی فرآیندی برای «شکفته» شدن انسان است/ اولین شرط زندگی بهتر، زنده‌تر بودن است/ زندگی یعنی فرآیندی برای زنده‌تر شدن/ ما برای زندگی بهتر امکانات اضافه می‌کنیم در حالی‌که قدرت‌ها در درون خودمان است!/ زندگی فرایند رسیدن به معرفت است +صوت

زندگی یعنی فرایندی که موجب شکوفا شدن استعدادهای انسان می‌شود. هرکسی تو را به کشف قدرت‌های درونی خودت وادار نکرد و مدام تو را به بیرون ارجاع داد، در واقع به تو خیانت کرده و فریبت داده است. باید بروی و آن قدرت‌های درونی خودت را پیدا کنی؛ آن‌وقت زنده‌تر خواهی شد.

حجت الاسلام علیرضا پناهیان که در رمضان گذشته با موضوع «تنها مسیر-راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی» سخنرانی کرد و مورد استقبال جوانان قرار گرفت، امسال قرار است به مدت 30 شب در مسجد امام صادق(ع) میدان فلسطین به موضوع «تنها مسیر برای زندگی بهتر» بپردازد و به سوال «چگونه یک زندگی بهتر داشته باشیم؟» پاسخ دهد. در ادامه فرازهایی از هشتمین جلسه این سخنرانی را می‌خوانید:

زندگی فرآیندی برای «مدیریت علاقه‌ها در درون» و «مبارزه با موانع در بیرون»/انسان اسیر علاقه‌های خود

  • در جلسات قبل زندگی را مبتنی بر گرایش‌ها و علاقه‌ها تعریف کردیم و گفتیم: زندگی یعنی مدیریت علاقه‌ها، و تلاش و درگیری برای رسیدن به علاقه‌ها و همچنین تسلیم شدن به موانع و محدودیت‌ها. به عبارت دیگر؛ زندگی فرآیندی است برای «مدیریت علاقه‌ها در درون» و «مبارزه در بیرون» برای رسیدن به علاقه‌ها، البته در کنار تسلیم شدن در مقابل موانع و محدودیت‌ها. زندگی ترکیبی از این سه فرآیند است منتها در ظرف مقدرات الهی، نه در یک خلأ یا در یک فضایی که تصادفاً طراحی شده است، بلکه در ظرف مقدرات الهی است که برای هر کسی متناسب با دارایی‌های او طراحی شده است.
  • اگر زندگی را بر اساس گرایش‌ها تعریف کردیم به‌خاطر این است که گرایش‌ها موتور محرک روح ما یا عامل حرکت ما در زندگی هستند. انسان خیلی اسیر گرایش‌ها و علاقه‌های خودش است. همین علاقه‌های ما هستند که هدف‌های ما را تعیین می‌کنند. البته علاقه‌های ما همیشه علم را به کمک می‌گیرند و به استخدام در می‌آورند. ما اگر دوست داشته باشیم یک چیزهایی را بفهمیم، آن‌وقت است که به دنبالش می‌رویم تا بفهمیم و اگر دوست نداشته باشیم آن چیزها را بفهمیم، به دنبال فهم آنها نمی‌رویم. ما اگر دوست داشته باشیم از فهم خودمان با کمک تفکر، به نتایج عمیق‌تری برسیم، به دنبال این فهم عمیق می‌رویم ولی اگر دوست نداشته باشیم، فهم ما جلو نخواهد رفت.

در فرآیند مدیریت علاقه‌ها، مرحله به مرحله به آگاهی نیاز داریم

  • ما نمی‌خواهیم تعریف زندگی را به موضوع گرایش‌ها محدود کنیم، بلکه به سایر دارایی‌ها و توانایی‌های انسان هم باید نگاه کنیم، به اتفاق‌های دیگری که در وجود انسان می‌افتد هم باید نگاه کنیم. البته نمی‌خواهیم چندتا تعریف مختلف ارائه بدهیم‌؛ تعریف اصلی همان است که مبتنی بر گرایش‌ها بیان کردیم. اما وقتی از زوایای مختلف نگاه می‌کنید، زندگی انسان یک بروز و ظهورهای دیگری هم دارد؛ مثلاً از ناحیۀ معرفت. شما وقتی می‌خواهید گرایش‌های خودتان را مدیریت کنید، یا تلاش و مبارزه کنید و جلو بروید یا اهداف خودتان را تعیین کنید، مرحله به مرحله به آگاهی نیاز دارید.
  • بعضی از آگاهی‌ها را از بیرون کسب می‌کنیم، اما بعضی از آگاهی‌ها را نمی‌شود از بیرون کسب کرد و خودمان کم‌کم-در جریان زندگی- به آن می‌رسیم. این‌گونه آگاهی‌ها را اگر هم از بیرون بگیریم، صرفاً به گوش‌مان می‌خورد و کمانه می‌کند و می‌رود! مثلاً وقتی به جوان‌ها می‌گویند: «دوران پیری زود فرا می‌رسد» تقریباً محال است جوان این آگاهی را  متوجه شود. البته هستند جوان‌هایی که فهم خیلی قوی دارند؛ مانند شهدا که قبلاً مثال زدیم و گفتیم که چقدر خوب می‌فهمیدند.

زندگی ابزار و وسیلۀ فهمیدن است؛ عین کلاس درس/ آدم برخی چیزها را باید با گوشت و پوست و استخوانش بفهمد

  • آدم مرحله به مرحله در جریان رسیدن به تمایلاتش، به آگاهی‌هایی نیاز دارد ولی اساساً خود زندگی ابزار فهم و وسیلۀ فهمیدن است؛ عین کلاس درس، عین کارگاه، عین نمایشنامه‌ای که برای آدم اجرا می‌کنند تا یک چیزهایی را به آدم بفهمانند. آدم بعضی‌ چیزها را باید با گوشت و پوست و استخوان خودش بفهمد، آدم بعضی‌ چیزها را باید با زندگی کردن بفهمد.
  • می‌دانید چرا اسلام این‌قدر احکام و دستور صادر می‌کند؟ برای اینکه همین رفتار، سبک زندگی و نوع زندگی کردن ماست که به ما خیلی چیزها را می‌فهماند، کلاس و کتاب در درجۀ دوم اهمیت هستند. خیلی مهم است که تو چگونه داری زندگی می‌کنی؟ آن کسی شیرۀ زندگی را خوب می‌چشد که آن فهمی که زندگی می‌خواهد به او بدهد را دریافت کند. پس طوری زندگی کن که آن فهم را از زندگی خودت بگیری.

زندگی فرایند رسیدن به معرفت است / شما تا زندگی نکنید بعضی چیزها را متوجه نمی‌شوید

  • اصلاً فلسفۀ این زندگی کسب معرفت است؛ معرفت به همه چیز. البته معرفت به پروردگار عالم در رأس همۀ معرفت‌هاست. اینکه «ما در زندگی نیاز به علم و معرفت داریم» درست است. بله ما برای یک زندگی خوب نیاز به علم و معرفت داریم، ولی اصلاً زندگی فرایند رسیدن به معرفت است، زندگی خودش وسیله‌ای برای معرفت است.
  • بعضی از‌ چیزها هستند که تا وقتی در جریان زندگی برای آدم اتفاق نیفتد، آدم خوب نمی‌فهمد. مثلاً شما تا پدر نشوید، نمی‌فهمید پدر شدن یعنی چه؟ شما تا زندگی نکنید بعضی چیزها را متوجه نمی‌شوید؛ و برای همین بود که به این دنیا آمده‌اید که زندگی کنید.
  • در تعریف زندگی گفتیم: «زندگی مدیریت تمایلات، مبارزه و تلاش و درگیری برای رسیدن به تمایلات است که فرایندی از تسلیم شدن در آن اتفاق می‌افتد البته در بستر امتحانات الهی» منتها اگر از زاویۀ معرفت به همین تعریف زندگی نگاه کنیم،  در یک جمله می‌توانیم بگوییم که زندگی وسیله‌ای برای معرفت و فهمیدن است؛ فهمیدن خیلی چیزها. کسی که عصارۀ زندگی را کشیده و چشیده باشد و به این فهم و معرفت رسیده باشد، وقتی از این دنیا برود، خیلی مورد احترام خدا و ملائکه خواهد بود.

تعریف زندگی از یک زاویۀ دیگر/ زندگی فرایندی برای «شکفته» شدن انسان است

  • تا اینجا دو تعریف از زندگی ارائه دادیم. یعنی هم زندگی را از زاویۀ محبت و تمایلات تعریف کردیم و هم از زاویۀ معرفت. در این جلسه می‌خواهیم از یک زاویۀ دیگر هم زندگی را تعریف کنیم، و از یک باب دیگر که خیلی مهم است هم به زندگی نگاه کنیم.
  • زندگی از یک جهت دیگر شکوفا شدن انسان است، زندگی فرایند پیدا شدن پنهانی‌های وجود انسان است. این را در آموزش و پرورش هم می‌گویند. مثلاً می‌گویند: «می‌خواهیم استعداد بچه‌ها شکوفا شود» پدر و مادرها هم وقتی بچه‌ها را در مدرسه می‌گذارند می‌گویند: «ببینید بچۀ من به درد چه کاری می‌خورد؟ او را در آن زمینه رشد بدهید...» انسان فقط آن چیزی نیست که نشان می‌دهد؛ انسان استعدادهای زیادی در درون خودش دارد و زندگی فرایندی برای شکفته شدن انسان است.

نمونه‌ای از قدرت فوق‌الهادۀ مغز انسان/ برخی سال‌ها زندگی کرده‌اند ولی قدرت‌های روحی خود را شکوفا نکرده‌اند

  • یکی از اساتید ما در روانشناسی فیزیولوژی می‌فرمود: سلول‌های بدن انسان می‌میرد بعد یک سلول جدید جای آن ساخته و پرداخته می‌شود. لذا بدن ما همان بدن سابق نیست، بلکه شبیه همان بدن سابق است ولی این‌ها مدام دارد نو به نو عوض می‌شود. پوست و قسمت‌های مختلف بدن را توضیح می‌داد تا به مغز رسید. در مورد مغز فرمود: اما مغز از 24 سالگی به بعد وقتی سلول‌هایش می‌میرد دیگر چیزی جایگزین آن نمی‌شود! ولی نگران نباشید؛ شما اگر ده‌ها یا صدها سال هم عمر کنید، و سلول‌های مغزی شما مدام کم بشوند، همان‌ مقداری که برای‌تان باقی می‌ماند آن‌قدر اطلاعات می‌تواند ذخیره کند که به اندازۀ علم همۀ دانشمندان عالم هم بیشتر است!
  • ببینید قدرت مغز انسان چقدر بالاست! آن‌وقت ما تعجب می‌کنیم که می‌شنویم: أمیرالمؤمنین(ع) تمام دوستان خود را تا روز قیامت به اسم می‌شناسد! یک نفر آمد نزد امیرالمؤمنین(ع) و گفت: من شما را دوست دارم، آقا فرمود: نه! نام تو در فهرست دوستان من نیست! (قالَ یا أمیرَالمؤمنینَ إنّی و اللّه لاُحِبُّکَ... فقالَ ع: إنَّ رسولَ اللّه ص حدَّثَنی بألفِ حدیثٍ لکُلِّ حدیثٍ ألفُ بابٍ و إنَّ أرواحَ المؤمنینَ تَلْتَقی فی الهواءِ فتَشَمُّ و تَتَعارَفُ فما تَعارَفَ مِنها ائْتَلَفَ و ما تَناکَرَ مِنها اخْتَلَفَ و بحقِّ اللّه ِ لَقد کَذَبتَ فما أعرِفُ وجْهَکَ فی الوُجوهِ و لا اسْمَکَ فی الأسْماءِ؛ اختصاص/311)
  • این تازه قدرت و استعداد مغز است، حالا شما ببینید که روح انسان چه قدرت و استعدادی دارد! چشم و گوش انسان چه توانایی‌هایی دارد! شنوایی و بینایی یکی از استعدادهای مهم انسان است و یک نمونه‌اش این است که انسان می‌تواند به جایی برسد که حتی تسبیح گیاهان را هم بشنود.
  • زندگی فرایندی برای شکوفا شدن استعداد است ولی متاسفانه خیلی‌ها هستند که سال‌ها از زندگی‌شان می‌گذرد ولی هنوز استعدادهای روحی‌شان شکوفا نشده است. شاید به این دلیل است که از همان اول در آموزش پرورش بنا بر این است که ما استعدادهایی مانند نجاری، قصابی، بنایی و این‌قبیل چیزها را یاد بگیریم و کاری به استعدادهای روحی نداریم!
  • زندگی یک فرصت طلایی برای آن شکوفا شدن استعدادهاست و کسی که استعدادهایش شکوفا نشود و هیچ قدرتی را در خودش بیدار نکند و بخواهد مدام خودش را تکرار کند، واقعاً بیچاره است.

به نظر شما بهتر بود جوان‌های ما در چه سنی از نظر جنسی بالغ شوند؟

  • انسان خیلی قدرتمند است. یک نمونه‌اش این است که وقتی به سن چهارده سالگی رسید باید بتواند جلوی غریزۀ شهوت بایستد. در میان جمعی از مربیان و دوستان فرهنگی مذهبی و متدین بودم و از ایشان پرسیدم: به نظر شما بهتر بود جوان‌های ما در چه سنی از نظر جنسی بالغ بشوند؟ شما چه سنی را پیشنهاد می‌کنید؟ میانگین سنی‌ای که آن دلسوزان محترم فرمودند 21 سال بود! به ایشان عرض کردم: در واقع شما دارید می‌گویید که از دست خدا در رفته است که این غریزۀ جنسی را زود بیدار کرده است! شما به یک نحوه‌ای دارید می‌گویید که در واقع «اشتباه شده است!» آنها گفتند: پس چطور می‌شود بچه‌ها را در سن پانزده سالگی از شهوات باز داشت؟ عرض کردم: در آن هفت سال که فرصت تربیت بوده(یعنی از 7 تا 14سالگی) شما اصلاً کار تربیتی نکرده‌اید و الا اگر در این هفت سال، کار تربیتی درست انجام شود، این امر امکان‌پذیر خواهد بود. اگر جوان ما در این سال‌ها طوری تربیت شده باشد که قدرت ایستادگی در مقابل تمایلات خود را پیدا کرده باشد، بعد از 14 سالگی هم قدرت ایستادگی در مقابل شهوات را خواهد داشت.

زندگی یعنی فرآیندی برای زنده‌تر شدن

  • زندگی یعنی شکوفایی استعدادهای فطری، زندگی یعنی فرایندی که انسان توانایی‌هایش افزایش پیدا می‌کند، زندگی یعنی فرآیندی که زنده‌تر بشویم تا زندگی کنیم. زندگی یعنی زنده‌تر شدن؛ ولی ما غالباً الان حالت نیمه مرده داریم! ما الان خیلی از قوا را نداریم. به عنوان مثال در روایت می‌فرماید: مؤمن علاوه بر دو چشمِ سر، دو چشم دیگر هم دارد که چشم قلب است. (امام سجاد(ع): أَلَا إِنَّ لِلْعَبْدِ أَرْبَعَةَ أَعْیُنٍ عَیْنَانِ یُبْصِرُ بِهِمَا أَمْرَ آخِرَتِهِ وَ عَیْنَانِ یُبْصِرُ بِهِمَا أَمْرَ دُنْیَاهُ فَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِعَبْدٍ خَیْراً فَتَحَ لَهُ الْعَیْنَیْنِ اللَّتَیْنِ فِی قَلْبِهِ فَأَبْصَرَ بِهِمَا الْعَیْبَ‏؛ توحید صدوق/367) ولی الان آن چشم قلب برای ما کار نمی‌کند. شاید زندگی ما فقط یک‌مقدار زنده‌تر از آن کسانی باشد که مثلاً ضربۀ مغزی شده‌اند و روی تخت بیمارستان در «آی‌‌سی‌یو» افتاده‌اند و فقط حیات نباتی دارند!

اولین شرط زندگی بهتر، زنده‌تر بودن است/ ما برای زندگی بهتر امکانات اضافه می‌کنیم در حالی‌که قدرت‌ها در درون خودمان است!

  • زندگی یعنی زنده باشی و حیات داشته باشی. یک حیات ابتدایی نباتی به آدم می‌دهند و بعد ما باید این حیات را تقویت کنیم. زندگی درواقع فرایند، اتفاقات یا فراز‌ و نشیب‌هایی است تا انسان زنده‌تر شود. زندگی بهتر آن چیزی است که آدم اولاً در آن زنده‌تر باشد. عجیب اینجاست که ما برای زنده‌تر بودن و زندگی بهتر داشتن، مدام به‌دنبال این هستیم که امکانات خودمان را اضافه کنیم در حالی که زندگی بهتر شرط اولش این است که انسان زنده‌تر باشد و قرار نیست که از بیرون چیزی را به زندگی اضافه کنیم بلکه باید همین دارایی‌ها و استعدادهای درونی خودمان را شکوفا کنیم.
  • زندگی یعنی فرایندی که موجب شکوفا شدن استعدادهای انسان می‌شود. قدرت‌ها در درون خودمان است. هرکسی تو را به کشف قدرت‌های درونی خودت وادار نکرد و مدام تو را به بیرون ارجاع داد، در واقع به تو خیانت کرده و فریبت داده است. باید بروی و آن قدرت‌های درونی خودت را پیدا کنی؛ آن‌وقت زنده‌تر خواهی شد.
  • شما از قدرت‌ها و کرامات اولیاء خدا زیاد شنیده‌اید، و شاید بتوان گفت که ما در مقابل آنها اصلاً زنده نیستیم! اولیاء خدا این‌طوری هستند که همه چیز را می‌بینند، همه چیز را می‌شنوند و همۀ قدرت‌ها را هم دارند ولی در قدرت و تدبیر خدا دخالت نمی‌کنند؛ مگر در موارد خاص و استثنایی. آنهایی که قدرت‌شان کم است، می‌خواهند از همین قدرت‌‌ کم‌، حداکثر استفاده را ببرند ولی اولیاء خدا که قدرت‌شان زیاد است مدام مراقبت می‌کنند که «مبادا از این قدرت استفاده کنند»؛ آنها امتحان‌شان این است. و ادب بندگی اقتضا می‌کند که خیلی حساب‌شده عمل کنند.

کسی که شکوفا شد، زندگی او چگونه خواهد شد؟

  • زندگی فرایندی برای شکوفا شدن است؛ آن‌وقت کسی که شکوفا شد، زندگی او چگونه خواهد شد؟ خداوند می‌فرماید: « مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِن»(نحل/97) یعنی کسی که عمل صالح انجام بدهد، از زن و مرد، و البته مؤمن باشد(دقت کنید که در اینجا عمل را بر ایمان مقدم قرار می‌دهد؛ لذا این آیه به بحث ما که بحث زندگی و چگونه زندگی کردن و سبک زندگی است، بیشتر نزدیک می‌شود.) بعد می‌فرماید: «فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً» ما یک حیات به او می‌دهیم؛ حیات طیّبه!
  •  علامه طباطبایی(ره) در تفسیر المیزان می‌فرماید: این حیات یک حیات دیگر است؛ این زنده بودنی که ما الان داریم نیست. و بعد دو ویژگی مهم برای این حیات طیبه ذکر می‌کنند؛ یکی اینکه این زندگی نشاط‌آور و شادی‌آور و انرژی‌بخش است و آدم واقعاً راضی است. دوم اینکه آدم در این زندگی اشتباه نمی‌کند. و بعد علامۀ طباطبایی(ره) می‌فرماید: کسی که به حیات طیبه می‌رسد به قدرت تشخیصی می‌رسد که حق و باطل را راحت از هم جدا می‌کند.

زندگی یعنی زنده‌تر شدن/ چرا خیلی از فیلم‌ها را که نگاه می‌کنیم، دل‌مان می‌گیرد؟

  • زندگی یعنی زنده‌تر شدن! متاسفانه خیلی از فیلم‌ها را که نگاه می‌کنیم، دل‌مان می‌گیرد، دل‌مان سیاه می‌شود، چرا؟ چون یک آدم زنده‌تر در این فیلم نیست؛ همه مثل خودمان کورمال کورمال زندگی می‌کنند! پس این فیلم چه خاصیتی دارد که دارید ما را به آن سرگرم می‌کنید؟!
  • اجازه بدهید یک خاطره از آدم‌هایی که واقعاً زنده‌تر بودند برای شما بیان کنم. از حاج آقا فخر(ره) پرسیدند: شما که می‌گویی این مال را نخوریم، چون شبهه‌ناک است، از کجا می‌فهمید؟ ایشان گفتند: خودش به من می‌گوید! یعنی خودِ این غذا(مثلاً این سیب) به من می‌گوید که «من را نخور، من شبهه‌ناک هستم.!»

انتظار آقای بهجت(ره) از یک جوان هجده ساله

  • واقعاً مهم این است که آدم زنده‌تر بشود؛ آن‌وقت صدای ملائکه را هم خواهد شنید. یک جوانی که الان در قم طلبه است، برای بنده تعریف می‌کرد و می‌گفت: من خیلی در خانۀ آقای بهجت رفت و آمد داشتم، مثلاً چایی می‌دادم و کار می‌کردم و کمک می‌کردم. بعد از مدتی، یک چند روزی به مشهد مقدس رفتم. لذا در یکی از جلسات روضۀ آقای بهجت(ره) حضور نداشتم که چایی بدهم. وقتی برگشتم حاج آقا فرمودند: فلانی، نبودی! گفتم بله، رفته بودم مشهد زیارت.
  • آیت الله بهجت(ره) گفتند: خُب، وقتی رفتی حرم، امام رضا(ع) را هم دیدی؟ گفتم نه! امام رضا(ع) را ندیدم. فرمود: یعنی رفتی وارد حرم شدی امام رضا(ع) را ندیدی؟ گفتم نه. فرمودند عجب! بعد فرمودند: در آن مدتی که آنجا بودی، امام رضا(ع) را در خواب هم ندیدی که حضرت به خوابت بیاید؟ گفتم: نه! فرمود: یعنی تا حالا که مشهد رفته‌ای، اصلاً خواب امام رضا(ع) را ندیده‌ای؟ گفتم: نه. تعجب کرد و فرمود: عجب... این انتظار آقای بهجت(ره) از یک جوان هجده ساله است؛ اینکه واقعاً زنده باشد!
  • آدم اول باید زنده باشد، بعد زندگی کند. إن‌شاءالله امیدوارم که ما یک زندگی بهتری را انتخاب کنیم و قدم به قدم به این حیات نزدیک بشویم.
zahra ghods
تنها مسیر برای زندگی بهتر/ج7

پناهیان: بساط زندگی، نعمتی است که اکثر آدم‌ها  به‌خاطرش شکر نمی‌کنند/ باید به زندگی عشق بورزیم چون خدا ما را در این فضا قرار داده/ دین علی‌رغم مذمت حب‌الدنیا، به علاقۀ ما به زندگی بها داده/ زندگی آن‌قدر عزیز است که توصیه شده با وضو «زندگی» کنید/ زندگی ترکیب سه فرآیند است+صوت

تصور کنید یک کسی دارد برای کنکور درس می‌خواند. به هر حال این درس خواندن یک سختی‌هایی دارد و او را از تفریح باز می‌دارد. مخصوصاً که ببیند دوستانش دارند بازی می‌کنند ولی او مجبور است درس بخواند. حالا او با اکراه، مشغول درس خواندن شود و هر چند دقیقه یک‌بار مُشتی روی کتاب‌هایش بکوبد و با ناراحتی بگوید: «این درس خواندن هم که تمام نمی‌شود؟!» آیا چنین کسی می‌تواند واقعاً عالِم بشود؟ آیا دانشمند مفیدی خواهد شد؟ خیلی بعید است! بعضی‌ها با زندگی خودشان همین‌طوری برخورد می‌کنند. انگار ناراحت هستند که خدا آنها را در بستر این زندگی آفریده است!

حجت الاسلام علیرضا پناهیان که در رمضان گذشته با موضوع «تنها مسیر-راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی» سخنرانی کرد و مورد استقبال جوانان قرار گرفت، امسال قرار است به مدت 30 شب در مسجد امام صادق(ع) میدان فلسطین به موضوع «تنها مسیر برای زندگی بهتر» بپردازد و به سوال «چگونه یک زندگی بهتر داشته باشیم؟» پاسخ دهد. در ادامه فرازهایی از هفتمین جلسه این سخنرانی را می‌خوانید:

دین علی‌رغم مذمت حب‌الدنیا، به علاقۀ ما به زندگی بها داده/ بعضی‌ها با زندگی سرِ جنگ دارند!

  • علاقۀ عمومی آدم‌ها به زندگی قابل احترام است و در دین هم به این علاقه، بها داده شده است. زندگی برای پروردگار عالم، مورد اهتمام و مورد اعتنا است. با تعابیر مختلف از اهل‌بیت(ع) سؤال می‌کردند که شما محبت به دنیا را مذمت کرده‌اید ولی ما دنیا را دوست داریم، آیا ما آدم‌های بدی هستیم؟ می‌فرمودند: دنیا را برای چه دوست دارید؟ می‌گفتند: دنیا را دوست داریم برای اینکه کسب و کاری داشته باشیم تا از فقر نجات پیدا کنیم و بتوانیم نیاز خود و خانوادۀ خودمان را تأمین کنیم و عزت خودمان را حفظ کنیم، اگر توانستیم دست دیگران را هم بگیریم و صدقه بدهیم و... اهل‌بیت(ع) می‌فرمودند: این چیزهایی که شما دوست دارید، محبت دنیا نیست، بلکه جزء آخرت است.  (عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ: قَالَ رَجُلٌ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ اللَّهِ إِنَّا لَنَطْلُبُ الدُّنْیَا وَ نُحِبُّ أَنْ نُؤْتَاهَا. فَقَالَ تُحِبُّ أَنْ تَصْنَعَ بِهَا مَا ذَا ؟ قَالَ: أَعُودُ بِهَا عَلَى نَفْسِی وَ عِیَالِی وَ أَصِلُ بِهَا وَ أَتَصَدَّقُ بِهَا وَ أَحُجُّ وَ أَعْتَمِرُ فَقَالَ ع: لَیْسَ هَذَا طَلَبَ الدُّنْیَا هَذَا طَلَبُ الْآخِرَةِ؛ کافی/5/72 و رسول الله(ص): مِن فِقهِ الرجُلِ أن یُصلِحَ مَعِیشَتَهُ و لیسَ مِن حُبِّ الدنیا طَلَبُ ما یُصلِحُکَ و مَن طَلَبَ الدُّنیا حَلالاً اِستِعفافا عَنِ المَسأَلَةِ و سَعیًا عَلى أهلِهِ و تَعَطُّفا عَلى جارِهِ لَقِیَ اللّه و وَجهُهُ کَالقَمَرِ لَیلَةَ البَدرِ؛ جامع‌الاخبار/139)
  • خلقت انسان، زندگی و حیات دنیایی او، موضوع بسیار زیبا، دوست‌داشتنی و مهمی است. ما نباید با زندگی بد برخورد کنیم. بعضی‌ها با حیات و زندگی سرِ جنگ دارند! وقتی آیۀ «هَلْ أَتى‏ عَلَى الْإِنْسانِ حینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً»(انسان/1) نازل شد-در واقع خداوند در این آیه بر انسان منّت می‌گذارد که انسان را آفریده و در مسیر این زندگی قرار داده- یکی از کسانی که بعدها درِ خانۀ حضرت علی(ع) را آتش زدند، گفت: «حالا خدا خیلی کار کرده، که ما را آفریده است؟!» اخلاق این‌قبیل آدم‌هاست که با حیات سرِ جنگ دارند، گویا اینها ناراحت هستند از اینکه آفریده شده‌اند و در این فضا قرار گرفته‌اند.

باید به زندگی عشق بورزیم چون خدا ما را در این اردوگاه قرار داده/ حیات و بساط زندگی، نعمتی است که اکثر آدم‌ها  به‌خاطرش شکر نمی‌کنند

  • نباید با زندگی سرِ جنگ داشته باشیم، بلکه باید زندگی را بشناسیم و آن را بپذیریم، همین یک مرحلۀ خیلی عالی برای انسان است. تصور کنید یک کسی دارد برای کنکور درس می‌خواند. به هر حال این درس خواندن یک سختی‌هایی دارد و او را از تفریح باز می‌دارد. مخصوصاً که ببیند دوستانش دارند بازی می‌کنند ولی او مجبور است درس بخواند. حالا او با اکراه، مشغول درس خواندن شود و هر چند دقیقه یک‌بار مُشتی روی کتاب‌هایش بکوبد و با ناراحتی بگوید: «این درس خواندن هم که تمام نمی‌شود؟!» آیا چنین کسی می‌تواند واقعاً عالِم بشود؟ آیا دانشمند مفیدی خواهد شد؟ خیلی بعید است! بعضی‌ها با زندگی خودشان همین‌طوری برخورد می‌کنند. انگار ناراحت هستند که خدا آنها را در بستر این زندگی آفریده است!
  • ما باید به زندگی عشق بورزیم، چون جایی است که خدا ما را در آن قرار داده است. باید به زندگی علاقه داشته باشیم، زندگی مخلوق خداست و او ما را در این فضا قرار داده است. خداوند ما را در این اردوگاه زندگی قرار داده است ولی بعضی‌ها به در و دیوار این اردوگاه، ناسزا می‌گویند! گویا اساساً دوست ندارند در این اردو حضور داشته باشند! در حالی که خداوند متعال این حیات را به ما داده است. متاسفانه بعضی‌ها به‌خاطر اصل حیات، از خدا تشکر نمی‌کنند و احساس خوبی ندارند. نعمت حیات و نعمت بستر و بساط زندگی، نعمتی است که اکثر آدم‌ها به‌خاطرش شکر نمی‌کنند. کمااینکه فرمود: «وَ قَلیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ»(سبأ/13)

اگر قطعه‌ای از زندگی شما را امام زمان(ع) تعیین کرده باشد، ارتباط شما با آن قطعه چگونه است؟/ کلّ قطعات زندگی ما را خدا برای ما تعیین کرده

  • اگر به فرض مثال، امام زمان شما به شما فرموده باشند «شما در این رشته تحصیل کنید، شما در این مدرسه درس بخوانید، شما در این خانه یا در این محله زندگی کنید، شما این همسر یا این شغل را انتخاب کنید...» بعد شما می‌روید این شغل، این مدرسه، این همسر یا این خانه را انتخاب می‌کنید و یک عمر هم عشق شما به این است که «آقا و مولایم فرموده‌اند» اگر شما بر اساس چنین رؤیایی، خانه‌ای را بخرید، دیگر با بد و خوب آن خانه می‌سازید، اگر هم گیرِ یک همسایۀ بد بیفتید، صبر می‌کنید و می‌گویید: «چون آقا گفته‌اند به اینجا بیاییم؛ پس حتماً تحمل اذیت‌های این همسایه، بخشی از امتحان من است...»
  • اگر یک قطعه‌ای از زندگی شما را امام زمان(ع) تعیین کرده باشند، ارتباط شما با آن قطعه از زندگی خودتان کاملاً متفاوت خواهد شد. حالا فکر کنید به اینکه کلّ بساط زندگی را چه کسی برای ما فراهم کرده است؟ چه کسی این‌طوری طراحی کرده است که ما به حیات پرتکاپوی خودمان ادامه بدهیم و به یک نقطه‌ای برسیم؟ کلّ زندگی ما را خدا برای ما تعیین کرده است، اصل زندگی ما را خدا تعیین کرده و ما را درون این زندگی قرار داده است. این جزئیاتی که در حیات ما اتفاق افتاده، همه را خدا طراحی کرده است، نه ابلیس! همۀ اینها طراحی‌شده توسط پروردگار عالم است و ما باید دست خدا را هم به‌خاطر این زندگی ببوسیم.

باید به زندگی عشق ورزید؛ البته نه آن‌طور که خدا را هم کنار بزنیم!

  • باید به زندگی عشق ورزید؛ منتها ممکن است یک کسی آن‌قدر به زندگی عشق بورزد که خدا را هم کنار بزند! کمااینکه ممکن است انسان به نماز خودش هم عشق بورزد ولی از خدا غافل شود. مثلاً وقتی خدا یک‌بار ما را از سرِ سجاده نماز صدا بزند که برویم فلان کارِ مهم‌تر را انجام دهیم، بگوییم: «نه! من عشقِ نماز هستم و الان می‌خواهم نماز بخوانم و به حرف تو گوش نمی‌کنم!» مثل ابلیس که عشق نماز بود و به آدم سجده نکرد!
  • این بد است که انسان یک‌طوری به زندگی عشق بورزد که از خدا غافل شود و یا اینکه به یک جاهایی از زندگی عشق بورزد که حتی موجب نفرتش از خدا و اولیاء خدا بشود ولی «دوست داشتن اصل زندگی» در یک حد معقول، در یک حد نشاط‌آور و یک حدی که به انسان بینایی بدهد، یک امر بسیار مطلوب است.

زندگی آن‌قدر عزیز است که توصیه شده «با وضو زندگی کنید»/ دائم‌الوضو بودن یعنی «من می‌خواهم با وضو زندگی کنم»

  • زندگی آن‌قدر برای ما عزیر است که حتی به ما توصیه شده است که با وضو زندگی کنیم و دائم‌الوضو باشیم. یکی از دلایلی که قبر بدن برخی انسان‌ها را نمی‌پوساند این است که انسان دائم‌الوضو باشد. حالا معنای دائم‌الوضو بودن که خیلی هم توصیه شده، چیست؟ معنایش این است که من می‌خواهم با وضو «زندگی» کنم، و این خیلی زیباست. یعنی من می‌خواهم با وضو غذا بخورم، با وضو حرف بزنم، با وضو کار کنم و...
  • این‌طور نیست که در منظر دین، فقط آن لحظه‌ای که شما نماز می‌خوانید مهم و خوب باشد و لحظات بعدی زندگی مهم نباشد! درست است که الان نمی‌خواهیم نماز بخوانیم، ولی به‌هر حال داریم زندگی می‌کنیم، و خیلی خوب است که با وضو زندگی کنیم.

نه‌فقط کلیات زندگی، بلکه جزئیات زندگی هم محترم است

  • زندگی نه فقط برای عوامِ دنیازده محترم است؛ بلکه «زندگی» برای مؤمنِ عارف بالله-به‌دلیل آن روحیۀ شاکرانه‌ای که ایجاد می‌کند و به‌دلیل آن معرفتی که نسبت به حکمت پروردگار عالم به وجود می‌آورد- محترم است. نه‌تنها کلیات زندگی محترم است بلکه جزئیات زندگی هم محترم است. نگاه انسان به زندگی باید اساساً مثبت باشد.
  • خداوند برای زندگی انسان خیلی احترام قائل است. مثلاً یکی از قطعات زندگی که خیلی محترم است همین دوران پیری و کهنسالی است که ضعف در بدن انسان پدید می‌آید. آن‌قدر انسانی که در دوران پیری زندگی می‌کند، پیش خدا محترم است که پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: یک انسان پیر در جامعه و محلۀ خودش باید مورد احترام قرار بگیرد، همان‌طوری که یک پیغمبر در میان امت خودش مورد احترام است. (الشَّیْخُ فِی أَهْلِهِ کَالنَّبِیِّ فِی أُمَّتِه‏؛ جامع‌الاخبار/92)

عروسی آن‌قدر در دین محترم است که دعای عروس و داماد در شب زفاف مستجاب است

  • یکی دیگر از قطعات زندگی که خیلی پیش خدا محترم است، ازدواج است. مثلاً اینکه دعای زن و شوهر در شب زفاف، مستجاب است، لذا کسانی که به یک مراسم عروسی دعوت شده‌اند، خوب است به عروس و داماد بگویند: «التماس دعا».  می‌دانید چرا در بین ما رسم نیست که در شب عروسی، به عروس و داماد «التماس دعا» بگوییم؟ چون ما فکر می‌کنیم که دین به زندگی بها نمی‌دهد! اما چطور ممکن است که دین ما به این بخش شاد، حساس و مهم زندگی ما اهمیت نداده باشد؟! (قَالَ رسول الله ص:‏ یُفَتَّحُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ بِالرَّحْمَةِ فِی أَرْبَعِ مَوَاضِعَ عِنْدَ نُزُولِ الْمَطَرِ وَ عِنْدَ نَظَرِ الْوَلَدِ فِی وَجْهِ الْوَالِدَیْنِ وَ عِنْدَ فَتْحِ بَابِ الْکَعْبَةِ وَ عِنْدَ النِّکَاحِ‏؛ جامع الاخبار،101)
  • اکثر مردم حتی حدس نمی‌زنند که خدا این‌قدر برای عروسی احترام قائل باشد که دعای عروس و داماد در شب زفاف مستجاب باشد! و این خیلی جای تأسف دارد، و نشان می‌دهد که بعضی‌ها به چه دین خشنی معتقد هستند! چون به دینی معتقد هستند که در جشن عروسی ما شرکت نمی‌کند! چون فکر می‌کنند که این دین ذره‌ای برای زندگی ارزش قائل نیست.

اگر غذا خوردن برای کسی محترم باشد، آدابش را هم رعایت می‌کند

  • دین برای زندگی خیلی احترام قائل است و زندگی باید نزد ما هم محترم باشد. بعضی از اجزاء زندگی هست که خداوند آن‌قدر در دین به آن اجزاء احترام گذاشته است که به‌خاطرش آدابی را مطرح کرده است. مثلاً برای غذا خوردن، کلی آداب بیان شده است. اگر غذا خوردن برای کسی محترم باشد، آداب غذا خوردن را رعایت می‌کند و قبل از غذا «بسم الله» می‌گوید.
  • تو لحظه‌ای که داری غذا می‌خوری، این غذا دارد در وجود تو به تکامل می‌رسد؛ لذا این گوشت یا این گیاهی که توسط تو خورده می‌شود، خوشحال است که یک آدم دارد او را مصرف می‌کند، خوشحال است که دارد فدای تو می‌شود. مثلاً آن گوسفندی که گوشتش را آبگوشت کرده‌ای و داری می‌خوری، کمالش به این بوده که تو آن را بخوری و در زندگی تو مصرف شود. وقتی که تو این قدر زندگی خودت را در کائنات محترم دیدی، «بسم الله» هم می‌گویی و آدابش را رعایت می‌کنی. چرا ما در زندگی آداب رعایت نمی‌کنیم؟ چون زندگی خودمان را زیاد محترم نمی‌دانیم.

مرور تعریف زندگی/اگر علاقه‌هایت را مدیریت نکنی، دیگران اینقدر علاقه‌هایت را مدیریت می‌کنند که خودت را گم کنی

  • حالا به تعریف زندگی برمی‌گردیم و تعریف زندگی را دوباره مرور می‌کنیم. می‌خواهیم از زوایای دیگری به این تعریف بپردازیم، و بعد بر اساس همین تعریف زندگی بگوییم که «زندگی بهتر یعنی چه؟» در واقع از دل تعریف زندگی باید معنای زندگی بهتر را دربیاوریم.
  • تعریفی که از زندگی ارائه دادیم این بود که «زندگی مدیریت تمایلات است» تمایلات و علاقه‌ها محور حیات بشر و موتور محرک انسان است و حرف اول را می‌زند. زندگی مدیریت علاقه‌هاست؛ اما چرا گفتیم «مدیریت»؟ برای اینکه شما می‌توانید علاقه‌های خود را تغییر دهید؛ کمااینکه دیگران دارند علاقه‌های شما را تغییر می‌دهند. اگر خودت علاقه‌های خودت را مدیریت نکنی، دیگران علاقه‌هایت را تغییر می‌دهند یا علاقه‌هایی را به تو تحمیل می‌کنند.

در غرب علاقه توسط هنر و رسانه‌ها به مردم تحمیل می‌شود

  • در یکی از دانشگاه‌های غربی، در جمع برخی افراد غیرانقلابی یا ضد انقلاب حاضر شدم تا با آنها گفتگو کنم. به آنها عرض کردم: «شما اگر در غرب، آزادیِ رفتار یا آزادیِ گفتار یا آزادیِ افکار داشته باشید (که در غرب شعار آزادی خیلی مطرح است) اما شما آزادیِ علاقه ندارید، بلکه علاقه توسط رسانه‌ها به شما تحمیل می‌شود و هنر را در این رسانه‌ها برای تحمیل علاقه به خدمت گرفته‌اند.» در آن جلسه‌ای که بعضاً به بنده توهین می‌کردند، هیچ کسی در مقابل این سخن، حرفی نزد. حتی بعد از جلسه بعضی از آنها آمدند و گفتند: ما حرف تو را قبول داریم.
  • اگر علاقه‌های خودت را مدیریت نکنی علاقه به تو تحمیل می‌کنند؛ تو مجبور هستی علاقه‌های خودت را مدیریت کنی و الا دیگران این‌قدر علاقه‌های تو را مدیریت می‌کنند که اصلاً خودت را گم کنی. یعنی دیگر نمی‌فهمی که خودت چه می‌خواهی، چون همه‌اش دنبال این بوده‌ای که خودت را در دلِ دیگران پیدا کنی.

زندگی ترکیب سه فرآیند است: 1.حرکت به سوی علاقه‌ها 2. تغییر و کنترل علاقه‌ها 3. پذیرش محدودیت‌ها

  • زندگی مدیریت علاقه‌هاست و تلاش و مبارزه برای رسیدن به علاقه‌هاست؛ منتهی از بین علاقه‌هایت علاقه‌های برتر را انتخاب می‌کنی. البته زندگی جزء دیگری هم دارد و آن «تسلیم شدن به محدودیت‌هاست» به عبارت دیگر، زندگی ترکیب این سه فرآیند است: 1.فرایند حرکت به سوی علاقه‌ها 2. فرایند تغییر و تحول و کنترل علاقه‌ها 3. فرایند پذیرش محدودیت‌هایی که سر راه رسیدن به علاقه‌ها وجود دارد.
  • زندگی تلاش و مبارزه برای رسیدن به علاقه‌ها و مدیریت علاقه‌ها، در ضمن پذیرفتن محدودیت‌هاست، منتها همۀ اینها در بستر مقدرات الهی است. و خداوند فرموده است که همۀ مقدرات من برای امتحان است(الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ؛ ملک/2) پس به‌جای «در بستر مقدرات الهی» می‌توان گفت: «در بستر امتحان‌های الهی». بنابراین «زندگی تلاش و مبارزه برای رسیدن به علاقه‌ها و مدیریت علاقه‌ها، ضمن پذیرش محدودیت‌هاست، منتها در بستر امتحانات الهی»

تعریف زندگی از زاویه‌ای دیگر/ زندگی فرایندی است برای «فهمیدن»

  • حالا می‌خواهیم زندگی را از زوایای دیگری ببینیم. در تعریف فوق «علاقه» محور است اما تعابیر کلیدی دیگری هم در زندگی و حیات انسان وجود دارد؛ مثل مفهوم «معرفت، علم و آگاهی». در اینجا می‌خواهیم از یک زاویۀ دیگری که بیشتر فرایند علم و رابطۀ ما را با علم در زندگی را مشخص می‌کند، دربارۀ تعریف زندگی توضیح دهیم.  
  • یک تعریف دیگر از زندگی این است: «زندگی فرایندی است برای فهمیدن». ما برای فهمیدن برخی از مفاهیم عالی در هستی، لازم بود به دنیا بیاییم و این فرایند پیچیده و گاهی رنج‌آور و گاهی شوق‌برانگیزِ زندگی را طی کنیم تا به درک برخی از مفاهیم عالی حیات برسیم. چون فهمیدن بعضی چیزها یک عمر کار می‌برد.
  • اگر کسی گفت «کل زندگی برای معرفت است» این تعریف را از او قبول کنید؛ و مغایرتی هم با این تعریف ما از زندگی ندارد. هنوز هم موتور محرکه همین علاقه‌هاست، منتها سؤال این است که «این علاقۀ من، مرا به مسیری می‌کشاند و می‌برد و من به بن‌بست می‌رسم و سرم به سنگ می‌خورد و برمی‌گردم، تا چه چیزی را بفهمم؟ که بعد فردا با این فهم چه‌کار کنم؟»

زندگی برای فهم معارف عالی و حقایق ناب است نه آگاهی‌های ابتدایی 

  • زندگی برای این نیست که ما فقط بفهمیم «دنیا دو روز است!» یا اینکه «آدم تا مادر نشود نمی‌فهمد مادری یعنی چه؟، آدم تا پیر نشود و جوان نداشته باشد، نمی‌فهمد احترام به والدین یعنی چه؟» این‌ها جزء آگاهی‌های ابتدایی است و باید خیلی زودتر بفهمیم. بعضی‌ها هفتاد سال از عمرشان می‌گذرد تا به این آگاهی برسند که «به هر کسی محبت می‌کنی، قدر تو را نمی‌داند» یعنی عمر خود را گذاشته‌اند که به همین آگاهی برسند در حالی که می‌توانستند این را با خواندن چند روایت هم متوجه شوند. اگر روح انسان از اسارت رها باشد در هجده‌سالگی هم می‌تواند این چیزها را بفهمد نه اینکه هفتاد سال عمرش را برای فهم آن بگذارد. کمااینکه حضرت امام در وصیت‌نامه‌های شهدای هجده ساله یک چیزهایی را می‌دید که می‌فرمود: اینها یک شبه راه صدساله را طی کرده‌اند.
  • زندگی برای رسیدن به معارف عالی در حیات است که راهی جز زندگی برای رسیدن به این معارف نبوده است؛ و کتاب و معلومات عادی و رایج نمی‌تواند آن معرفت‌ها را به آدم بدهد؛ زندگی فرایندی است برای فهمیدن؛ منتها برای فهمیدن حقایق ناب عالم هستی. نه یک‌سری آگاهی‌های عادی که به‌راحتی می‌توان به آنها دسترسی پیدا کرد.

علی(ع): پیامبران آمده‌اند که دفینه‌های گران‌بهای عقل را اکتشاف کنند/ زندگی یعنی فهمیدن؛ منتها فهمیدن چه چیزی؟

  • امیرالمؤمنین علی(ع) هدف بعثت پیامبران را این‌گونه بیان می‌فرماید: «وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول‏»(نهج‌البلاغه/خطبۀ 1) یعنی پیامبران آمده‌اند که دفینه‌های گران‌بهای عقل را اکتشاف کنند.
  • زندگی یعنی فهمیدن؛ منتها فهمیدن چه چیزی؟ وقتی عظمت خلقت و پیچیدگی حیات را نگاه می‌کنیم، می‌گوییم: «جل الخالق! خدا با این عظمتی که آفریده است می‌خواهد انسان را به چه فهمی برساند؟ خدا می‌خواهد ما چه چیزی را بفهمیم؟ کل این عالم هستی و زندگی ما، برای فهمیدن چه حقایقی است؟» آیا این حقایق گفتنی است؟! نوشتنی است؟! آیا در قالب کلمات در می‌آید؟!
  • آیا زندگی با این‌همه عظمت و پیچیدگی، خلق‌شده توسط پروردگار عالم و طراحی‌شده توسط خدا، برای فهمیدن همین چیزهایی است که من و تو می‌دانیم و همین آگاهی‌های عادی و معمولی است؟ نه؛ این خلقت باعظمت برای فهمیدن این چیزها نبوده است.  
  • ما از یک زاویه‌ای گفتیم که «زندگی تلاش برای رسیدن به علاقه‌ها و مدیریت علاقه‌ها و پذیرش محدودیت‌هاست» منتها همان مادۀ اصلی عملیات حیات از یک زاویۀ دیگر می‌‌شود «فرایندی برای فهمیدن» ولی یادمان باشد، فهمیدن چه؟ انسان به‌خاطر فهمیدن چه حقایقی در عالم آفریده شده است؟ آن‌وقت ببینیم که ما زندگی‌مان را صرف فهمیدن چه چیزهایی می‌کنیم؟ ملائکة الله از هر کسی می‌پرسند: «این‌همه زندگی کردی چه فهمیدی؟» ما می‌توانیم خیلی چیزها بفهمیم که ملائکه هم کم می‌آورند.

زندگی یعنی یک اتفاق‌هایی بیفتد که انسان در نهایت یک چیزهایی را بفهمد

  • زندگی یعنی اتفاق‌هایی بیفتد که آدم آخرش یک چیزهایی را بفهمد. در دوران دفاع مقدس جوان‌های زیادی را دیدیم که به یک فهم بسیار عمیق رسیده بودند، که امام به بعضی‌ها می‌فرمود: «پنجاه سال عبادت کردید، و خدا قبول کند، یک روز هم یکى از این وصیتنامه‏ها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید»(صحیفۀ امام/14/491) یعنی ببینید اینها به کجا رسیده‌اند که خیلی‌ها ممکن است با خیلی‌ چیزها نرسیده باشند، آن‌وقت حضرت امام(ره) از وصیت‌نامه‌های این بچه‌ها یک چیزی می‌فهمید که ما نمی‌فهمیم. (امام خامنه‌ای: اینکه امام یک‌وقت فرمودند «این وصیتنامه‏ها را بخوانید» به همین‏خاطر است. من چون خودم وصیتنامه ‌ها را مى‏خواندم - و الان هم هر وقت به دستم بیاید، مى‏خوانم- فهمیده‌‏ام که امام چرا این نکته را فرمودند. زیرا در این وصیتنامه‌‏ها، گاهى مطالبى وجود دارد که یک‌دنیا عرفان حقیقى و ناب است. یعنى حتّى عرفاى برخوردار از علوم دینى و علوم ظاهرى، که طبعاً امکان عروج و رشدشان بیشتر است و قهراً پاکیزه ‌ترند -نه یک عارف سالکى که معرفتى از لحاظ علوم دینى ندارد- آنچه را که بعد از مثلاً چهل، پنجاه سال مجاهدت، در سن هفتاد سالگى، هشتاد سالگى احساس و درک و مشاهده مى‏کنند، یک جوان به برکت فداکارى مخلصانه، در مدت چند ماه به دست مى‏آورد. چیز عجیبى است ! ببینید چطور نعمت الهى، بى‏دریغ به سمت دلهاى بااخلاص روانه مى‏شود؛ بیانات در دیدار فرماندهان و مسئولان سپاه پاسداران -26/6/1376)
  • بنده با یکی از شهدای عزیز «ابوالفضل میرزایی» آشنا بودم و برخی از حالات او را دیده‌ بودم. این‌قدر از بالا به زندگی نگاه می‌کرد، این‌قدر چیزها فهمیده بود که به کل عالم نگاه «عاقل اندر سفیه» داشت. وقتی با تو صحبت می‌کرد انگار مثلاً یک پیرمرد عارف نود ساله با تو حرف می‌زند؛ البته با کمال تواضع. آن چیزهایی که ما خوانده بودیم انگار او دیده بود، و چیزهایی دیده بود که دیگر اصلاً نمی‌توانست به ما بگوید. زبان حالش این بود: «من گنگ خواب دیده و عالم همه کر»
  • اگر امام صادق(ع) نفرموده بود که هجده سال برای کمال یافتن کافی است(وَ سُئِلَ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْکُمْ ما یَتَذَکَّرُ فِیهِ مَنْ تَذَکَّرَ  فَقَالَ تَوْبِیخٌ لِابْنِ ثَمَانِیَ عَشْرَةَ سَنَةً؛ من‌لایحضره‌الفقیه/1/186) ما باور نمی‌کردیم که چطور این بچه‌ها به قول امام(ره) راه صدساله را  یک شبه طی کردند.
zahra ghods
تنها مسیر برای زندگی بهتر/ج6

پناهیان: نباید از ایمان مردم انتظار زیادی داشت/مشکلات جامعه از ضعف درس عقاید و اخلاق نیست/مشکل مهم این است که زندگی را قبل از بندگی نشناخته‌ایم/کسی که زندگی او را متواضع نکرده باشد، بعید است با نماز هم متواضع شود +صوت

بنده یک پیشنهاد جدی و اساسی دارم؛ اینکه بیایید مشکلات معنوی، اخلاقی و روحی و روانی خودمان را بررسی کنیم، و همۀ این مشکلات را با درک حقیقت حیات، با درک معنای زندگی و با درک تعریف دقیق زندگی حل کنیم. بنده تصور می‌کنم اگر آدم بخواهد مشکلات خودش را با معاد حل کند، ولی قبل از آن مشکلاتش را با درک همین حیات دنیایی حل نکرده باشد، کارش دشوار است.

حجت الاسلام علیرضا پناهیان که در رمضان گذشته با موضوع «تنها مسیر-راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی» سخنرانی کرد و مورد استقبال جوانان قرار گرفت، امسال قرار است به مدت 30 شب در مسجد امام صادق(ع) میدان فلسطین به موضوع «تنها مسیر برای زندگی بهتر» بپردازد و به سوال «چگونه یک زندگی بهتر داشته باشیم؟» پاسخ دهد. در ادامه فرازهایی از ششمین جلسه این سخنرانی را می‌خوانید:

بدون تعریف صحیح از زندگی، نمی‌توانیم تعریف درستی از بندگی داشته باشیم/اگر مختصات زندگی را درک نکنیم، با دین مشکلات زیادی پیدا خواهیم کرد  

  • تا وقتی تعریف درستی از زندگی نداشته باشیم، نمی‌توانیم تعریف درستی از بندگی داشته باشیم. برنامه‌ای که دین به آدم می‌دهد و بندگی‌ای که در متن این زندگی برای ما تعریف می‌شود کاملاً به درک این زندگی وابسته است. اگر ما مختصات این زندگی را درک نکنیم، واقعاً با دین مشکلات زیادی پیدا خواهیم کرد.
  • خیلی‌ها فکر می‌کنند که دستورات خداوند متعال سخت، غیر طبیعی یا غیر معقول است، اینها غالباً ناشی از این است که درک صحیحی از زندگی ندارند. اگر زندگی را دقیق درک کنیم، بعد راحت می‌توانیم بندگی، آیین بندگی و دیانت را درک کنیم. برای اینکه ضرورت نماز، حجاب، خمس و زکات و بسیاری از دستورات و مقررات دینی را بفهمیم، قبل از آن باید زندگی را درک کرده باشیم. اگر کسی زندگی را خوب درک نکرده باشد نمی‌تواند بندگی را درک کند و همیشه احساس می‌کند که دین یک‌سلسله دستورات تحمیلی به آدم داده است.
  • ما نباید درک خودمان از زندگی را فقط به تعریف زندگی محدود کنیم، بلکه باید از «زندگیِ بهتر» نیز تعریف و تلقی صحیح و معقولی داشته باشیم. اگر یک تلقی خیال‌پردازانه یا ناصحیح از «زندگی بهتر» داشته باشیم، باز هم با دین مشکل پیدا خواهیم کرد. دین برای انسانی که در بهشت زندگی می‌کند، در عالم آخرت هست، یا مثل فرشته‌ها در آسمان زندگی می‌کند، نازل نشده است بلکه برای انسانی که روی این زمین زندگی می‌کند، آمده است.

یکی از کارهای ابلیس مخدوش کردن تصور ما نسبت به زندگی است

  • یکی از کارهای ابلیس مخدوش کردن تصور ما نسبت به زندگی است. «کار ابلیسی» هم این است که انسان خیال‌پردازی‌های خودش یا فریب‌های ابلیس را در زندگی‌اش تقویت کند.
  • شما حتی در مناجات‌ها نیز عبارت‌هایی می‌بینید که برآمده از شناخت صحیح از زندگی است. مثلاً امام سجاد(ع) در دعای ابوحمزه ثمالی صدا می‌زند: «خدایا! من فقط درِ خانۀ تو می‌آیم و فقط تو را می‌خوانم؛ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا أَدْعُو غَیْرَه‏»(مصباح‌المتهجد/2/582) ابتدائاً این‌طور به ذهن می‌رسد که این یک کلام توحیدی در اوج اخلاص و تعلق خاطر فقط به خداست. ولی امام سجاد(ع) در ادامه عرضه می‌دارد: «البته اگر من غیر تو را صدا بزنم کسی جواب مرا نمی‌دهد؛ وَ لَوْ دَعَوْتُ غَیْرَهُ لَمْ یَسْتَجِبْ لِی دُعَائِی‏»(همان) این به‌خاطر شناختی است که حضرت نسبت به زندگی دنیا دارد. یعنی «من کاری نکرده‌ام که مخلصانه فقط تو را صدا می‌زنم، چون اصلاً کس دیگری غیر از تو جواب مرا نمی‌دهد»
  • شناخت حیات خیلی انسان را به پروردگار عالم مقرب می‌کند. خیلی‌ها می‌پرسند: «ما چگونه خدا را بشناسیم؟ چگونه خدا را دوست داشته باشیم؟ چگونه توجه‌مان فقط به خدا جلب شود؟» باور کنید اکثر این گرفتاری‌ها به این برمی‌گردد که ما تلقی درستی از زندگی نداریم.

بسیاری از مشکلات معنوی، اخلاقی و روحی با درک صحیح «زندگی» حل می‌شود/ نباید از ایمان مردم انتظار زیادی داشت

  • بنده یک پیشنهاد جدی و اساسی دارم؛ اینکه بیایید مشکلات معنوی خودمان را فهرست کنیم، مشکلات اخلاقی و روحی و روانی خودمان را بررسی کنیم، و همۀ این مشکلات را با درک حقیقت حیات، و با درک معنای زندگی و با درک تعریف دقیق زندگی حل کنیم. بنده تصور می‌کنم اگر آدم بخواهد مشکلات خودش را با معاد حل کند، ولی قبل از آن مشکلات خود را با درک همین حیات دنیایی حل نکرده باشد، کارش دشوار است. مدام باید به ذهن خودش فشار بیاورد که: «مراقب باش! بهشت و جهنمی در کار هست، قیامتی در کار هست و ...»
  • مگر چقدر می‌توان از این ایمان و اعتقاد مایه گذاشت؟! خیلی اوقات این ایمان آن‌قدر قوی نیست که بتواند جای معرفت حیات را بگیرد. و اصلاً معقول نیست ما این‌قدر از ایمان و اعتقاد خودمان انتظار داشته باشیم. گاهی اوقات ما زیادی می‌خواهیم از ایمان مردم مایه بگذاریم در حالی که نباید از ایمان مردم انتظار زیادی داشته باشیم.

اصلاً طبیعی نیست ما این‌قدر در جامعۀ خودمان مشکل فرهنگی و دینی داشته باشیم/ ما درک صحیحی از زندگی به جوانان ارائه نمی‌دهیم

  • بسیاری از این مشکلات به این خاطر پدید می‌آید که ما فرآیند تربیتی صحیحی نداریم، و طبیعت زندگی را خوب درک نکرده‌ایم، و یک زندگی طبیعی نداریم.
  • برای جامعۀ ایرانی اسلامیِ ما با این‌همه هوش و زکاوت و این‌همه سلامت فطرت و این‌همه اسوه‌های خوب و روشن و این‌همه تجارب خوب تاریخی و آن سابقۀ عمیق در ادبیات دینی و عرفانی، اصلاً طبیعی نیست ما این‌قدر در جامعۀ خودمان مشکل فرهنگی و مشکل دینی داشته باشیم. همانطور که اگر یک‌نفر در طول روز، صد مرتبه سرفه کند اصلاً طبیعی نیست و باید خودش را به پزشک نشان دهد. شما تصور نکنید که این‌ها طبیعی است و جوان‌ها نوعاً از زیر نماز در می‌روند یا نوعاً هوس‌باز می‌شوند! نباید این‌طوری تلقی کنیم، این نگاه عوامانه است. 
  • ما یک روال طبیعی صحیح برای تربیت و تعلیم اوّلیات و ضروریات و یک برنامۀ دقیق برای تفکر انسانی خودمان نداریم. ما درک صحیحی از زندگی، به جامعه و جوانان‌مان ارائه نمی‌دهیم، لذا آنها این‌همه امواج خیال‌پردازانه‌ دارند. البته عوامل دیگری هم در این زمینه وجود دارد. مثلاً فیلم‌های سینمایی و سریال‌هایی که از این‌طرف و آن‌طرف دنیا می‌آید نیز بی‌تأثیر نیست و ذهن مردم و جوانان را منحرف می‌کند.
  • این‌همه تعلیمات دینی در جامعۀ ما فراوان است ولی اثر نمی‌گذارد. مگر چنین چیزی می‌شود؟! ما عاشورا داریم، ماه مبارک رمضان داریم. یکی از اساتید دانشگاه‌های فرانسه به بنده می‌فرمود: فصل مسلمانی و زمان مسلمان شدن در فرانسه ماه رمضان است. همین‌که روزه و این سختگیری بر خود پیش می‌آید، جذب به دین افزایش پیدا می‌کند. حالا شما باور می‌کنید در جامعۀ ما، ماه رمضان موجب افزایش دینداری در خیلی‌ها نشود؟ این طبیعی نیست و حتماً یک‌جای کار ایراد دارد.

مشکلات جامعه از ضعف درس عقاید و اخلاق نیست/ مشکل مهم اینست که زندگی را قبل از بندگی نشناخته‌ایم

  • ایراد این نیست که درس عقاید ما ضعیف است، یا درس اخلاق ما ضعیف است، نصیحت تا یک حدّی اثر دارد، از ایمان هم تا یک حدّی می‌توان کار کشید. برخی از جوان‌ها که دچار مشکلاتی هستند، به خدا ایمان دارند ولی تلقی‌شان این است که-نعوذ بالله- «خدا دارد به او زور می‌گوید!» باید مشکلات ذهنی و روحی‌ای که برای‌شان ایجاد شده را حل کرد.
  • ما نه به نصیحت اخلاقی زیادی نیاز داریم، و نه ایمان بیش از اینکه داریم نیاز داریم، نه این‌قدر ذهن‌مان شبهه‌ناک است که بخواهیم شبهات مختلف ذهنی را برطرف کنیم(مثلاً شبهاتی در خصوص عدالت خدا و...) یکی از گرفتاری‌های مهم ما همین است که ما زندگی را قبل از بندگی نشناخته‌ایم. اگر متن زندگی را شناختیم، به دین هم عشق می‌ورزیم. مثلاً کسی که مریض باشد و نیاز خودش را به مداوا را بفهمد، پول می‌دهد و پیش پزشک می‌رود و نسخۀ او را هم دقیق اجرا می‌کند. مگر انبیاء الهی اطباء ما نیستند؟ پس چرا ما احساس نیاز نمی‌کنیم؟! چون در بستر طبیعی زندگی‌مان این نیاز پدید نیامده است، چون بستر طبیعی زندگی ما خوب برای ما توضیح داده نشده است. ما باید ذهنیت‌های خودمان را عمیقاً نسبت به زندگی تغییر دهیم.

پاسخ امام صادق(ع) به کسی که درخواست دعا برای افزایش رزق کرد: «برو کار کن»

  • در برخی روایات به این موضوع پرداخته شده که شیطان ذهن ما را دربارۀ دنیا فریب می‌دهد. یک نمونه‌اش این است امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «بترس از اینکه شیطان تنبلی را در ذهن تو تبدیل به توکل کند؛ إحذَر کُلّ الحَذَر أن یُخدِعَکَ الشّیطان فَیُمَثّلَ لَکَ التَوانِی فی صوُرَة التَوَکّل»(شرح نهج‌البلاغه ابن‌ابی‌الحدید/20/306) مواظب باش که تنبلی را جای توکل قرار ندهی.‏
  • شخصی نزد امام صادق(ع) رفت و عرض کرد: «شما دعا کنید که خدا رزق مرا بهتر برساند، کار من خیلی پیچ خورده است. حضرت سریع جواب داد و فرمود: نه! دعا نمی‌کنم، برو به‌دست بیاور! ؛ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع ادْعُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لِی فِی الرِّزْقِ فَقَدِ الْتَاثَتْ عَلَیَّ أُمُورِی فَأَجَابَنِی مُسْرِعاً: لَا! اخْرُجْ، فَاطْلُب‏»(کافی/5/79) معنایش این است که بالاخره «کار و کاسبی و پول در آوردن زحمت دارد، و معنا ندارد که از من بخواهی دعا کنم! برو با مشکلات درگیر شو!» این نشان می‌دهد که تلقیِ آن شخص از زندگی غلط بوده و تصور می‌کرده زندگی «هلو راحت بیا برو تو گلو» است! و لذا وقتی یک‌مقدار به مشکل می‌خورَد انتظار دارد امام صادق(ع) برایش دعا کند!

در اثر خیال‌پردازی یا فریب شیطان تصور می‌کنیم «در دنیا می‌شود یک زندگی راحت و بی‌زحمت داشت!»

  • شخصی می‌گوید ما نزد امام صادق(ع) بودیم که یک کسی به نام «الْعَلَاءُ بْنُ کَامِلٍ» آمد کنار امام صادق(ع) نشست و گفت: از خدا بخواه که خدا روزی مرا راحت و بدون زحمت به من بدهد! امام صادق فرمود: برایت دعا نمی‌کنم، برو همان‌طوری که خدا دستور داده است روزی خودت را به‌دست بیاور؛ کُنَّا جُلُوساً عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِذْ أَقْبَلَ الْعَلَاءُ بْنُ کَامِلٍ فَجَلَسَ قُدَّامَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ ادْعُ اللَّهَ أَنْ یَرْزُقَنِی فِی دَعَةٍ، فَقَالَ: لَا أَدْعُو لَکَ. اطْلُبْ کَمَا أَمَرَکَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ»(کافی/5/78)
  • اینجا یکی از آن بزنگاه‌های فریب انسان است. یا شیطان فریب‌مان می‌دهد یا اینکه خودمان در اثر خیال‌پردازی، تلقی اشتباهی پیدا می‌کنیم. خیال‌پردازی واقعیت را برای انسان تغییر می‌دهد. آدم چون علاقه دارد زندگی راحتی داشته باشد، خیال می‌کند می‌تواند این‌گونه زندگی کند.
  • شیطان کاری می‌کند که آدم تصور کند می‌تواند یک زندگی راحت و بی‌زحمتی داشته باشد. این یکی از القائات شیطان است که مدام به انسان القاء می‌کند «تو می‌توانی یک زندگی کاملاً راحتی داشته باشی!» در حالی که این دروغ است، در دنیا نمی‌شود زندگی راحت داشت، چرا به خودمان دروغ بگوییم؟ بعضی‌ها آن‌قدر دچار توهم هستند که وقتی به آنها می‌گوییم: «تو هیچ‌وقت در این دنیا زندگی راحتی نخواهی داشت» قهر می‌کنند و می‌گویند: «پس اصلاً چرا تلاش کنم؟!» یعنی تمام انگیزۀ او در تلاش‌هایش به‌خاطر همین خیال دروغین بود که زندگی راحتی داشته باشد!

با زندگی معنوی خودمان هم نباید خیال‌پردازانه برخورد کرد/ در زندگی مادی و معنوی همیشه درگیری وجود دارد

  • ما حتی در ارتباط با زندگی معنوی خودمان هم نباید خیال‌پردازانه برخورد کنیم. اگر در زندگی معنوی‌مان هم مدام با یک‌سری مشکلات درگیر بودیم، نباید روحیۀ ما ضعیف شود، یا مأیوس شویم کمااینکه در زندگی مادی هم نباید مأیوس شویم. مؤمن در زندگی معنوی خودش هم مدام با چالش‌هایی درگیر است. پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: مؤمن هر عیب و صفت بدی را در خودش از بین ببرد بلافاصله یک عیب دیگری رو می‌شود و دوباره درگیری آغاز می‌شود.(...فَإِنَّهُ لَا یَنْفِی مِنْهَا عَیْباً إِلَّا بَدَا لَهُ عَیْبٌ؛ الکافی/2/148) مثلاً جوانی که درگیر نگاه حرام است باید بداند که اگر با درگیری و تلاش بعد از مدتی بتواند این عیب را کنار بگذارد، بلافاصله یک عیب دیگرش رو می‌آید که دوباره باید با آن درگیر شود. یعنی باید بداند که این درگیری همیشه وجود دارد.
  • در نامۀ 31 نهج‌البلاغه-که اولین نامه در تاریخ اسلام خطاب به جوانان است- اولین وصف جوان این است که امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «نامه می‌نویسم به جوانی که به آرزوهایش نخواهد رسید؛ إِلَى الْمَوْلُودِ الْمُؤَمِّلِ مَا لَا یُدْرِک‏»(نهج‌البلاغه/نامه31) طبق فرمودۀ امیرالمؤمنین(ع) انسان به غالب آرزوهایش نمی‌رسد.
  • چرا امیرالمؤمنین(ع) اولین خطابش به جوان این است که «تو به آرزوهایت نخواهی رسید»؟ به‌خاطر اینکه آنها را از خیال‌پردازی رها کند. این خیال‌پردازی‌ها ما را نابود کرده است. خیال‌پردازی برای رسیدن به یک زندگی موهوم و الکی، که اصلاً وجود خارجی ندارد، آدم را فاسد می‌کند.

اینکه بخواهید از بین امیال خودتان انتخاب کنید، همین به معنای رنج است

  • همان‌طور که در جلسه قبل گفتیم، ما زندگی را این‌گونه تعریف کردیم: زندگی درگیری و مبارزه برای رسیدن به امیال است؛ امیالی که باید بین آنها انتخاب کنیم. و اینکه شما بخواهید از بین امیال خودتان انتخاب کنید، همین به معنای رنج است. چون باید از برخی امیال خودتان صرفنظر کنید و این یعنی رنج و غم و غصه. لذا خداوند می‌فرماید: «ما انسان را در رنج آفریده‌ایم؛ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی‏ کَبَد»(بلد/4)
  • گفتیم که زندگی یعنی «تلاش و مبارزه» این به معنای «کدح» است که خداوند می‌فرماید: «ای انسان! تو در تلاش توأم با رنج هستی برای اینکه به خدا برسی؛ یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى‏ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقیهِ»(انشقاق/6) و خداوند می‌فرماید: «انسان هر چه دارد از سعی خودش دارد؛ وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی»(نجم/39) «سعی» راه رفتن عادی نیست، بلکه راه رفتن تند و باتلاش است.

اینکه جوانان ما بعد از 14 سالگی کار نمی‌کنند یک فاجعۀ انسانی است

  • گفتیم که زندگی یعنی مبارزه، و این مبارزه را از چه موقع باید شروع کرد؟ از همان دوران دبستان باید این را برای بچه‌های خودمان جابیندازیم. برخی با تعجب می‌پرسند: «یعنی شما می‌گویید که بچه از هفت‌سالگی به زحمت بیفتد؟» بعضاً اگر یک کودک 11 ساله‌ای را ببینیم که هم کار می‌کند و هم درس می‌خواند، تصور می‌کنیم که فاجعه‌ای اتفاق افتاده است! البته بهتر است کودکان ما تا سن 14 سالگی فقط درس بخوانند، ولی اگر هم بپذیریم کار کردن در کنار درس کار کردن تا سن 14 سالگی  فاجعه است، از آن فاجعه بالاتر این است که از 14 سالگی به بعد، جوانان ما کار نمی‌کنند، و این یک فاجعۀ انسانی است؛ حتی نوبت به این نمی‌رسد که بگوییم این یک فاجعۀ معنوی است. ما به جوانی که انرژی و توان و زور بازو دارد می‌گوییم: «تو بنشین اینجا و فقط درس بخوان!» مگر درس دبیرستان در طول روز چقدر وقت جوان را می‌گیرد؟! (امام صادق: وَ هَکَذَا الْإِنْسَانُ لَوْ خَلَا مِنَ الشُّغُلِ لَخَرَجَ مِنَ الْأَشَرِ وَ الْعَبَثِ وَ الْبَطَرِ إِلَى مَا یَعْظُمُ ضَرَرُهُ عَلَیْهِ وَ عَلَى مَنْ قَرُبَ مِنْه‏؛ توحید مفضل/87) و (امیرالمؤمنین(ع): إِنْ یَکُنِ الشُّغُلُ مَجْهَدَةً فَاتِّصَالُ الْفَرَاغِ مَفْسَدَة؛ ارشاد مفید/1/298)

هرکس در سن کم خود را به رنج نیندازد، در بزرگسالى آسایش نمى یابد

  • امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «کسی که در کودکی یا نوجوانی (وقتی که سن او کم است) با نفسش جهاد نکند و با تنبلی‌ها مبارزه نکند او وقتی بزرگتر شد، نمی‌تواند با تنبلی‌ها مبارزه کند؛ مَنْ لَمْ یُجْهِدْ نَفْسَهُ فِی صِغَرِهِ لَمْ یَنْبُلْ فِی کِبَرِه‏»(غررالحکم/8272) یعنی این تلاش و مبارزه با نفس باید از کوچکی شروع شود. در روایت مشابهی آمده است: «کسی که در سن کم، مجاهده و تلاش نکند، او در بزرگسالی راحتی به‌دست نخواهد آورد؛ مَنْ لَمْ یُجْهِدْ نَفْسَهُ فِی صِغَرِهِ لَمْ یَجِدْ رَاحَةً فِی کِبَرِه‏»(عیون‌الحکم/446) این کلمات حضرت، کلمات دینی نیست بلکه از حقیقت دنیا با ما حرف می‌زند و از طبیعت زندگی حرف می‌زند. لازم نیست اینها را با خدا و پیامبر و قیامت اثبات کنیم، اینها جزء واقعیت زندگی دنیاست.
  • امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «علم با راحتی جسم به‌دست نمی‌آید؛ لَا یُدْرَکُ الْعِلْمُ بِرَاحَةِ الْجِسْمِ»(غررالحکم/10684) جوانی که فعال نباشد و به جسم خودش سختی ندهد، با راحتی چطور می‌تواند در علم موفق باشد؟! من دست آن معلم شهید را می‌بوسم که ما را هر هفته به کوه می‌برد، آن‌هم نه یک کوهنوردی تفریحی! و بعد از یک کوهنوردی سخت، در آن بالای کوه یک‌مقدار برای ما صحبت می‌کرد و آموزش می‌داد.

پیامبر(ص) وقتی می‌دید که یک جوان خوب، حرفه‌ای ندارد می‌فرمود: از چشمم افتاد!

  • جوان باید طبع دنیا را درست بشناسد و یاد بگیرد که واقعاً زندگی کند. اگر می‌خواهید بفهمید که یک کسی آدم وارسته‌ای هست، اول از ایمانش سؤال نکنید، بلکه از این سؤال کنید که «آیا بلد است زندگی کند؟ آیا زندگی را درک کرده است؟» تا بعداً نوبت به بندگی هم برسد.
  • رسول خدا(ص) وقتی از وجنات و اخلاق و مرام یک جوانی خوشش می‌آمد، و نشان می‌داد که از او خوشش آمده است، بلافاصله می‌فرمود: حرفۀ او چیست؟ و اگر می‌گفتند که او حرفه‌ای ندارد، حضرت می‌فرمود: از چشمم افتاد! از رسول خدا(ص) می‌پرسدند: چرا؟ او که اخلاق و ایمان و رفتارش خوب است؟ حضرت می‌فرمود: وقتی یک جوان حرفه‌ای بلد نباشد، پس‌فردا می‌خواهد از دین و ایمانش ارتزاق کند (رَوَى ابْنُ عَبَّاسٍ قَالَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ إِذَا نَظَرَ الرَّجُلَ فَأَعْجَبَهُ قَالَ هَلْ لَهُ حِرْفَةٌ فَإِنْ قَالُوا لَا قَالَ سَقَطَ مِنْ عَیْنِی قِیلَ وَ کَیْفَ ذَاکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ لِأَنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا لَمْ یَکُنْ لَهُ حِرْفَةٌ یَعِیشُ بِدِینِه؛ جامع الاخبار/139) یعنی می‌خواهد بگوید: «چون من دین و ایمان دارم، مرا تحویل بگیرید!» و می‌دانید اینکه کسی بخواهد از دین و ایمانش نان در بیاورد چقدر خطرناک است!

کار بچه مذهبی باید آن‌قدر خوب باشد که نیاز به توصیه نداشته باشد/ شهید ابراهیم هادی کسی بود که زندگی را فهمیده بود

  • کار بچه مذهبی را نباید کسی تحویل بگیرد؛ بلکه آن‌قدر باید زحمت کشیده باشد و آن‌قدر کارش خوب و قشنگ باشد که خودِ کار، صدا کند. طبق فرمایش پیامبر اکرم(ص) اگر جوان مذهبی، حرفه‌ای بلد نباشد، پس‌فردا می‌خواهد از مذهبی بودنش نان بخورَد. مثلاً انتظار داشته باشد که «چون من مذهبی هستم من را استخدام کنید!» در حالی که وقتی هنر و حرفه‌ای داشته باشد، حتی اگر آن طرفش، کافر هم باشد نمی‌تواند او را حذف کند و کنار بگذارد چون به حرفه‌اش نیاز دارد.
  • شهید ابراهیم هادی هم کسی بود که زندگی را فهمیده بود، زندگی را بلد بود و می‌دانست زندگی یعنی چه؟ من فکر می‌کنم ایمان شهید هادی نبود که او را اسوه قرار داد؛ بلکه سبک زندگی‌اش بود که او را به این مقام عالی رساند. کتاب خاطرات شهید ابراهیم هادی را حتماً بخوانید.

با زندگی نجنگیم، بلکه برای یک زندگی خوب بجنگیم

  • بیایید یک‌بار دیگر تعریف زندگی را با هم مرور کنیم. زندگی یعنی تلاش و مبارزه برای رسیدن به علاقه‌های برتر(حالا هر کسی علاقه‌های برترش ممکن است یک‌چیزی باشد؛ بالاخره سطح آدم‌ها با هم فرق می‌کند) نه فقط تلاش و مبارزه برای رسیدن به علاقه‌های برتر؛ بلکه مدیریت علاقه‌ها، زیاد و کم کردن علاقه‌ها نیز یکی از ارکان زندگی است. اما همه‌اش هم مدیریت علاقه‌ها و تلاش برای رسیدن به علاقه‌ها نیست؛ تسلیم شدن به محدودیت‌ها نیز هست. آن‌هم نه در یک خلأ، بلکه در فضای مقدرات الهی و در بستر امتحانات الهی.
  • امیدوارم که ما با زندگی نجنگیم، بلکه برای یک زندگی خوب بجنگیم، با زندگی نمی‌شود نبرد کرد، چون شکست می‌خوریم. سنت‌های ثابت الهی در زندگی انسان، خیلی قدرتمند بر روی ما تأثیر می‌گذارند. باید یک نگاه و برخورد منطقی با زندگی داشته باشیم.

کسی که زندگی او را متواضع نکرده باشد، بعید است با نماز هم متواضع شود

  • تواضع به خدا خیلی مهم است؛ آن‌قدر مهم است که می‌فرماید: نماز برای از بین بردن تکبر انسان است (فاطمه زهرا(س): فَرَضَ اللَّهُ... الصَّلَاةَ تَنْزِیهاً عَنِ الْکِبْرِ؛ من‏لایحضره‏الفقیه /3/568) نمازی که عمود خیمۀ دین است فلسفه‌اش از بین بردن تکبر است. منتها بگذارید زندگی شما را متواضع کند؛ آن‌وقت این نماز خیلی راحت روی شما اثر می‌گذارد. کسی که زندگی او را متواضع نکرده باشد، بعید است با نماز هم متواضع شود. چنین کسی البته سجده می‌کند اما واقعاً تواضع نمی‌کند.
  • امیرالمؤمنین(ع) در آغاز نامۀ 31 نهج‌البلاغه صریحاً دربارۀ خودشان می‌فرماید: «تسلیم روزگار شده؛ الْمُسْتَسْلِمِ لِلدَّهْر»(نهج‌البلاغه/نامۀ 31) و یکی از بخش‌های تعریف زندگی-که قبلاً بیان کردیم- همین بود که انسان تسلیم محدودیت‌ها می‌شود. ما هم باید فرآیند تسلیم خودمان را بررسی کنیم.
  • اگر یک جوانی قبل از سن هجده سالگی تسلیم دهر شده باشد، چقدر این جوان فوق‌العاده است! یعنی درک همین تعریف زندگی، او را متواضع کرده و از عصیانگری و تکبر، نجاتش داده است. از خدا می‌خواهیم که ما را با عقوبت خودش ادب نکند «إِلَهِی لَا تُؤَدِّبْنِی بِعُقُوبَتِک»(فرازی از دعای ابوحمزه؛ مصباح‌المتهجد/2/582)‏ بلکه با معرفت مؤدب‌مان کند. اگر کسی با معرفت ادب نشود، یا باید با بلا ادب شود یا باید با کربلا ادب شود...
zahra ghods
تنها مسیر برای زندگی بهتر/ج5

تعریف زندگی در 7 مرحله توسط حجت الاسلام پناهیان +صوت

اگر شیطان بتواند هر یک از این عناصر کلیدی در تعریف زندگی را از توجه ما خارج کند، می‌تواند ما را فریب دهد و دچار اشتباه کند. گمراهی انسان از این‌جا شروع می‌شود که شیطان انسان را نسبت به متن زندگی دچار اشتباه می‌کند؛ نه نسبت به هدف زندگی؛ مثلاً اگر ما فکر کنیم که می‌توانیم طوری زندگی کنیم که دیگر در آن تلاش و مبارزه نباشد؛ خُب این اشتباه است. شیطان همین‌جا آدم را به اشتباه می‌اندازد و دچار خیال‌پردازی می‌کند. در این صورت ما را نابود کرده و دیگر هیچ دینی هم شاید نتواند ما را نجات‌مان دهد.

حجت الاسلام علیرضا پناهیان که در رمضان گذشته با موضوع «تنها مسیر-راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی» سخنرانی کرد و مورد استقبال جوانان قرار گرفت، امسال قرار است به مدت 30 شب در مسجد امام صادق(ع) میدان فلسطین به موضوع «تنها مسیر برای زندگی بهتر» بپردازد و به سوال «چگونه یک زندگی بهتر داشته باشیم؟» پاسخ دهد. در ادامه فرازهایی از پنجمین جلسه را می‌خوانید:

تعریف زندگی در هفت مرحله/ مرحلۀ 1. زندگی یعنی "حرکت به سوی تمایلات"

  • ما تعریف خودمان از زندگی را با یک نگاه و برخورد عاقلانه آغاز می‌کنیم تا این تعریف بتواند مورد توافق انواع آدم‌ها قرار بگیرد. و الا اگر ما بخواهیم تعریفی از زندگی ارائه دهیم که فقط بر اساس مباحث و مفاهیم دینی باشد، خیلی‌ها این تعریف را قبول نمی‌کنند، مثلاً اگر بگوییم: زندگی این است که دستورات الهی را در آن پیاده کنیم، نمازمان را بخوانیم، خمس و زکات بدهیم و... در این صورت خیلی‌ها خواهند گفت: «شما با این تعریف می‌خواهید دین خودتان را به ما تحمیل کنید» لذا ما تعریف زندگی را با یک نگاه متوسط و منطقی شروع می‌کنیم که نوعِ آدم‌های منصف، بر اساس عقل و منطق‌شان آن را بپذیرند.
  • ما بر اساس نگاه فوق، تعریف خودمان از زندگی را در هفت مرحله ارائه می‌دهیم. در مرحلۀ اول از تعریف زندگی می‌گوییم: «زندگی یعنی حرکت به سوی تمایلات» در اینجا از کلمۀ اگاهی استفاده نکرده‌ایم، چون شما در ضمن حرکت به سوی تمایلات خودتان مجبور هستید از آگاهی هم استفاده کنید.

زندگی دو عنصر کلیدی دارد: حرکت و تمایلات / موتور محرکۀ حرکت ما تمایلات ما هستند

  • زندگی دو عنصر کلیدی دارد، یکی «حرکت» و دیگری «تمایلات». چون کسی که حرکت نداشته باشد، اصلاً زنده نیست که بخواهد زندگی کند، او در واقع مُرده است. و وقتی بحث از حرکت به میان می‌آید، این سؤال مطرح می‌شود که «حرکت به سوی چه چیزی؟» آن چیست که تمام حرکت‌های آدم‌ها را در بر می‌گیرد؛ انواع و اقسام آدم‌های مختلف، از جمله کمال‌طلب، سطحی، جنایتکار و...؟ «تمایلات» یا «علاقه‌های انسان»، آن چیزی است که حرکت انسان برای رسیدن به آن صورت می‌گیرد. موتور محرکۀ حرکت ما طبیعتاً «تمایلات»، «علاقه‌ها» یا «گرایش‌های» ما هستند.
  • تمایلات نقش کلیدی در زندگی انسان دارند، انسان به سوی تمایلاتش حرکت می‌کند، انسان برای تمایلاتش زنده است، انسان برای تمایلاتش تخیل می‌کند، انسان فکرش را در خدمت تمایلاتش به‌کار می‌گیرد. اگر یک پژوهشگر عاقل و هوشمند دیدید، او هم به سوی تمایلاتش دارد حرکت می‌کند، منتها تمایل او «حقیقت‌طلبی» یا «جستجوگری در عرصۀ علم و آگاهی» است. او هم خارج از این تعریف نیست.
  • کسی نمی‌توند بگوید: «من دنبال تمایلات خودم نیستم، من دنبال چیزهایی بالاتر از تمایلات خودم هستم!» می‌گوییم: «خُب، تمال تو به همان چیزهایی است که بالاتر از این تمایلات سطحی است، یعنی تو به همان چیزهای بالاتری که دنبالش هستی، تمایل و علاقه داری و الا به دنبالش نمی‌رفتی.»

مرحلۀ 2. زندگی یعنی «تلاش» برای رسیدن به «تمایلات»/زندگی یک حرکت ساده نیست، بلکه حرکت توأم با تلاش است

  • در مرحلۀ قبل، تعریف ما از زندگی این بود: «زندگی حرکت برای رسیدن به علاقه‌هاست» اما زندگی یک حرکت ساده به سوی تمایلات نیست، بلکه یک حرکت توأم با تلاش است. مثلاً وقتی ما آب می‌خواهیم، به همین سادگی نیست که آب در دسترس ما باشد و ما حرکت کنیم و آب را برداریم! بلکه آب را باید از چاه یا رودخانه بیاوریم، تصفیه کنیم، لوله‌کشی کنیم و به داخل خانه بیاوریم. بنابراین به جای «حرکت» کلمۀ «تلاش» را در تعریف زندگی اضافه می‌کنیم.
  • ما وقتی می‌خواهیم به سمت تمایلات‌مان حرکت کنیم، این حرکت معمولاً با سختی‌هایی همراه است، پس این حرکت را باید تبدیل کنیم به «تلاش». بنابراین اجازه دهید تعریف‌مان را این‌طور تکمیل کنیم: زندگی یعنی حرکت و تلاش برای رسیدن به تمایلات. البته کلمۀ حرکت را هم می‌توان حذف کرد و فقط کلمۀ تلاش را باقی گذاشت، از این باب که «چون‌که صد آمد نود هم پیش ماست» پس تعریف ما در مرحلۀ دوم این‌طور می‌شود: زندگی یعنی تلاش برای رسیدن به تمایلات.
  • امام صادق(ع) مفصلاً در این‌باره صحبت فرموده که چرا زندگی انسان طوری طراحی شده است که هر چیزی می‌خواهد باید به‌خاطرش تلاش کند و سختی بکشد؟ و بعد هم حضرت مثال می‌زند که مثلاً اگر میوه می‌خواهید، باید بروید درخت میوه بکارید و پرورش دهید و نگهداری درخت میوه هم کار دشواری است. مثال دیگر حضرت هم دربارۀ تهیه نان و داروهای گیاهی است. و بعد می‌فرماید که اگر خداوند متعال زندگی انسان را این‌طوری طراحی نمی‌کرد، حوصلۀ انسان سر می‌رفت، اصلاً انسان این تلاش و درگیری با طبیعت برای به‌دست آوردن نیاز خود را دوست دارد. و می‌فرماید: اگر یک‌جایی مهمان بشوید و همه‌چیز را آماده به شما بدهند، بعد از چند روز خسته می‌شوید و بلند می‌شوید می‌گویید: بگذارید من هم یک کار و تلاشی انجام دهم.(فَإِنَّهُ خُلِقَ لَهُ الْحَبُّ لِطَعَامِهِ وَ کُلِّفَ طَحْنَهُ وَ عَجْنَهُ وَ خَبْزَهُ وَ خُلِقَ لَهُ الْوَبَرُ لِکِسْوَتِهِ فَکُلِّفَ نَدْفَهُ وَ غَزْلَهُ وَ نَسْجَهُ وَ خُلِقَ لَهُ الشَّجَرُ فَکُلِّفَ غَرْسَهَا وَ سَقْیَهَا وَ الْقِیَامَ عَلَیْهَا وَ خُلِقَتْ لَهُ الْعَقَاقِیرُ لِأَدْوِیَتِهِ فَکُلِّفَ لَقْطَهَا وَ خَلْطَهَا وَ صُنْعَهَا ... لَوْ أَنَّ امْرَءاً نَزَلَ بِقَوْمٍ فَأَقَامَ حِیناً بَلَغَ جَمِیعَ مَا یَحْتَاجُ إِلَیْهِ مِنْ مَطْعَمٍ وَ مَشْرَبٍ وَ خِدْمَةٍ لَتَبَرَّمَ بِالْفَرَاغِ وَ نَازَعَتْهُ نَفْسُهُ إِلَى التَّشَاغُلِ بِشَیْ‏ءٍ؛ توحید مفضل/86)

کسانی که «زندگی بدون تلاش» را تبلیغ می‌کنند، به انسان‌ها دروغ می‌گویند/ریشۀ فساد آشنا نکردن بچه با حقیقت زندگیست، نه ماهواره

  • پس جزئی از تعریف زندگی، تلاش و تکاپو برای رسیدن به تمایلات است. لذا کسانی که «زندگی بدون تلاش» را برای انسان تبلیغ می‌کنند یا ترسیم می‌کنند، در واقع دارند به انسان‌ها دروغ می‌گویند. و اگر شما بخواهید فرزند خودتان را برای زندگی تربیت کنید، در واقع باید این تلاش را به او یاد بدهید و بگویید: «هرچیزی می‌خواهی، باید به‌خاطرش سختی بکشی» حالا نمی‌دانم چقدر در آموزش و پرورش ما این کار انجام می‌شود؟ این اتفاق باید از هفت‌سالگی بیفتد و ما اگر این کار را انجام ندهیم، ریشۀ فساد همین‌جاست؛ نه آن ماهواره‌ای که تا چند وقت دیگر، با تلفن همراه هم به سهولت قابل دریافت خواهد بود.
  • ریشۀ فساد آن‌جایی است که ما بچه را با متن حقیقت و مادۀ خام زندگی آشنا نکنیم. اگر بچه با حقیقت زندگی آشنا نشده باشد، دیگر فایده‌ای ندارد که ما طلبه‌ها بخواهیم به این بچه، بندگی یاد بدهیم. وقتی تصور او از زندگی را مختل کرده‌ایم، چگونه می‌توان به او بندگی یاد داد؟

برای کسی که زندگی را نمی‌فهمد، بندگی را تعریف نکنید / آموزش  بندگی، بدون تعلیم زندگی خطرناک است

  • بندگی بعد از اینکه تعریف صحیحی از زندگی به‌دست آمد، قابل دست‌یابی است. اصلاً سعی نکنید برای کسی که زندگی را نمی‌فهمد، بندگی را تعریف کنید، خودتان را زحمت ندهید چون زحمت بیهوده‌ای است و قاعدتاً جز اینکه تنفر او را از بندگی بالا ببرد، کار دیگری نکرده‌اید!
  • واقعاً خطرناک است که بدون تعلیم زندگی، بخواهیم بندگی را یاد بدهیم. چون آن‌وقت بندگی یک «بار اضافه» روی دوش انسان محسوب می‌شود و بار روانی منفی برای انسان خواهد داشت. لازم نیست ما در مدرسه‌ها زیاد کار دینی انجام دهیم، لازم نیست در مدرسه‌ها زیاد عقاید درس بدهیم، لازم نیست در مدرسه‌ها زیاد قرآن و روایت و اخلاق اسلامی یاد بدهیم، بلکه اگر او را یک انسان طبیعی بار آورده باشیم، او خودش به دنبال خدا و امام خودش خواهد رفت.

مرحلۀ 3. زندگی یعنی تلاش و «مبارزه» برای رسیدن به تمایلات/ به بچه یاد بدهید: زندگی «هلو راحت بیا برو تو گلو» نیست!

  • اگر بخواهیم تعریف زندگی را کامل‌تر کنیم باید بگوییم: این حرکت برای رسیدن به تمایلات، فقط با تلاش، سامان پیدا نمی‌کند. چون گاهی با تلاش به سوی تمایلات خودت می‌روی، اما با موانع و دشمنان جدی مواجه می‌شوی؛ آن‌وقت باید چه‌کار کنی؟ طبیعتاً باید «مبارزه» کنی. زندگی خیلی از اوقات، «مبارزه» است. پس اجازه بدهید در مرحلۀ بعدی، تعریف خود را کامل‌تر کنیم و بگوییم: «زندگی، حرکت، تلاش و مبارزه برای رسیدن به تمایلات است.»
  • فکر می‌کنم با هر انسان منصفی این تعریف را مطرح کنیم، قبول می‌کند؛ فرقی هم نمی‌کند او اهل چه فرهنگی باشد، چون هر کسی در زندگی خودش مبارزه و درگیری را تجربه کرده است و موانع را لمس کرده است. البته این مبارزه گاهی اوقات مبارزه‌های ظالمانه و نابخردانه است و گاهی نیز مبارزۀ مظلومانه، عاقلانه، هوشمندانه و عادلانه است ولی به‌هر حال مبارزه است.
  • زندگی ما به‌گونه‌ای است که باید با «تلاش» و «مبارزه» حرکت کنیم تا به «علاقه‌ها»ی‌مان برسیم. ای کاش در هفت سال دوم زندگی و دوران دبستان، این‌ها را برای بچه‌ها خوب جابیندازند و به بچه‌ها بگویند: زندگی «هلو راحت بیا برو تو گلو» نیست! زندگی مبارزه است که در این مبارزه گاهی شکست می‌خوری و گاهی پیروز می‌شوی.

مرحلۀ 4. زندگی یعنی تلاش و مبارزه برای رسیدن به «علاقه‌های منتخب یا برتر»/ آغاز کمال انسان در خودآگاهی نسبت به لزوم «انتخاب» بین علاقه‌هاست

  • مسلماً زندگی، تلاش و مبارزه برای رسیدن به هر علاقه‌ای نیست، آدم بین علاقه‌های خودش، علاقۀ برتر را انتخاب می‌کند. چون علاقه‌های ما علاقه‌های متنوعی هستند، و بعضاً علاقه‌های متزاحم و متعارض هستند. مثلاً اگر برای ما چندین نوع غذا بیاورند که همۀ آنها را دوست داریم، باید انتخاب کنیم و نمی‌توانیم همۀ آنها را بخوریم. اینها علاقه‌های متزاحم هستند. گاهی نیز علاقه‌های ما متعارض می‌شوند. مثلاً هم می‌خواهیم شکم ما برای عبادت خالی باشد، و هم می‌خواهیم شکم ما پر باشد تا گرسنگی نکشیم. اینها علاقه‌های متعارض هستند. آدم در زندگی خودش همیشه با این صحنه‌ها برخورد می‌کند.
  • زندگی صرفاً حرکت، تلاش و مبارزه برای رسیدن به هر علاقه‌ای نیست، بلکه به این علاقه‌ها باید یک قید اضافه کنیم و بگوییم: «علاقه‌های منتخب» یا «علاقه‌های برتر». پس زندگی یعنی تلاش و مبارزه برای رسیدن به علاقه‌های منتخب یا برتر. حالا این علاقه‌های برتر از نظر هر کسی ممکن است یک چیزی باشد. در این مرحله، فرقی نمی‌کند این علاقه‌های برتری که انتخاب می‌کند، واقعاً علاقه‌های ارزشمندتری باشند یا نباشند و فعلاً نمی‌خواهیم وارد این بحث شویم.
  • آغاز کمال انسان آن‌جایی است که انسان نسبت به امر «انتخاب» خودآگاهی پیدا می‌کند و خودش را برای انتخاب، مجبور می‌بیند و می‌فهمد که مجبور است به دست خودش برخی از علاقه‌هایش را به نفع برخی از علاقه‌های دیگرش حذف کند. لذا باید ممنون باشیم از کسانی که این حقیقت را به بچه‌های ما یاد می‌دهند که «شما مجبور هستی بین علاقه‌های خودت انتخاب کنی، و قطعاً این کار را انجام خواهی داد» انسان بین علاقه‌های خودش گزینش خواهد کرد و این اتفاقی است که در زندگی انسان می‌افتد و از آن گریزی نیست، و باید نسبت به این واقعیت، خودآگاهی پیدا کنیم و برای مواجهه با این صحنه، آمادگی پیدا کنیم. هیچ کسی نمی‌تواند بگوید: «من هر چیزی دوست دارم به سمتش می‌روم و به آن می‌رسم!» تو حتماً مجبوری بین علاقه‌هایت انتخاب کنی و همین آغاز خیلی چیزهاست.

مرحلۀ 5. زندگی یعنی «مدیریت علاقه‌ها» و تلاش و مبارزه برای رسیدن به علاقه‌های برتر/ علاوه بر انتخاب علاقه‌ها، ما حتی می‌توانیم علاقه‌های خود را تغییر دهیم

  • اگر کسی بخواهد حقیقت زندگی را بفهمد باید متوجه باشد که برای رسیدن به علاقه‌های منتخب و برتر خودش، حرکت و تلاش و مبارزه می‌کند. یعنی انسان به سمت هر علاقه‌ای نمی‌رود(و اصلاً نمی‌تواند برود) بلکه در بین آنها انتخاب می‌کند. منتها این علاقه‌ها صرفاً توسط ما انتخاب نمی‌شوند، بلکه در متن زندگی ما یک اتفاق دیگری هم می‌افتد که باید در تعریف زندگی درنظر گرفته شود و آن اتفاق این است که ما حتی می‌توانیم علاقه‌های خودمان را تغییر دهیم. برخی می‌گویند: «برای من سخت است که به این علاقۀ خودم نرسم!» ولی یک راهی وجود دارد که این علاقه را تغییر دهیم و از «علاقه بودن» بیندازیم. یعنی ما می‌توانیم علاقه‌های خودمان را تغییر دهیم.
  • بخشی از فعالیت ما در زندگی صرف این می‌شود که ما علاقه‌های خودمان را مدیریت کنیم، یعنی علاقه‌های خود را تغییر دهیم، کم و زیاد کنیم، و تضعیف یا تقویت کنیم. بخشی از تأثیراتی هم که دیگران بر زندگی ما می‌گذارند همین است که دارند علاقه‌های ما را تغییر می‌دهند. پس بیایید خودمان هم علاقه‌های خود را مدیریت کنیم. اگر این را بپذیریم، می‌توانیم تعریف زندگی را این‌گونه تکلمیل کنیم و بگوییم: «زندگی یعنی مدیریت علاقه‌ها و تلاش و مبارزه برای رسیدن به علاقه‌های برتر»

انسان مجبور است برخی علاقه‌هایش را تغییر دهد تا بهتر زندگی کند

  • ما داریم دربارۀ زندگیِ انسان صحبت می‌کنیم و الا زندگی حیوانات به‌گونه‌ای‌ است که اصلاً در علاقه‌های خودشان تغییری ایجاد نمی‌کنند، یعنی همان علاقه‌هایی که از اول دارند، تا آخر هم به دنبال همان هستند. اما دربارۀ انسان بحث فرق می‌کند. چه انسانی واقعاً زندگی کرده است؟ کسی که در علاقه‌های خودش تغییری ایجاد کرده است.
  • از خودت بپرس: تا به‌حال کدام علاقۀ خودت را تغییر داده‌ای؟ کدام صفت خانوادگی یا ژنتیکی خودت را تغییر داده‌ای؟ یک تغییری باید در علاقه‌های خودمان ایجاد کنیم. بخشی از زندگی ما خواه ناخواه صرف تغییر علاقه می‌شود. تو در مسیر زندگی‌ات یک جاهایی مجبور می‌شوی بعضی از علاقه‌ها را در خودت تغییر بدهی؛ تا راحت‌تر و بهتر زندگی کنی. و خیلی وقت‌ها که این کار را انجام نداده‌ای، لطمه خورده‌ای.

چالش جدی زندگی انسان «مدیریت علاقه‌ها» یا تغییر علاقه‌هاست

  • انسان بعضی وقت‌ها مجبور است یک علاقه‌ای را در خودش افزایش دهد. مثلاً می‌خواهد برای کنکور درس بخواند ولی حوصله‌اش نمی‌آید، یا تمرکز ندارد و توجهش به سراغ بازی‌ها و هرزگی‌ها می‌رود لذا مجبور است علاقۀ خودش به درس خواندن را بالا ببرد و علاقۀ خودش را به بازی و هرزگی پایین بیاورد تا بتواند متمرکز شود. اینجاست که او در چالش جدی زندگی‌اش که همان «مدیریت علاقه‌ها» یا تغییر علاقه‌ها است قرار گرفته است.
  • یک کسی بود که خیلی جنایت و قتل مرتکب شده بود و نامش را خفاش شب گذاشته بودند. در مصاحبۀ قبل از اعدام به او گفتند: «تو وقتی این جنایت‌ها را انجام می‌دادی، خودت ناراحت نمی‌شدی؟» گفت: «چرا؛ شب‌های اول ناراحت می‌شدم و نمی‌توانستم راحت بخوابم، ولی بعد خوب شدم!» یعنی او هم روی علاقه‌های خودش و روی وجدان خودش کار کرد و زحمت کشید تا وجدان خودش را خفه کرد. و این کار ساده‌ای هم نبود؛ سه چهارتا آدم کشت تا این‌طوری شد! یعنی آن بدبخت هم یک تغییری در علاقه‌های خودش ایجاد کرد، و الا آدم که قاتل به دنیا نمی‌آید!
  • حالا به خودمان نگاه کنیم؛ شاید ما هم آن اوایل وقتی غیبت می‌کردیم؛ ناراحت می‌شدیم ولی بعداً زحمت کشیدیم و روی خودمان کار کردیم تا به‌جایی رسیدیم که تسلط پیدا کردیم تا وقتی غیبت می‌کنیم دیگر ناراحت نشویم! یعنی ما هم یک چیزی را تغییر داده‌ایم. فکر نکنید مدیریت علاقه‌ها حتماً یعنی اینکه علاقۀ خوب را جایگزین علاقۀ بد کنیم، بلکه وقتی علاقۀ بد را جایگزین علاقۀ خوب کنیم؛ باز مدیریت علاقه انجام داده‌ایم. پس اجازه بدهید تعریف زندگی را این‌طوری تکمیل کنیم و بگوییم: زندگی یعنی «مدیریت تغییر تمایلات» یا «مدیریت تمایلات» و تلاش و مبارزه برای رسیدن به علاقه‌های برتر

مرحلۀ 6. زندگی یعنی مدیریت علاقه‌ها و تلاش و مبارزه برای رسیدن به علاقه‌های برتر و «پذیرش محدودیت‌ها» / پذیرش و تسلیم شدن در مقابل محدودیت‌ها، جزئی از زندگی است

  • حالا در مرحلۀ ششم از تعریف زندگی یک قید دیگر را هم به آن اضافه می‌کنیم: زندگی یعنی مدیریت علاقه‌ها و تلاش و مبارزه برای رسیدن به علاقه‌های برتر و «پذیرش محدودیت‌ها». در این مرحله، قید «پذیرش محدودیت‌ها» را هم به تعریف زندگی اضافه کردیم. زندگی از یک جایی به بعد به این چالش گرفتار می‌شود و در این مرحله می‌افتد که مجبور است برخی از محدودیت‌ها را بپذیرد. چون این محدودیت‌ها جزء زندگی ماست، مثلاً «مرگ» جزء زندگی ماست، «پیر شدن» جزء زندگی ماست، «سیر شدن» جزء زندگی ماست، محدودیت معدۀ ما(گنجایش کم معده) جزئی از زندگی ماست.
  • پذیرش محدودیت‌ها یک مرحله‌ای از زندگی است. بخشی از زندگی، خوردن سرِ انسان به سنگ است؛ نه شکست خوردن، بلکه تسلیم شدن در مقابل برخی از محدودیت‌ها. جزئی از زندگی ما تسلیم شدن در برابر محدودیت‌ها و موانعی است که نمی‌شود با آنها مبارزه کرد و آنها را برطرف کرد.
  • چه کسانی کمتر زندگی می‌کنند؟ کسانی که دیرتر به این حقیقت می‌رسند که جزئی از زندگی، تسلیم شدن در برابر محدودیت‌هاست. اگر این حقیقت‌ها را در دبستان به بچه‌ها یاد ندهید و وقتی بزرگ شدند یاد بدهید، دیر نیست؟! در حدیث شریفی از امام صادق(ع) آمده است: عمر کافی برای اینکه انسان به کمال برسد، هجده سال است(وَ سُئِلَ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْکُمْ ما یَتَذَکَّرُ فِیهِ مَنْ تَذَکَّرَ  فَقَالَ تَوْبِیخٌ لِابْنِ ثَمَانِیَ عَشْرَةَ سَنَةً؛ من‌لایحضره‌الفقیه/1/186) یعنی اگر خداوند هجده سال به انسان عمر بدهد او می‌تواند در این هجده سال به حدّ کمال خودش برسد.(البته کسی که در هجده سالگی به کمال رسیده، اگر بیشتر عمر کند می‌تواند کامل‌تر شود و جزء کُمّلین شود) ولی تا هجده سال آن‌چه انسان بخواهد گیر بیاورد، می‌تواند گیر بیاید و همه‌چیز را هم می‌تواند بفهمد.

مرحلۀ 7. زندگی یعنی مدیریت علاقه‌ها و تلاش و مبارزه برای رسیدن به علاقه‌های برتر و پذیرش محدودیت‌ها «در بستر حیات مقدّر»   

  • حالا به سراغ مرحلۀ آخر تعریف زندگی برویم و تعبیر نهایی دربارۀ زندگی را توضیح دهیم. شما این زندگی را در کجا می‌خواهید انجام دهید؟ در کرۀ ماه؟ در عالم برزخ؟ بالاخره یک جایی باید زندگی کنیم. دقت کنید که ما در خلأ زندگی نمی‌کنیم. ما در کدام زمین می‌خواهیم بازی کنیم؟ با چه قواعدی؟ زندگی یعنی حرکت و تکاپو و مدیریت درونی و تلاش بیرونی برای رسیدن به علاقه‌های انتخاب شده و برتر، اما نه در هر جایی، بلکه «در بستر حیات مقدّر» یعنی در آن بستری که خدا برای ما طراحی کرده است.
  • تلاشی که باید انجام دهی، مبارزه‌ای که باید بکنی، علاقه‌هایی که باید تغییر دهی و محدودیت‌هایی که باید بپذیری، همگی در این عرصه یعنی در بستر مقدرات الهی است. زندگی ما خارج از محدودۀ مقدرات الهی نیست؛ مقدرات الهی جزء زندگی ماست، و محور مقدرات الهی هم چیزی جز «امتحان» نیست کمااینکه خداوند می‌فرماید: « الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ»(ملک/2) یعنی خدا مرگ و زندگی را آفرید برای اینکه ما را امتحان کند. پس کل زندگی می‌شود یک بازی برای پاسخ دادن به این امتحانات. در واقع شما موقع زندگی، داری پرسش‌های طراحی شده در پرسش‌نامۀ پروردگار عالم را پاسخ می‌دهی!

"زندگی تعامل ما با مقدرات الهی است"/ ما در یک وضعیت «بی‌نهایت امکان» زندگی نمی‌کنیم

  • زندگی یعنی حرکت در بستر مقدرات الهی؛ نه حرکت در یک وضعیت بی‌نهایت «امکان»! مگر امکانات‌مان ما چقدر است؟ مگر چقدر می‌توانیم انتخاب کنیم؟ مثلاً چقدر می‌توانیم بین خواستگارها یا کسانی که می‌خواهیم به خواستگاری‌شان برویم انتخاب کنیم؟ امکان یک میلیون انتخاب که در مقابل ما قرار ندارد!
  • این قید اخیر که برای تعریف زندگی اضافه کردیم آن‌قدر مهم است که می‌توان از کل تعریف گذشته صرف‌نظر کرد و گفت: «زندگی تعامل ما با مقدرات الهی است» البته تعامل ما با مقدرات الهی همان تلاش برای رسیدن به علاقه‌ها و انتخاب علاقه‌های برتر است.
  • این بستر حیات برای ما طراحی‌شده و تصادفی هم نیست، بلکه تحت مدیریت خداوند است. لذا هر آدم رذلی در این دنیا هر کاری که بخواهد نمی‌تواند انجام دهد، در بسیاری از موارد دستش بسته است. خیلی‌ها هستند همراه شمربن ذی‌الجوشن محشور می‌شوند ولی امام حسین(ع) نکشته‌اند، چون خدا به آنها اجازه نداده، یعنی امکانش را به آنها نداده است. مثلاً یک کسی خیلی به همسرش ظلم کرده است ولی می‌رود با شمر محشور می‌شود؛ درست است که در کربلا نبوده و امام حسین(ع) را نکشته است ولی اگر آن امکان برایش فراهم می‌شد و دمِ دستش قرار می‌گرفت، همۀ آن جنایت‌ها از او هم بر می‌آمد. از سوی دیگر، یک قصاب هم می‌تواند همنشین موسی بن عمران در بهشت باشد.

زندگی صحنۀ طراحی‌شده‌ای است که ما در حال امتحان پس دادن در آن هستیم

  • زندگی یعنی تلاش و تکاپو و مبارزه برای رسیدن به علاقه‌ها، منتها در بستر مقدرات الهی. و مقدرات الهی هم بر اساس «اصل امتحان» طراحی می‌شوند، یعنی خدا می‌خواهد با این مقدرات، تو را امتحان کند. کل زندگی انسان یک امتحان بیش نیست؛ صحنۀ طراحی‌شده‌ای است که ما داریم در این صحنه، امتحان پس می‌دهیم.
  • پذیرفتن مقدرات الهی در زندگی انسان، کاملاً عاقلانه است و نپذیرفتنش غیرعاقلانه است. هیچ کس نمی‌تواند بگوید کل زندگی من تصادفی طراحی شده است. می‌دانید اگر زندگی انسان‌ها تصادفی طراحی شده بود، چه آشفتگی و چه بلبشویی در عالم می‌شد؟! این حقیقت را انسان با تجربه هم می‌تواند بفهمد؛ ضمن اینکه عقل انسان هم اصلاً نمی‌تواند قبول کند که اوضاع عالم برای زندگی تک تک آدم‌ها تصادفی باشد. همچنین کسی که اندکی به خدا معتقد باشد، اصلاً نمی‌تواند بگوید «زندگی من تصادف‌هایی است که پشت سر هم دارد رخ می‌دهد!»
  • خدا به ما اجازه نمی‌دهد هرخطایی بکنیم، و به ما اجازه هم نمی‌دهد هر کار خوبی بکنیم. یعنی اگر هم بخواهیم کار خوبی بکنیم، لزوماً خدا اجازۀ انجام آن کار را به ما نمی‌دهد. اگر بخواهیم به کسی خیر برسانیم، و اگر بخواهیم به کسی شر برسانیم، زیاد آزاد نیستیم، این پروردگار عالم است که بازی‌گردان صحنه است. یک کمی به ما اختیار می‌دهد، و یک کمی هم دست خودش است، یعنی با هم داریم جلو می‌رویم؛ البته با یک پیچیدگی بسیار زیبا. واقعاً چقدر کار خدا دقیق و پیچیده است؛ چون میلیون‌ها انسان آزاد را در کنار هم دارد مدیریت می‌کند.

غفلت از هر یک از عناصر مهم در تعریف زندگی، ما را دچار خطای فاحش می‌کند/ شیطان ما را نسبت به «متن زندگی» دچار اشتباه می‌کند؛ نه نسبت به «هدف زندگی»

  • زندگی حرکت به سوی تمایلات است در بستر مقدراتی که خدا برای هر کسی طراحی کرده؛ زندگی مبارزه برای رسیدن به علاقه‌هاست در بستری که خدا برای انسان معین کرده؛ زندگی پذیرش محدودیت‌هاست، زندگی مدیریت علاقه‌هاست؛ زندگی‌ انتخاب علاقه‌هاست در بستری که خدا برای انسان مقدر کرده است. هرکدام از این عناصر مهم در تعریف زندگی را اگر ابلیس از جلوی نگاه ما بردارد ما دچار خطاهای فاحش می‌شویم.
  • اگر شیطان بتواند هر یک از این عناصر کلیدی در تعریف زندگی را از ذهن، توجه و خودآگاهی ما خارج کند، می‌تواند ما را فریب دهد و دچار اشتباه کند. گمراهی انسان از این‌جا شروع می‌شود که شیطان انسان را نسبت به متن زندگی دچار اشتباه می‌کند؛ نه نسبت به هدف زندگی؛ مثلاً اگر ما فکر کنیم که می‌توانیم طوری زندگی کنیم که دیگر در آن تلاش و مبارزه نباشد؛ خُب این اشتباه است. شیطان همین‌جا آدم را به اشتباه می‌اندازد و دچار خیال‌پردازی می‌کند. در این صورت ما را نابود کرده و دیگر هیچ دینی هم شاید نتواند ما را نجات‌مان دهد.
  • شیطان گاهی اوقات ما را به طمع می‌اندازد که خلاف مقدرات الهی بتوانیم یک چیزی به چنگ بیاوریم! شیطان گاهی اوقات به ما می‌گوید: «تو پیر نمی‌شوی! تو اصلاً لازم نیست محدودیتی را بپذیری! اصلاً چرا باید تسلیم محدودیت‌ها بشوی؟» اصلاً کار شیطان همین است. او به حضرت آدم هم دروغ گفت و او را فریب داد.
  • اگر به زندگی آگاه شدیم و یک خودآگاهی‌ای به متن زندگی پیدا کردیم، واقعاً زندگی برای ما یک فرودگاه می‌شود؛ یا به تعبیر بهتر، تبدیل به «صعودگاه» ما می‌شود. یعنی یک صفحه‌ای را درست می‌کند که ما از روی آن پرواز کنیم و بالا برویم و صعود کنیم. این زندگی خودش را صاف طراحی می‌کند تا تو راحت بتوانی با سرعت و بدون برخورد با مانع حرکت کنی و اوج بگیری.
zahra ghods
تنها مسیر برای زندگی بهتر/ج4

پناهیان: هنر دینداری این است که ضمن درگیری با دنیا، بندگی کنیم/ ترک کامل دنیا نوعی راحت‌طلبی است/فاصله گرفتن برخی متدینین از زندگی، از سر راحت‌طلبی است نه عشق به بندگی/ منفعت‌طلبی نه‌تنها بد نیست بلکه خیلی هم زیبا و معنوی است/ اگر دین‌داری به نفع خودمان است، چرا خدا پاداش می‌دهد؟ +صوت

اگر خدا فقط به ما دستور داده بود که بندگی کنیم و هیچ توصیه‌ای دربارۀ بهبود زندگی به ما نداده بود، کار ما آسان‌تر بود. اگر خدا فقط به ما دستور زهد و پرهیز از دنیا داده بود و به فعالیت‌هایی که ما را درگیر مسائل دنیا می‌کند، ما را وادار نکرده بود، کار ما بسیار آسان‌تر بود.

حجت الاسلام علیرضا پناهیان که در رمضان گذشته با موضوع «تنها مسیر-راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی» سخنرانی کرد و مورد استقبال جوانان قرار گرفت، امسال قرار است به مدت 30 شب در مسجد امام صادق(ع) میدان فلسطین به موضوع «تنها مسیر برای زندگی بهتر» بپردازد و به سوال «چگونه یک زندگی بهتر داشته باشیم؟» پاسخ دهد. در ادامه فرازهایی از چهارمین جلسه این سخنرانی را می‌خوانید:

بندگی خدا بدون درگیر شدن با دنیا راحت‌تر است/ هنر دینداری به این است که در ضمن درگیری با دنیا، بندگی کنیم/ترک کامل دنیا نوعی راحت‌طلبی است

  • اگر خدا فقط به ما دستور داده بود که بندگی کنیم و هیچ توصیه‌ای دربارۀ بهبود زندگی به ما نداده بود، کار ما آسان‌تر بود. اگر خدا فقط به ما دستور زهد و پرهیز از دنیا داده بود و به فعالیت‌هایی که ما را درگیر مسائل دنیا می‌کند، ما را وادار نکرده بود، کار ما بسیار آسان‌تر بود.
  • بندگی خدا بدون درگیر شدن با دنیا راحت‌تر است، اما وقتی شما به «زندگی خوب» مجبور شدید و بعد در ضمن آن به بندگی کردن هم مجبور شدید، تازه هنر دینداری شروع می‌شود. زیبایی و هنر دینداری به این است که ما باید درگیر با دنیا باشیم و باید زندگی‌مان را به نحو احسن اداره کنیم و در ضمن آن هم باید بندگی کنیم.
  • هم باید دنبال زندگی باشیم و هم دنبال بندگی‌ باشیم و الا اینکه انسان کلاً دنیا را ترک کند، هنر نیست، بلکه نوعی راحت‌طلبی است. برخی می‌خواهند کار خودشان را آسان کنند و در مسائل معنوی، یک‌طرفه عمل کنند، یعنی دیگر با دنیای خودشان کاری نداشته باشند و فقط به خدا و آخرت بپردازند! این یک نوع راحت‌طلبی است. مثال‌های مختلفی هم برای این نوع راحت‌طلبی وجود دارد.
  • به عنوان مثال، گاهی اوقات انسان وظیفه دارد که یک حرفی را پنهان کند-مثلاً به‌خاطر اینکه آبروی یک کسی در خطر است- و به دیگران نگوید. اما وقتی او در معرض سؤال قرار می‌گیرد به‌خاطر اینکه نگه‌داشتن آن حرف برایش سخت است، آن حرف را بازگو می‌کند و آبروی آن شخص را می‌بَرَد؛ آن‌هم به بهانۀ فضیلت «صداقت»! چون می‌گوید «من اگر بخواهم صادقانه‌تر برخورد کنم، راحت‌تر هستم!» در حالی که این فضیلت صادق بودن نیست، بلکه نوعی راحت‌طلبی است. هر سخنی که انسان نباید بگوید، همین‌طور است. ولی یک آدم راحت‌طلب با گفتن آن سخن، خودش را خلاص می‌کند.

اگر طبق وظیفه، وارد تجارت شدی و دنیاطلب نشدی؛ این درست است/ فاصله گرفتن برخی متدینین از زندگی، از سر راحت‌طلبی است نه عشق به بندگی!

  • اگر در فضای جامعۀ دینی و یا در فضای گروه متدینین، گاهی اوقات از دنیا کم حرف زده می‌شود، به‌خاطر عشق وافر به آخرت نیست! بلکه بعضاً به‌خاطر این است که آنها احساس می‌کنند اگر دنیا و گفتگو دربارۀ زندگی دنیا را کلاً ترک کنند و به خدا بپردازند، راحت‌تر هستند. اما اگر شما وارد تجارت شدی و این را وظیفۀ خودت دانستی و پایش ایستادی و دنیاطلب نشدی، این درست است. و بعد هم به قول امام صادق(ع) برای اینکه عقل تو کم نشود یا دچار صدمات دیگر نشوی تا آخر عمر تجارت را ترک نکنی.(یَا مُعَاذُ أَضَعُفْتَ عَنِ التِّجَارَةِ أَوْ زَهِدْتَ فِیهَا؟... فَإِنَّ تَرْکَهَا مَذْهَبَةٌ لِلْعَقْلِ؛ کافی/5/149)
  • گاهی اوقات سخن نگفتن متدینین دربارۀ زندگی، از سر راحت‌طلبی است نه از سر عشق به بندگی! یعنی گاهی اوقات مؤمنین تصور می‌کنند که با این کار، دشواری‌های بندگی خود را کاهش داده‌اند.
  • نمونه‌های دیگری هم برای این راحت‌طلبی وجود دارد. مثلاً بعضی‌ها مهربانی را دوست دارند ولی آن‌قدر مهربان می‌شوند که یک‌دفعه‌ای با ابلیس هم مهربانی می‌کنند! یا حتی می‌گویند: «به داعشی‌ها هم بد و بیراه نگویید! آدم کلاً باید مهربان باشد.» در حالی که این‌طور مهربان بودن هنر نیست. این‌طور خصلت‌های خوب داشتن، شبیه خصلت برّه‌هاست که کلاً سر به‌راه هستند! مثلاً اینکه انسان یک‌دفعه‌ای مطلقاً صلحِ کل بشود! اینها که فضیلت نیست.
  • بندگی کردن بدون توجه به زندگی، و بهبود زندگی و بهتر کردن زندگی، گاهی آسان‌تر است و خیلی‌ها این راحت‌طلبی را انتخاب کرده‌اند.

آدم عاقل منافعش را درنظر می‌گیرد/ یکی از تعاریف زندگی خوب، زندگی‌ای است که به نفع‌مان باشد

  • در جلسۀ قبل گفتیم که انسان می‌تواند با عقل خودش به این برسد که زندگیِ خوب چیست؛ البته اگر عقلش خوب کار کند. اگر عقل انسان خوب کار کند، یکی از چیزهایی که در نظر می‌گیرد «منفعت خودش» است. آدم عاقل منافع خودش را در نظر می‌گیرد. کسی که منافع خودش را درنظر نگیرد، به او عاقل نمی‌گویند. اینکه ما منفعت خودمان را در نظر بگیریم، چیز بدی نیست. نباید اهل دنیا در این زمینه، گوی و میدان را از آن خود کنند و حتی نباید ما طوری بحث کنیم که منفعت‌طلبان را، ملحدان به سوی خود جذب کنند.
  • خیلی از آدم‌ها منفعت‌طلب هستند و منفعت‌طلبی چیز بدی نیست. دین آدم‌های منفعت‌طلب را دور نمی‌اندازد. ما هم باید منافع خودمان را درنظر بگیریم. و اصلاً یکی از تعاریف زندگی خوب، زندگی‌ای است که به نفع‌مان باشد. منتها کلمۀ منفعت‌طلبی یک مصارف بدی هم دارد: مثل اینکه آدم منفعت خودش را ببیند، ولی منفعت دیگران را نبیند. یا انسان منفعت کوتاه‌مدت خودش را ببیند، ولی منفعت بلندمدت خود را نبیند. اینها بد است. ولی اینکه کلاً انسان منفعت خودش را ببیند و ملاحظه کند، یک مصلحت عقلانی و یک حرکت زیبای معنوی است.

خداپرستی به معنای فراموشی منافع خود نیست/ منفعت‌طلبی نه‌تنها بد نیست بلکه خیلی هم زیبا و معنوی است

  • ما در فضای معنوی نمی‌خواهیم منفعت‌طلبی را دور بیندازیم. منفعت‌طلبی-به معنای درست آن- نه‌تنها چیز بدی نیست بلکه خیلی هم معنوی است. خداپرستی به معنای فراموش کردن منافع خود نیست، اتفاقاً برعکس؛ در آیۀ کریمۀ قرآن می‌فرماید: «وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ»(حشر/19) آدم بدبخت، آدمی است که چون خدا را فراموش کرده، خدا یک کاری می‌کند که او خودش را هم فراموش کند؛ یعنی منافع خودش را هم فراموش کند. کسی که در عرصۀ حیات، نتواند منافع خودش را تشخیص دهد، آدم بدبخت و مهجور از جانب پروردگار است. 
  • برای اینکه معلوم شود منفعت‌طلبی چیز بدی نیست، چند نمونه از آیات قرآن را در این زمینه مرور کنیم. مثلاً خداوند می‌فرماید: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها»(اسراء/7) اگر کار خوبی انجام می‌دهی، برای خودت داری انجام می‌دهی و اگر کار بدی انجام می‌دهی به ضرر خودت است. و می‌فرماید: «وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما یُجاهِدُ لِنَفْسِه»(عنکبوت/6) کسی که جهاد می‌کند برای خودش دارد جهاد می‌کند. و می‌فرماید: «وَ مَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ»(لقمان/12) اگر کسی شکر کند، برای خودش شکر کرده است. و می‌فرماید: «وَ مَنْ تَزَکَّى فَإِنَّما یَتَزَکَّى لِنَفْسِهِ»(فاطر/18) اگر کسی خودش را تزکیه کند، به‌خاطر خودش تزکیه کرده است. و می‌فرماید: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَیْها»(جاثیه/15) اگر کسی کار خوبی انجام داده، به خاطر خودش است.

اگر دین‌داری را به نفع خود بدانیم، سر خدا منّت نمی‌گذاریم/ انسان وقتی گناه می‌کند در واقع به خودش صدمه زده

  • این نگاه به منافع خودمان، از چند جهت برای ما مهم است. یکی از این جهت که سرِ خدا منّت نگذاریم و فکر نکنیم کاری کرده‌ایم! متاسفانه بعضاً ما نگاه خوبی به دین نداریم و تصور می‌کنیم در اثر دین‌داری کردن داریم به خدا لطف می‌کنیم! در حالی که خداوند می‌فرماید: «وَ مَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهیمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ»(بقره/130) هر کسی روش حضرت ابراهیم را انتخاب نکند، حماقت کرده و علیه خودش اقدام کرده است. الان در جامعۀ ما کسی که دینداری نمی‌کند، به او نمی‌گویند: «نادان» بلکه می‌گویند: او سلیقه‌اش این‌طوری است. این به‌خاطر فرهنگ غلط ما مذهبی‌هاست؛ از بس دین را یک‌طور دیگری تعریف کرده‌ایم.
  • انسان وقتی گناه می‌کند در واقع به خودش صدمه زده است(امام صادق(ع): إِنَّ الْعَمَلَ السَّیِّئَ أَسْرَعُ فِی صَاحِبِهِ مِنَ السِّکِّینِ فِی اللَّحْم‏؛ کافی/ج2/ص272) و لذا وقتی توبه می‌کند، از خدا می‌خواهد که این صدمه را جبران کند و این چیزی شبیه معجزه است. گناه کردن مثل این می‌ماند که آدم دستش را بگذارد روی سنگ قصابی، ساتور را بردارد و انگشت‌های خودش را قطع کند، بعد از خدا بخواهد که «خدایا! من یک غلطی کردم، انگشت‌هایم را قطع کردم. حالا بیا وصلش کن» توبه یعنی اینکه «خدایا! من خودم را زده‌ام، من زندگی خودم را خراب کرده‌ام، تو بیا اصلاحش کن.» نه اینکه «خدایا ببخشید که من با گناه تو را ناراحت کردم».
  • کسی که نگاه حرام می‌کند امکان لذت‌ بردن خودش را در زندگی خانوادگی کم می‌کند، به خودش صدمه می‌زند؛ مهر و محبت را پایین می‌آورد، و کلی بدبختی سر خودش می‌آورد. ما واقعاً وقتی بی‌دینی می‌کنیم به زندگی خودمان ضربه می‌زنیم؛ و ما باید این نگاه را در جامعه توسعه دهیم، تا به جایی برسیم که وقتی که کسی بی‌دینی کرد، اول با تعجب به او نگاه کنیم و بگوییم: «او چرا دارد خودش را می‌زند؟»

برخی می‌گویند: «فلانی بی‌دین است ولی آدم خوب، اخلاقی و عاقلی است!»

  • الان یک نقص به صورت خیلی وحشتناک در نگرش و فرهنگ ما و جامعه ما هست، و آن اینکه به یک آدم بی‌دین می‌گویند: سلیقه‌اش این است! یا می‌گویند: آدم خوب و عاقلی است، ولی دین ندارد! نمی‌شود که یک آدمی هم خوب و اخلاقی باشد، هم عاقل و فهمیده باشد و هم زندگی خوبی داشته باشد، فقط مشکلش این باشد که دین ندارد! مگر دین چیزی جز این‌هاست؟! شاید دلیل این تصور یا ذهنیت غلط این باشد که ما دین را درست معرفی نکرده‌ایم. شاید یک بخش‌هایی از دین را توضیح نداده‌ایم؛ یا طوری توضیح نداده‌ایم که درست جا بیفتد.
  • شما اگر صبح به یک پارک بروید و ببینید عده‌ای دارند ورزش می‌کنند، چه نگاهی به آنها پیدا می‌کنید؟ لابد می‌گویید: «چه آدم‌های عاقلی، چه آدم‌های فهمیده‌ای! اینها یک‌ذره مقابل راحت‌طلبی خودشان ایستاده‌اند و دارند منافع خودشان را تأمین می‌کنند. چه آدم‌های باهوشی!» خُب اگر رفتید مسجد و با صف نماز جماعت هم برخورد کردید باید همین تلقی را داشته باشید؛ چه فرقی می‌کند؟ متاسفانه ما وقتی سر صف نماز جماعت می‌رویم، نمی‌گوییم که «اینها دارند منافع خودشان را تأمین می‌کنند، چه آدم‌های باهوشی...»

دینداری یعنی هوشمندی برای بهبود زندگی/اگر دین‌داری به نفع خودمان است پس ثواب و اجر الهی به‌خاطر چیست؟

  • پس نگاه‌مان به دین باید یک نگاه واقع‌بینانه، عقلانی و براساس منافع یک انسان باشد. حالا یک سؤال مطرح می‌کنیم: اگر دین‌داری یعنی اینکه من به نفع خودم کار کنم، اگر دین‌داری یعنی هوشمندی برای بهبود زندگی، اگر فائده و ضرر ثواب و گناه به خود من برمی‌گردد، پس ثواب و اجر الهی به‌خاطر چیست؟ پس خدا برای چه به بنده‌هایش پاداش می‌دهد؟ مگر من برای خودم این‌کارها را انجام نداده‌ام؟! در این صورت، زیبایی و شور عاشقانۀ دین کجا می‌رود؟  
  • اجازه بدهید یک روایت بخوانم؛ این روایت یک‌مقدار به ما نشان می‌دهد که چرا وقتی ما عاقلانه به نفع خودمان رفتار خوبی داشته باشیم، خدا از ما تشکر می‌کند؟ این حدیث شریف در واقع یک قصه‌ است ولی نگاه آدم را به دین و به زندگی عوض می‌کند:

چرا خدا حتی قبل از مسلمان شدن، از جعفر‌بن ابیطالب خوشش می‌آمد؟

  • شما می‌دانید جعفر طیّار(ره) شهیدی بود که خدا دو بال در بهشت به او داد و از این جهت با شهدای دیگر متمایز شد. این شهید بزرگوار قبل و بعد از شهادت، در نزد پیامبر اکرم(ص) خیلی عزیز و محترم بودد.
  • یک‌بار پیامبر اکرم(ص) جعفر بن ابیطالب را صدا زدند و به ایشان فرمودند: خداوند متعال از تو تشکر کرده است، به تو سلام رسانده  و فرموده: من از جعفر، نه بعد از اینکه مسلمان شد خوشم آمد، بلکه قبل از اینکه مسلمان بشود از او خوشم می‌آمد و از او تشکر می‌کنم به خاطر وضع زندگی‌ای که قبل از مسلمان شدن داشته است.(امام محمد باقر(ع): قَالَ أَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی رَسُولِهِ ص أَنِّی شَکَرْتُ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبِی طَالِبٍ أَرْبَعَ خِصَالٍ فَدَعَاهُ النَّبِیُّ ص فَأَخْبَرَهُ؛ من‌لایحضره‌الفقیه/4/397)
  • رسول خدا(ص) این را از خداوند متعال می‌شنوند و بعد از آقای جعفر سؤال می‌کنند که شما چه خصلت‌ها یا چه رفتارهایی داشتید که خدا از شما خوشش می‌‌آمده؟ آقای جعفر پاسخ می‌دهد: اگر خداوند متعال نگفته بود، من اینها را نمی‌گفتم، ولی چون شما دستور دادید و خداوند متعال عنوان فرموده، من به شما عرض می‌کنم.  آقای جعفر می‌فرماید: من هیچ‌وقت شراب نخوردم. (با اینکه آن موقع او هنوز مسلمان نشده بود و هنوز حکم حرمت شراب هم نرسید بود) برای اینکه من فهمیدم وقتی که شراب بخورم عقلم زائل می‌شود، لذا بدم آمد و نخوردم.( مَا شَرِبْتُ خَمْراً قَطُّ لِأَنِّی عَلِمْتُ أَنِّی إِنْ شَرِبْتُهَا زَالَ عَقْلِی؛ همان) دروغ هم  نگفتم، برای اینکه دروغ را خلاف مروت می‌دانستم(وَ مَا کَذَبْتُ قَطُّ لِأَنَّ الْکَذِبَ یَنْقُصُ الْمُرُوءَةَ؛ همان) زنا نکردم، برای اینکه زشتی‌اش را و مجازات دنیایی‌اش را می‌دانستم(وَ مَا زَنَیْتُ قَطُّ لِأَنِّی خِفْتُ أَنِّی إِذَا عَمِلْتُ عُمِلَ بِی) بت نپرستیدم، چون گفتم بت‌پرستی رفتار غیرعاقلانه‌ای است، بت نه نفعی برای من دارد، نه ضرری برای من دارد، پس من برای چه این کار را بکنم؟(وَ مَا عَبَدْتُ صَنَماً قَطُّ لِأَنِّی عَلِمْتُ أَنَّهُ لَا یَضُرُّ وَ لَا یَنْفَعُ؛ همان)
  • آن‌وقت پیامبر گرامی اسلام(ص) روی شانۀ حضرت جعفر دست زد(قَالَ فَضَرَبَ النَّبِیُّ ص یَدَهُ عَلَی عَاتِقِهِ) و بعد فرمود: واقعاً حق است که خدا دو بال به تو بدهد که با آنها در بهشت همراه ملائکه پرواز بکنی(وَ قَالَ حَقٌّ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَجْعَلَ لَکَ جَنَاحَیْنِ تَطِیرُ بِهِمَا مَعَ الْمَلَائِکَةِ فِی الْجَنَّةِ)

خدا از کسی که به نفع خودش رفتار عاقلانه کند خوشش می‌آید و به او امتیاز می‌دهد/ زشتیِ خیلی از گناهان به‌خاطر این است که احمقانه هستند

  • خدا از کسی که به نفع خودش رفتار عاقلانه می‌کند خوشش می‌آید و به او امتیاز می‌دهد. سؤال ما هم این بود که: «وقتی من این کارها را به نفع خودم انجام بدهم، چرا خدا پاداش می‌دهد؟» خُب خدا از بندۀ عاقل، خوشش می‌آید و او را تحویل می‌گیرد. خدا از کار احمقانه بدش می‌آید. اصلاً زشتیِ خیلی از گناهان ما به خاطر این است که احمقانه هستند، و لذا خدا می‌فرماید: «من از تو انتظار ندارم که یک‌چنین رفتارهای احمقانه‌ای انجام دهی» جامعۀ ما همان مقدار که برای عقل، احترام قایل است، باید برای دین هم احترام قایل باشد.
  • از امیرالمؤمنین علی(ع) نقل شده است که پیامبر گرامی اسلام(ص) یک‌بار علی‌بن‌ابیطالب(ع) را نشاندند و به او وصایایی را بیان فرمودند، بعد فرمودند که این وصیت‌های مرا حفظ کن و اگر این وصیت‌های مرا حفظ کنی همیشه در خیر خواهی بود. حضرت در یکی از آخرین فرازهای این وصایا می‌فرماید: «یَا عَلِیُّ مَنْ تَرَکَ الْخَمْرَ لِغَیْرِ اللَّهِ سَقَاهُ اللَّهُ مِنَ الرَّحِیقِ الْمَخْتُومِ» (من‌لایحضره‌الفقیه/4/353) کسی که شراب خوردن را ترک کند، نه به‌خاطر خدا بلکه همین‌طوری ترک کند، خدا او را از شربت بهشت خواهد نوشاند. «فَقَالَ عَلِیٌّ ع: لِغَیْرِ اللَّهِ؟!» امیرالمؤمنین(ع) می‌پرسند: حتی اگر ترک شراب را به‌خاطر خدا انجام نداده باشد باز هم خدا تحویلش می‌گیرد؟ «قَالَ نَعَمْ وَ اللَّهِ صِیَانَةً لِنَفْسِهِ یَشْکُرُهُ اللَّهُ عَلَى ذَلِک‏» پیامبر(ص) می‌فرماید: بله به خدا قسم، او به‌خاطر صیانتی که برای خودش انجام می‌دهد خدا از او تشکر می‌کند چون جان خودش را محافظت کرده است.

برخی عوام فکر می‌کنند دینداری یعنی اطاعت از دستوراتِ بی‌ربط خدا!/ امام رضا(ع): هر دستوری که خدا داده در آن مصلحتی برای بندگان است

  • برخی از عوام فکر می‌کنند دین‌داری یعنی کاری که خدا دستور داده را انجام دهیم، ولی معلوم نیست خدا به چه دلیلی دستور داده؛ یا همین‌طوری خوشش آمده و یک دستوری داده، و حالا اگر ما اطاعت کنیم، خدا خوشش می‌آید که ما این حرفِ-نعوذ بالله- بی‌ربطِ خدا را گوش کرده‌ایم! عوام این‌طوری فکر می‌کنند؛ حالا این عوام ممکن است دانشگاهی باشند، باسواد باشند، حتی طلبه باشند!
  • امام رضا(ع) می‌فرماید که یک نوشته‌ای آمد که طی آن سؤالی از من پرسیده بودند. سؤال این بود که بعضی از اهل قبله می‌گویند وقتی خداوند متعال دستوری داده است، معلوم نیست که این دستور حتماً برای آدم مصلحتی داشته باشد، همین‌که دستور داده کافی است و ما باید گوش کنیم!
  • حضرت در پاسخ می‌فرماید: «إِنَّا وَجَدْنَا کُلَّ مَا أَحَلَّ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فَفِیهِ صَلَاحُ الْعِبَادِ وَ بَقَاؤُهُمْ وَ لَهُمْ إِلَیْهِ الْحَاجَةُ الَّتِی لَا یَسْتَغْنُونَ عَنْهَا وَ وَجَدْنَا الْمُحَرَّمَ مِنَ الْأَشْیَاءِ لَا حَاجَةَ بِالْعِبَادِ إِلَیْهِ وَ وَجَدْنَاهُ مُفْسِداً دَاعِیاً الْفَنَاءَ وَ الْهَلَاک‏»(علل‌الشرایع/2/592) این‌طوری که ما اهل‌بیت می‌دانیم، هر دستوری که خدا داده است، در آن یک مصلحتی برای بندگان هست، موجب بقاءشان می‌شود، و به آن نیاز دارند؛ و هرچیزی را خدا نهی کرده، انسان‌ها به آن نیاز ندارند، بلکه مُفسد است و فاسد می‌کند و انسان را به سوی فناء و هلاک می‌برد.
  • بعد می‌فرمایند: این‌طور نیست که اگر خداوند گوشت خوک را حرام کرده، برای این است که از گوشت خوک خوشش نیامده و بعد به ما فرموده باشد: نخورید! بلکه حتماً باید بدانید که این ضررهایی برای انسان دارد(نَظِیرَ مَا أَحَلَّ مِنَ الْمَیْتَةِ وَ الدَّمِ وَ لَحْمِ الْخِنْزِیرِ إِذَا اضْطُرَّ إِلَیْهَا الْمُضْطَرُّ لِمَا فِی ذَلِکَ الْوَقْتِ مِنَ الصَّلَاحِ وَ الْعِصْمَةِ وَ دَفْعِ الْمَوْتِ فَکَیْفَ إِنَّ الدَّلِیلَ عَلَى أَنَّهُ لَمْ یُحِلَّ إِلَّا لِمَا فِیهِ مِنَ الْمَصْلَحَةِ لِلْأَبْدَان؛ همان‏)

تلقی ما از دین باید طوری باشد که هرکسی بی‌دینی کرد بگوییم: «به ضرر خودش کار می‌کند»

  • دین برای زندگی بهتر طراحی شده است. نه‌تنها باید گفت که دین‌داری یعنی عقلانی رفتار کردن، بلکه باید گفت دین‌داری یعنی خیلی عقلانی رفتار کردن، خیلی شیک و خیلی با کلاس بالا رفتار کردن. و الا کسی که می‌خواهد یک زندگی درب و داغون داشته باشد، او اصلاً به دین احتیاج ندارد. او همین‌طوری از افواه مردم یک چیزهایی یاد بگیرد برایش کافی است!
  • متاسفانه نگاه ما به دین این‌گونه نیست که دین در زندگی دنیایی‌مان به نفع ماست. لذا در جامعه هرکسی بی‌دینی می‌کند نمی‌گوییم: «او دارد به ضرر خودش کار می‌کند او دارد خودش را می‌زند» فقط می‌گوییم: «او دارد بی‌دینی می‌کند، دارد به خدا بی‌احترامی می‌کند، او بی‌ایمان است، او به آخرت اعتقاد ندارد» یعنی تلقی‌مان این‌گونه نیست؛ این در تلقی ما از دین، در نگرش ما نسبت به دین، یک نقیصه است.

اگر دین‌داری، عاقلانه و به نفع خودمان است، چرا خدا پاداش می‌دهد؟/1. خدا عاقل‌ها را دوست دارد/2. خوب زندگی کردن زحمت دارد

  • سؤال ما این بود: اگر دین این‌قدر به نفع ماست و یک رفتار عاقلانه است، پس چرا خدا پاداش می‌دهد؟ دلیل اول این بود که چون اساساً خدا کسی را که رفتار عاقلانه انجام دهد دوست دارد، حتی اگر آن رفتار به‌خاطر خدا نباشد. خدا پاداش می‌دهد چون آدم عاقل را دوست دارد.
  • دلیل دوم این است که خداوند متعال وقتی می‌بیند بنده‌اش دارد خوب زندگی می‌کند، این خوب زندگی کردن لابد زحمت دارد، و وقتی یک بندۀ خدا به‌خاطر خوب زندگی کردن به زحمت می‌افتد، خدا قربان صدقه‌‌اش می‌رود، خدا دوستش می‌دارد، می‌فرماید: من این را خلق کرده‌ام و گذاشته‌ام در این دنیا به زحمت بیفتد، لذا خودم جواب زحماتش را می‌دهم.
  • ما که وقتی تب می‌کنیم، سرما می‌خوریم و ناراحت می‌شویم، خدا گناهان‌مان را پاک می‌کند(امام صادق(ع): حُمَّى لَیْلَةٍ کَفَّارَةٌ لِمَا قَبْلَهَا وَ لِمَا بَعْدَهَا؛ ثواب‌الاعمال/193) و(پیامبر(ص): السُّقْمُ یَمْحُو الذُّنُوبَ؛ مستدرک‌الوسائل/2/65) حالا اگر کار کنیم، عرق بریزیم و برای زندگی خوب زحمت بکشیم، خدا به ما پاداش نمی‌دهد؟! امام باقر(ع) داشتند بیل می‌زدند و کشاورزی می‌کردند. یک نفر آمد گفت: آقا، دیگر شما نمی‌خواهد این‌قدر فکر دنیا باشی! همین‌که کارگرها دارند کار می‌کنند، کافی نیست؟! یعنی رسماً امام باقر(ع) را نصیحت کرد که دل از دنیا بکَن! حضرت فرمود این به‌خاطر دنیاطلبی نیست، کسی که به زحمت می‌افتد برای کار کردن، خدا یک نظر لطفی به او دارد من هم به آن نگاه مهربان و به آن لطف خاص خدا که به کارگر می‌کند محتاج هستم(فَسَلَّمَ عَلَیَّ بِبُهْرٍ وَ قَدْ تَصَبَّبَ عَرَقاً فَقُلْتُ أَصْلَحَکَ اللَّهُ شَیْخٌ مِنْ أَشْیَاخِ قُرَیْشٍ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ عَلَى مِثْلِ هَذِهِ الْحَالِ فِی طَلَبِ الدُّنْیَا... وَ قَالَ لَوْ جَاءَنِی وَ اللَّهِ الْمَوْتُ وَ أَنَا فِی هَذِهِ‏ الْحَالِ جَاءَنِی وَ أَنَا فِی طَاعَةٍ مِنْ طَاعَاتِ اللَّهِ؛ ارشاد مفید/2/162)
  • کسی که زندگی خوبی داشته باشد، لابد زندگی خوب با سختی توأم است؛ و چون به سختیِ معقول می‌افتد، خدا به او لطف می‌کند، این دومین دلیل برای پاداش خداوند است.

3. سخت است کاری که به نفعت است را به‌خاطر خدا انجام دهی/4. وقتی لطف خدا به خودت را می‌بینی متواضع می‌شوی

  • سومین دلیل هم این است که یک انسانِ با فکر برجسته و عالی، سعی می‌کند کارهایش را به‌خاطر خدا انجام دهد؛ و وقتی همان کاری که به نفعش است را به‌خاطر خدا انجام داد، این یک هنر است. چون سخت است که شما آن کاری که به نفعت است را به‌خاطر خدا انجام دهی. اگر بتوانی همان کاری را که می‌دانی به نفع خودت است را به‌خاطر خدا انجام دهی؛ آن‌وقت خدا شما را خیلی تحویل می‌گیرد.
  • دلیل چهارم این است که وقتی شما به نفع خودت کار می‌کنی و بعد می‌بینی که خدا این راهنمایی را به تو فرستاده که به نفع خودت کار بکنی و بعد هم خدا به خاطرش به تو پاداش می‌دهد، آن‌وقت یک روحیۀ منکسرانه‌ای پیدا می‌کنی، یک تواضعی پیدا می‌کنی؛ می‌گویی «خدایا من واقعاً شرمنده‌ام! من به نفع خودم کار می‌کنم ولی تو مدام به من پاداش می‌دهی، خدایا چرا این‌قدر به من لطف می‌کنی...»
  • کسی که به‌خاطر خدا کاری را انجام می‌دهد، در واقع به‌خاطر خودش انجام داده؛ کسی که عقلاً یک کار خوب انجام می‌دهد، دارد به‌خاطر خودش انجام می‌دهد؛ بعد وقتی می‌بیند که خدا به او پاداش هم می‌دهد، این آدم منکسر می‌شود، شکسته می‌شود، متواضع می‌شود، غرورش گرفته می‌شود، شرمندۀ خدا می‌شود، شاکر می‌شود و این روحیه خیلی قشنگ است. وقتی این روحیه را پیدا کردی خدا بیشتر به تو پاداش می‌دهد. می‌فرماید این بندۀ من هیچ تکبر ندارد. از بس به لطف می‌کنم، او هم می‌فهمد که به او لطف کرده‌ام، لذا شرمندۀ من می‌شود و من هم بیشتر به او لطف می‌کنم. من اصلاً بنده‌ام را آفریده‌ام که به او لطف کنم. دنبال بهانه می‌گردم که به او لطف کنم.

دلیل پنجم: وقتی متعالی شدی خدا را بیشتر دوست می‌داری/ اگر درست زندگی کنی عاشق خدا می‌شوی، و خدا هم جوابت را می‌دهد

  • دلیل پنجم برای اینکه خدا پاداش می‌دهد چیست؟ شما وقتی درست زندگی کردی، مهم این است که خودت درست می‌شوی، خودت نرمال می‌شوی، خودت میزان می‌شوی، خودت متعالی می‌شوی و پرواز می‌کنی. و وقتی که متعالی می‌شوی بیشترین کسی را که دوست خواهی داشت، خداست.
  • اگر درست زندگی کنی، خدا را دوست می‌داری و می‌گویی: «من نمی‌دانم چرا این‌قدر عشق خدا در دلم افتاده است. دوستش دارم و می‌خواهم با او حرف بزنم. می‌خواهم مناجات کنم. هرکسی کسی دارد، من هم تو را دارم...» بعد شما فکر می‌کنید کسی که خدا را دوست دارد خدا به او جواب نمی‌دهد؟! خب معلوم است که خدا هم دوستش می‌دارد، خدا هم جوابش می‌دهد و او را در آغوش می‌گیرد. اگر درست زندگی کنی عاشق خدا می‌شوی، و خدا هم جوابت را می‌دهد.
zahra ghods